English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
catabatic پایین اینده
Other Matches
future perfect شامل زمان اینده نقلی که در انگلیس بصورت have willو have shall ساخته میشودونشانه خاتمه عمل درزمان اینده میباشد
depress پایین دادن لوله پایین اوردن
downhaul پایین کشیدن رشته پایین کشنده
depresses پایین دادن لوله پایین اوردن
down سوی پایین بطرف پایین
vertically از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
approaching اینده
aftertime اینده
to be اینده
at a laterd در اینده
toward اینده
future اینده
next اینده
in the time to come اینده
forthcoming اینده
lavenir اینده
incoming اینده
coming اینده
forthcomming اینده
following on از پی اینده
comer اینده
futurity اینده
the f. winter زمستان اینده
proximo ماه اینده
proximo درماه اینده
the a season موسم اینده
prospectively با عطف به اینده
by next mail باپست اینده
prospect of the future دورنمای اینده
the future جهان اینده
prospective مربوط به اینده
katabatic پائین اینده
prospected اینده نگری
prospecting اینده نگری
intercurrent در میان اینده
sup.latest or last دیر اینده
the next world جهان اینده
the next world عالم اینده
futuristic مربوط به اینده
prospects اینده نگری
the a season فعل اینده
futures قراردادهای اینده
prospect اینده نگری
futurity نسل اینده
nether world جهان اینده
nrxt monday دوشنبه اینده
futurity اتفاقات اینده
erelong در اینده نزدیک
even tual درنتیجه اینده
f. tense زمان اینده
providential اینده نگر
paulo postfuture اینده نزدیک
prospectus اینده نامه
prospectuses اینده نامه
odd comeshortly اینده نزدیک
futurism اینده گرایی
offing در اینده نزدیک
prospectiveness وابستگی به اینده
looking بنظر اینده
emergent بیرون اینده
upcoming زود اینده
futures contract قرارداد اینده
proximo مربوط بماه اینده
tardiest دیر اینده کند
latest تازه گذشته اینده
provident صرفه جو اینده نگر
future بعد اینده اتیه
scout ارزیابی حریف اینده
without prejudice بدون تاثیر به اینده
long range مربوط به اینده دور
scouted ارزیابی حریف اینده
prescient عالم به غیب یا اینده
post date تاریخ اینده گذاشتن
the ensving twelve months دوازده ماه اینده
scouts ارزیابی حریف اینده
prospectiveness چشم داشت به اینده
perfect foresight اینده نگری کامل
tardy دیر اینده کند
oncoming پیشامد کننده اینده
the rising generation دوره جوانان اینده
otherworldiness وابستگی بجهان اینده
emergency ناگه اینده اورژانس
tardier دیر اینده کند
emergencies ناگه اینده اورژانس
emergence ناگه اینده اورژانس
hold over برای اینده نگاه داشتن
hunching فن احساس وقوع امری در اینده
hunch فن احساس وقوع امری در اینده
forward sales فروش کالاجهت تحویل در اینده
on the th prox در روز چهارم ماه اینده
hunches فن احساس وقوع امری در اینده
providence صرفه جویی اینده نگری
hunched فن احساس وقوع امری در اینده
exdividend بدون سود اینده سهام
intermediate درمیان اینده مداخله کننده
future attacks حملههای اینده را پیش بینی نکردند
the law is prospective اثر قانون مربوط به اینده است
hidden momentum of population growth سبب گستردگی والدین اینده میشود
augural تفالی مبنی بر پیشگویی حاکی از خیر یا شر در اینده
nominating تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
nominate تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
nominates تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
tenor بازاری که در ان معامله برای اینده صورت می گیرد
tenors بازاری که در ان معامله برای اینده صورت می گیرد
current liabilities بدهیهایی که باید در اینده نزدیک پرداخت شوند
executory contract قراردادی که درزمان اینده باید اجرا شود
disqualifications اخراج بازیگر یامربی و محروم شدن از بازی اینده
disqualification اخراج بازیگر یامربی و محروم شدن از بازی اینده
futures قرارداد معامله سهام یا کالا بمنظور تحویل در اینده
exclusion اخراج بازیگر یامربی و محروم شدن از دوبازی اینده
bill time draft برات و سفته قابل پرداخت درتاریخ معین در اینده
experimental free handicap دادن وزن اضافی ازمایشی به اسبها برای مسابقه اینده
demand factors پیش بینی قیمت کالا در اینده توزیع درامد جامعه
prolepsis فرض قبلی صحبت از اینده چنانچه گویی گذشته است
dynamic analisis تجزیه و تحلیل وقایع اقتصادی با در نظرگرفتن تغییرات گذشته و حال و احتمالا" اینده
plunging fire تیر با زاویه فرود زیاد اتش فرود اینده به جلو و عقب دشمن
innovation theory ارائه شد . برطبق این نظریه نوسانات تجاری و توسعه اقتصادی نتیجه نواوریهایی است که کارفرمایان اینده نگربمنظور کاهش هزینه ها وافزایش سود بکار میگیرند
future promissory زمان اینده التزامی که برای اول شخص will و برای شخص دوم shall بکار می برند
intervenient در میان اینده واقع در میان
lowered پایین تر
below پایین
lower most پایین تر
lowering پایین تر
neath or neath پایین
lowers پایین تر
low پایین
neath or neath پایین تر
lower limit حد پایین
bottom پایین
bottoms پایین
tailwater پایین اب
subteen پایین تر از سن 31
subatmospheric پایین تر از جو
shitu پایین
flattest پایین
submiss پایین
flat پایین
underneath پایین
down stairs پایین
hypogenous پایین رو
lower پایین
down پایین
dowm پایین
infara پایین
infara پایین تر
lower پایین تر
short پایین تر
shorter پایین تر
shortest پایین تر
further down پایین تر
sub- یا پایین تر
below <adv.> در پایین
low level پایین
hereafter <adv.> در پایین
bal از مچ پا به پایین
hereinafter [formal] <adv.> در پایین
thereinafter [archaic or formal] <adv.> در پایین
beneath پایین تر
beneath پایین
vide infara پایین
de- پایین
downmost پایین ترین
download بارگیری پایین
downward movement حرکت رو به پایین
low level در سطح پایین
foot پایین بادبان
go dan barai رد کردن از پایین
downfield میدان پایین
downfeed تغذیه رو به پایین
nutate پایین افتادن
downward travel ضربه رو به پایین
nutant پایین افتاده
go down پایین رفتن
mean low water اب پایین میانگین
hereinbelow ازاین پایین تر
face down feed خورد رو به پایین
downward swing نوسان رو به پایین
hereinbelow در پایین این
downtrend سیربطرف پایین
lowpass پایین گذار
neath or neath پایین زیرین
downward compatibility سازگارمتمایل به پایین
nether world جهان پایین
downward stroke ضربه رو به پایین
down stroke ضربه رو به پایین
low altitude ارتفاع پایین
low wing بال پایین
lower bound کران پایین
low energy انرژی پایین
low frequency فرکانس پایین
bottommost پایین ترین
bottom up از پایین به بالا
decurrent پایین افتاده
bate پایین اوردن
low order پایین رتبه
low order مرتبه پایین
alow روبه پایین
low resolution تفکیک پایین
low activity فعالیت پایین
look down پایین امدن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com