Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (2 milliseconds)
English
Persian
citadel
پایگاه مستحکم ارگ
citadels
پایگاه مستحکم ارگ
Search result with all words
hard missile base
پایگاه مستحکم موشک
strong point
پایگاه دفاعی سنگر مستحکم دفاعی
Other Matches
querying
زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
queries
زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
query
زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
queried
زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
roll back
کاریک برنامه کاربردی پایگاه داده ها برای توقف تراکنش و برگشت پایگاه داده ها به وضعیت قبلی
aggregates
تابع محاسباتی پایگاه داده که روی فیلد انتخاب شده هر رکورد پایگاه داده اجرا می شود
aggregate
تابع محاسباتی پایگاه داده که روی فیلد انتخاب شده هر رکورد پایگاه داده اجرا می شود
fortified
مستحکم
well founded
مستحکم
walled
مستحکم
reinforced
مستحکم
well found
مستحکم
tenacious
مستحکم
crenelated
مستحکم
crenellated
مستحکم
station list
فهرست قسمتهای پایگاه دفترچه راهنمای قسمتهای مختلف پایگاه
deployment operating base
پایگاه پشتیبانی گسترش جنگی پایگاه کمک به گسترش نیروها
bastille
قلعه مستحکم
bastle
خانه مستحکم
fortifies
مستحکم کردن
strong point
نقطه مستحکم
block house
موضع مستحکم
crenelate
مستحکم کردن
crenellate
مستحکم کردن
fortifier
مستحکم کننده
pillbox
سنگر مستحکم
fortifying
مستحکم کردن
retrenchment
مستحکم سازی
fortify
مستحکم کردن
retrench
مستحکم کردن
fortifications
مستحکم کردن
fortification
مستحکم کردن
pillboxes
سنگر مستحکم
redoubtable
مستحکم سهمناک
bastel
خانه مستحکم
hard beach
ساحل مستحکم
fortresses
سنگر مستحکم
fortress
سنگر مستحکم
hard base
سکوی پرتاب مستحکم
privacy
قانونی که کاربران غیر محغاز نمیتوانند درباره افراد خصوصی از پایگاه داده ها داده دریافت کنند یا هر شخص فقط میتواند اطلاعات مربوط به خودش را در پایگاه داده بداند
language
زبان در سیستم هدایت پایگاه داده ها که امکان میدهد در پایگاه داده ها به راحتی جستجو شود و پرسش شود
languages
زبان در سیستم هدایت پایگاه داده ها که امکان میدهد در پایگاه داده ها به راحتی جستجو شود و پرسش شود
hard missile base
سکوی پرتاب مستحکم ضد ترکش اتمی
sql
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و معروف استاندارد که برای تولید پرسش هایی برای داده از پایگاه داده ها به کار می رود
structure
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structuring
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structures
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
dense index
اندیس پایگاه داده حاوی آدرس یا ورودی برای هر موضوع یا ورودی در پایگاه داده
query
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
queries
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
queried
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
querying
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
tower house
قلعه مستحکم قرون وسطی خانه بالای برج
QBE
زبان ساده برای بازیابی اطلاعات از سیستم مدیریت پایگاه داده ها توسط وارد کردن درخواست با مقادیر مشخص که سپس با پایگاه داده تط بیق میشود و برای بازیابی داده صحیح استفاده میشود
hard beach
قسمت مستحکم ساحل یا اسکله اسکله روسازی شده
castellation
تهیه استحکامات تدافعی سنگربندی کردن مستحکم کردن
reinforce
مستحکم کردن محکم کردن
reinforces
مستحکم کردن محکم کردن
posts
پایگاه
station
پایگاه
posted
پایگاه
site
پایگاه
stations
پایگاه
stationed
پایگاه
lodgment or lodge
پایگاه
platforms
پایگاه
platform
پایگاه
post-
پایگاه
aboard
در پایگاه
status
پایگاه
post
پایگاه
sites
پایگاه
sited
پایگاه
campound
پایگاه
hardened site
پایگاه مقاوم
filbert base
پایگاه دروغین
advance base
پایگاه جلو
knowledge base
پایگاه اگاهی
naval base
پایگاه دریایی
naval station
پایگاه دریایی
air force base
پایگاه هوایی
professional status
پایگاه حرفهای
automatic take
تغییر پایگاه
encampment
اردو پایگاه
filbert base
پایگاه فریبنده
air bases
پایگاه هوایی
air base
پایگاه هوایی
outpost
پایگاه مرزی
home port
پایگاه اصلی
space stations
پایگاه فضایی
home port
پایگاه مادر
outposts
پایگاه مرزی
knowledge base
پایگاه معلومات
knowledge base
پایگاه دانش
height of site
ارتفاع پایگاه
achieved status
پایگاه اکتسابی
data bank
پایگاه داده
data bank
پایگاه داده ها
data banks
پایگاه داده
data banks
پایگاه داده ها
landing site
پایگاه فرود
encampments
اردو پایگاه
space station
پایگاه فضایی
class status
پایگاه طبقهای
base map
نقشه پایگاه
base of operations
پایگاه عملیات
battle station
پایگاه رزمی
social status
پایگاه اجتماعی
battle station
پایگاه جنگی
data base
پایگاه داده ها
databases
پایگاه داده ها
defense base
پایگاه دفاعی
space platform
پایگاه فضایی
base development
تهیه پایگاه
database
پایگاه داده ها
vacation camp
[American E]
پایگاه تابستانی
base camp
پایگاه مبنا
base command
فرماندهی پایگاه
base development
ساختن پایگاه
spaceport
پایگاه فضایی
base defense
پدافند از پایگاه
base defense
پدافند پایگاه
defense base
پایگاه پدافندی
data base administrator
مسئول پایگاه داده ها
database management
مدیریت پایگاه داده ها
floating base
پایگاه شناور دریایی
data base management
مدیریت پایگاه داده ها
database structure
ساختار پایگاه داده ها
bridgeheads
پایگاه درکنار دریا
outpost
پایگاه نفوذی شطرنج
station complement
پرسنل خدماتی پایگاه
data base management
مدیریت پایگاه داده
fleet operating base
پایگاه عملیاتی ناوگان
hardware platform
پایگاه سخت افزار
data base manager
مدیر پایگاه داده
data base environment
محیط پایگاه داده
data base specialist
متخصص پایگاه داده
data base analyst
تحلیل گر پایگاه داده
fire support base
پایگاه پشتیبانی اتش
exhaustive search
جستجو هر رکورد در پایگاه
database disign
طرح پایگاه داده ها
foothold
جای ثابت پایگاه
footholds
جای ثابت پایگاه
station complement
پرسنل ثابت یک پایگاه
outposts
پایگاه نفوذی شطرنج
base running
دویدن بسوی پایگاه
dinger
دویدن به پایگاه اصلی
army base
پایگاه نیروی زمینی
air force base
پایگاه نیروی هوایی
air beacon
برج مراقبت پایگاه
naval auxiliary
پایگاه لجستیکی دریایی
advanced landing field
پایگاه هوایی مقدم
frameworks
مدیریت پایگاه داده
active database
پایگاه دادههای فعال
framework
مدیریت پایگاه داده
entry
در پایگاه دادههای یا کتابخانه
relational database
پایگاه داده رابطهای
bridgehead
پایگاه درکنار دریا
corners
طرفین پایگاه اصلی
distributed data base
پایگاه داده توزیعی
computerized data base
پایگاه دادههای کامپیوتری
commodore
فرمانده پایگاه هوایی
bare base
پایگاه اماده نشده
commodores
فرمانده پایگاه هوایی
bare base
پایگاه اشغال نشده
circuit clout
یک امتیاز با دویدن به پایگاه
socioeconomic status
پایگاه اجتماعی- اقتصادی
corner
طرفین پایگاه اصلی
cornering
طرفین پایگاه اصلی
advanced landing field
پایگاه فرود مقدم
database management program
برنامه مدیریت پایگاه داده ها
data base management system
سیستم مدیریت پایگاه داده ها
advance base
پایگاه مقدم صحنه عملیات
base loading
بارگیری انجام شده در پایگاه
base of operations
پایگاه عملیاتی مبنای عملیات
batter's box
محوطه مستطیل نزدیک پایگاه
bring in
امتیاز بدست اوردن در پایگاه
crowd the plate
نزدیک به پایگاه اصلی قرارگرفتن
database management system
سیستم مدیریت پایگاه داده سیستم مدیریت پایگاه داده ها
collection
و مرتب کردن در پایگاه داده
hits
جستجوی موفق در پایگاه داده
connects
ضربه موفق در پایگاه دوم
hit
جستجوی موفق در پایگاه داده
very large data base
پایگاه داده بسیار بزرگ
relational database management
مدیریت پایگاه دادههای رابطهای
connect
ضربه موفق در پایگاه دوم
on line database
پایگاه داده درون خطی
collections
و مرتب کردن در پایگاه داده
hitting
جستجوی موفق در پایگاه داده
beachheads
پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
base runner
توپزنی که در پایگاه است یابسوی ان می رود
beachhead
پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
base on halls
گرفتن امتیاز با رسیدن به پایگاه نخست
basic relay post
پایگاه مقدماتی تحویل و تحول بیماران
alternate escort operating base
پایگاه عملیاتی یدکی یگانهای پاسور
relational data menagement system
سیستم مدیریت پایگاه داده رابطهای
rdbms
سیستم مدیریت پایگاه دادههای رابطهای
record oriented database management
برنامه مدیریت پایگاه دادههای رکوردی
database
روش سازماندهی و ایجاد پایگاه داده ها
emplacement
پایگاه مستقر کردن کار گذاشتن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com