English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
low پایین اهسته
Other Matches
stewing اهسته جوشانیدن اهسته پختن
stews اهسته جوشانیدن اهسته پختن
stew اهسته جوشانیدن اهسته پختن
stewed اهسته جوشانیدن اهسته پختن
tapped ضربت اهسته ضربات اهسته وپیوسته زدن شیر اب زدن به
tap ضربت اهسته ضربات اهسته وپیوسته زدن شیر اب زدن به
tapping ضربت اهسته ضربات اهسته وپیوسته زدن شیر اب زدن به
depresses پایین دادن لوله پایین اوردن
depress پایین دادن لوله پایین اوردن
downhaul پایین کشیدن رشته پایین کشنده
down سوی پایین بطرف پایین
vertically از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
tardo اهسته
at a slow pace اهسته
slow اهسته
gradual اهسته
low اهسته
quietly اهسته
lightly اهسته
languidly اهسته
silently اهسته
slowly اهسته
below ones breath اهسته
slow footed اهسته
slow down اهسته
plodder اهسته رو
slower اهسته
slowed اهسته
fabian اهسته رو
indistinct اهسته
largo a اهسته
lentamente اهسته
lento a اهسته
limper اهسته رو
slowest اهسته
cattish اهسته رو
ritardando اهسته تر
slows اهسته
low low اهسته اهسته
slowing اهسته
catlike اهسته رو
dab اهسته زدن
trudging قدم اهسته
goose-step قدم اهسته
dabs اهسته زدن
simmered اهسته جوشیدن
goose-stepping قدم اهسته
trickle charge پر کردن اهسته
tapped اهسته زدن
tap اهسته زدن
trudges قدم اهسته
trudged قدم اهسته
trudge قدم اهسته
goose-stepped قدم اهسته
goose-steps قدم اهسته
crawl اهسته خزیدن
crawled اهسته خزیدن
tapping اهسته زدن
languid بی حال اهسته
simmers اهسته جوشیدن
simmering اهسته جوشیدن
crawls اهسته خزیدن
slid اهسته رفتن
dabbed اهسته زدن
soften اهسته ترکردن
softened اهسته ترکردن
to burn down ar low اهسته ترسوختن
mealy mouthed اهسته حرف زن
susurration سخن اهسته
lagging اهسته کند
slow paced اهسته خرام
slow paced اهسته گام
slow and steady اهسته وپیوسته
slow ahead اهسته به جلو
rallenttando بتدریج اهسته تر
dink ضربه اهسته
dogtrot یورتمه اهسته
pianissimo بسیار اهسته
piaffer یورتمه اهسته
percuss اهسته زدن به
goose step قدم اهسته
jog trot کاریکنواخت و اهسته
to burn down or low اهسته ترسوختن
jogs اهسته دویدن
jogging اهسته دویدن
softens اهسته ترکردن
slacken اهسته کردن
slackened اهسته کردن
slackening اهسته کردن
slackens اهسته کردن
jiggle تکان اهسته
jiggled تکان اهسته
jiggles تکان اهسته
jiggling تکان اهسته
to wear away اهسته راندن
to slack up کم کم اهسته کردن
lockstep قدم اهسته
mealy-mouthed اهسته حرف زن
tip ضربت اهسته
tipping ضربت اهسته
jog اهسته دویدن
jogged اهسته دویدن
largo اهسته و مفصل
simmer اهسته جوشیدن
andante نسبتا اهسته
dead slow خیلی اهسته
sluggish بطی اهسته رو
tapped ضربت اهسته شیر
coddles اهسته جوشاندن یا پختن
coddling اهسته جوشاندن یا پختن
gentle اهسته ملایم کردن
gentler اهسته ملایم کردن
gentlest اهسته ملایم کردن
decelerate کندکردن اهسته کردن
decelerated کندکردن اهسته کردن
decelerates کندکردن اهسته کردن
decelerating کندکردن اهسته کردن
coddle اهسته جوشاندن یا پختن
decants اهسته خالی کردن
tapping ضربت اهسته شیر
jogger کسیکه اهسته می دود
joggers کسیکه اهسته می دود
whispery اهسته صحبت کننده
ooze اهسته جریان یافتن
oozed اهسته جریان یافتن
oozes اهسته جریان یافتن
decant اهسته خالی کردن
decanted اهسته خالی کردن
decanting اهسته خالی کردن
clammy سرد ومرطوب اهسته رو
coddled اهسته جوشاندن یا پختن
ruffle صدای طبل اهسته
ruffles صدای طبل اهسته
ruffling صدای طبل اهسته
creeper گوی غلطان و اهسته
heavy footed اهسته وسنگین درحرکت
fox trot یورتمه اهسته اسب
elutriate اهسته خالی کردن
doggo اهسته ناپدید شونده
steady on اهسته به سمت هدف
indistinct noise صدای اهسته و نامعلوم
slow motion picture تصویر با حرکت اهسته
slows اهسته کردن یاشدن
feather اهسته زدن گوی
jiggle اهسته تکان دادن
jiggled اهسته تکان دادن
jiggles اهسته تکان دادن
jiggling اهسته تکان دادن
to tread light اهسته لگد زدن
creepers گوی غلطان و اهسته
to speak under one's breath اهسته سخن گفتن
drift مقصود جریان اهسته
drifted مقصود جریان اهسته
drifting مقصود جریان اهسته
drifts مقصود جریان اهسته
slow burning conductor سیم اهسته سوز
tap ضربت اهسته شیر
slower اهسته کردن یاشدن
slowing اهسته کردن یاشدن
slowest اهسته کردن یاشدن
oozing اهسته جریان یافتن
slowed اهسته کردن یاشدن
slow اهسته کردن یاشدن
retarding عقب انداختن اهسته کردن
fudged فریفتن اهسته حرکت کردن
fudges فریفتن اهسته حرکت کردن
fudging فریفتن اهسته حرکت کردن
patted دست زدن اهسته قالب
cooed اهسته بازمزمه ادا کردن
patting دست زدن اهسته قالب
to pat upon something اهسته دست بر چیزی زدن
coo اهسته بازمزمه ادا کردن
fudge فریفتن اهسته حرکت کردن
pats دست زدن اهسته قالب
retards عقب انداختن اهسته کردن
retard عقب انداختن اهسته کردن
coos اهسته بازمزمه ادا کردن
spiller موجی که اهسته ویکنواخت می شکند
logged اهسته وکند شده در حرکت
blooper پرتاب اهسته توپ به توپزن
cooing اهسته بازمزمه ادا کردن
pat دست زدن اهسته قالب
flicks ضربت اهسته و سبک با شلاق
flicking ضربت اهسته و سبک با شلاق
jogger دونده با گامهای اهسته ومنظم
flick ضربت اهسته و سبک با شلاق
flicked ضربت اهسته و سبک با شلاق
joggers دونده با گامهای اهسته ومنظم
plodded اهسته ومحکم حرکت کردن صدای پا
plods اهسته ومحکم حرکت کردن صدای پا
mumbler کسیکه اهسته وناشمرده سخن میگوید
plodding اهسته ومحکم حرکت کردن صدای پا
plod اهسته ومحکم حرکت کردن صدای پا
entrain اهسته دنبال کسی رفتن بقطار
drop shot ضربه اهسته روی تور والیبال
to p aperson on the back اهسته دست به پشت کسی زدن
still hunting روش شکار با تعقیب اهسته بدون کمک سگ
piano ارام بنوازید قطعه موسیقی اهسته وارام
minuet رقص گام اهسته قرون 71 و81 میلادی
drop shot ضربه اهسته بالای حد مرزی و افتادن به زمین
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com