Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
advanced landing field
پایگاه فرود مقدم
Other Matches
advanced landing field
پایگاه هوایی مقدم
advance base
پایگاه مقدم صحنه عملیات
landing site
پایگاه فرود
diversionary landing
فرود انحرافی برای اغفال دشمن فرود منحرف کننده
ease turn
سرعت چرخش فرود چرخیدن یا دور زدن هواپیمابرای فرود
plunging fire
تیر با زاویه فرود زیاد اتش فرود اینده به جلو و عقب دشمن
pre preference
مقدم بر سهام مقدم
bingo
علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
query
زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
roll back
کاریک برنامه کاربردی پایگاه داده ها برای توقف تراکنش و برگشت پایگاه داده ها به وضعیت قبلی
querying
زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
queries
زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
aggregates
تابع محاسباتی پایگاه داده که روی فیلد انتخاب شده هر رکورد پایگاه داده اجرا می شود
aggregate
تابع محاسباتی پایگاه داده که روی فیلد انتخاب شده هر رکورد پایگاه داده اجرا می شود
queried
زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
control surface
کف پوش متحرک باند فرود کف پوش قابل جمع اوری باند فرود
deployment operating base
پایگاه پشتیبانی گسترش جنگی پایگاه کمک به گسترش نیروها
station list
فهرست قسمتهای پایگاه دفترچه راهنمای قسمتهای مختلف پایگاه
privacy
قانونی که کاربران غیر محغاز نمیتوانند درباره افراد خصوصی از پایگاه داده ها داده دریافت کنند یا هر شخص فقط میتواند اطلاعات مربوط به خودش را در پایگاه داده بداند
languages
زبان در سیستم هدایت پایگاه داده ها که امکان میدهد در پایگاه داده ها به راحتی جستجو شود و پرسش شود
language
زبان در سیستم هدایت پایگاه داده ها که امکان میدهد در پایگاه داده ها به راحتی جستجو شود و پرسش شود
sql
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و معروف استاندارد که برای تولید پرسش هایی برای داده از پایگاه داده ها به کار می رود
structures
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structuring
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structure
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
dense index
اندیس پایگاه داده حاوی آدرس یا ورودی برای هر موضوع یا ورودی در پایگاه داده
querying
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
queried
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
queries
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
query
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
advancing
مقدم
precedents
مقدم
precedent
مقدم
preferent
مقدم
prior to
مقدم بر
proleptic
مقدم
preeminent
مقدم
previous
مقدم
preferred
مقدم
premieres
مقدم
premiered
مقدم
aforehand
مقدم
premier
مقدم
beforehand
مقدم بر
antecessor
مقدم
premiere
مقدم
frontline
خط مقدم
headmost
مقدم
leading
مقدم
premiering
مقدم
premiers
مقدم
advances
مقدم
advance
مقدم
prior
مقدم
precedent
مقدم بر مسبوق به
front lines
خطوط مقدم
front lines
خط مقدم جبهه
precedents
مقدم بر مسبوق به
precedent
ماقبل مقدم
precedents
ماقبل مقدم
precedes
مقدم بودن
entrepreneurs
مقدم کمپانی
forego
مقدم بودن بر
foregoes
مقدم بودن بر
forgoes
مقدم بودن بر
forgoing
مقدم بودن بر
forgone
مقدم بودن بر
leading zero
صفر مقدم
preoccupation
کار مقدم
entrepreneur
مقدم کمپانی
transpose
مقدم وموخرکردن
gilt-edged
مقدم ممتاز
preferred shares
سهام مقدم
antecedents
مقدم مقدمه
preferent claims
دعاوی مقدم
precede
مقدم بودن
leading zeros
صفرهای مقدم
transposing
مقدم وموخرکردن
antecedent
مقدم مقدمه
transposes
مقدم وموخرکردن
preferential
مقدم ترجیحی
gilt edged
مقدم ممتاز
leading edge
لبه مقدم
preoccupations
کار مقدم
forwent
مقدم بودن بر
advance observer
دیدبان مقدم
preconditioned
<adj.>
<past-p.>
فرضیه مقدم
apriori
مقدم بر تجربه
assumed
<adj.>
<past-p.>
فرضیه مقدم
premised
<adj.>
<past-p.>
فرضیه مقدم
first
یکم مقدم
presumed
<adj.>
<past-p.>
فرضیه مقدم
vaward
مقدم پیشقراول
forward command post
پاسگاه مقدم
forward observer
دیدبان مقدم
advanced
جلویی مقدم
presupposed
<adj.>
<past-p.>
فرضیه مقدم
QBE
زبان ساده برای بازیابی اطلاعات از سیستم مدیریت پایگاه داده ها توسط وارد کردن درخواست با مقادیر مشخص که سپس با پایگاه داده تط بیق میشود و برای بازیابی داده صحیح استفاده میشود
angle of arrival
زاویه فرود مسیر گلوله زاویه فرود گلوله
it takes of the others
بردیگران مقدم است
modus ponens
وضع مقدم
[ریاضی]
aircontroller
نافر مقدم هوایی
permute
مقدم و موخر کردن
primer
ماده منفجره مقدم
primers
ماده منفجره مقدم
advanced fleet anchorage
لنگرگاه مقدم ناوگان
acorn
گروه آمادی مقدم
acorns
گروه امادی مقدم
gilt edge
مقدم درجه اول
forward air controller
نافر مقدم هوایی
advance section
قسمت مقدم در منطقه مواصلات
premisses
فرض قبلی فرضیه مقدم
His path was strewn with flowers .
مقدم اورا گلباران کردند
premised
فرض قبلی فرضیه مقدم
to give priority to
پیشی دادن به مقدم دانستن بر
premise
فرض قبلی فرضیه مقدم
this duty precedes all others
این وفیفه مقدم بر همه وفایف دیگر است
brown major
براون مقدم یاانکه زودتر به اموزشگاه امده است
land
فرود
abseil
فرود
abseiled
فرود
line of fall
خط فرود
downstream
فرود اب
abseiling
فرود
abseils
فرود
splashdown
آب فرود
splashdowns
آب فرود
dropped
فرود
landings
فرود
landing
فرود
drop
فرود
dropping
فرود
drops
فرود
tailwater
فرود اب
pit
منطقه فرود
run way
باند فرود
descendeur
صفحه فرود
approach clearance
اجازه فرود
approaches
مسیر فرود
landing angle
زاویه فرود
application of a force
فرود نیرو
angle of fall
زاویه فرود
approached
مسیر فرود
approach
مسیر فرود
land vi
فرود امدن
forced landing
فرود اجباری
soft landing
فرود نرم
perched
فرود امدن
instrument landing
فرود کور
access point
نقطه فرود
landing spot
نقطه فرود
landing weight
وزن فرود
landing zone
منطقه فرود
run way
محوطه فرود
landed
فرود امده
light or lighted
فرود امدن
landing light
چراغ فرود
deck landing aid
کمکهای فرود
landing hill
تپه فرود
landing gear
ارابه فرود
landing area
منطقه فرود
landing strips
باند فرود
pits
منطقه فرود
landing site
محل فرود
landing strip
باند فرود
impact point
نقطه فرود
night landing
فرود شبانه
plunged
فرود امدن
strip
باند فرود
undercarriages
ارابه فرود
perch
فرود امدن
plunge
فرود امدن
alights
فرود امدن
alighting
فرود امدن
undercarriage
ارابه فرود
under carriage
ارابه فرود
perches
فرود امدن
nosediving
فرود عمودی
perching
فرود امدن
alighted
فرود امدن
descend
فرود امدن
plunges
فرود امدن
missed approach
فرود ناقص
missed approach
فرود اضطراری
alight
فرود امدن
nosedived
فرود عمودی
drop zone
منطقه فرود
parachut
چتر فرود
ditching
فرود اضطراری
nosedives
فرود عمودی
prelanding
قبل از فرود
descends
فرود امدن
nosedive
فرود عمودی
hooks
روشی که نافرین مقدم با ان دستگاههای کنترل خودکارهواپیماها را روی فرامین مشخص روانه می کنند
hook
روشی که نافرین مقدم با ان دستگاههای کنترل خودکارهواپیماها را روی فرامین مشخص روانه می کنند
rationalism
سیستم فکری که عقل و استدلال عقلی را مقدم بر هر چیز جهت کشف حقیقت می داند
landing ship dock
اسکله فرود اب خاکی
approach chart
نقشه مسیر فرود
angle of fall
زاویه فرود گلوله
landing signal officer
افسر ارتباط فرود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com