Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
footpad
پای جانور پهنه پا
Other Matches
epizoic
زندگی کننده روی بدن جانور انگل جانور
zoo ecology
قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
arena
پهنه
area
پهنه
areas
پهنه
ice-cap
یخ پهنه
ice cap
یخ پهنه
arenas
پهنه
width
پهنه
sheets
پهنه
sheet
پهنه
polls
پهنه
domains
پهنه
onstage
<adj.>
<adv.>
بر پهنه
ice-caps
یخ پهنه
region
پهنه
domain
پهنه
poll
پهنه
regions
پهنه
polled
پهنه
rainfall area
پهنه باران
palms
کف هرچیزی پهنه
anode region
پهنه اند
gross area
پهنه ساختمان
name plates
نام پهنه
palm
کف هرچیزی پهنه
regulation
پهنه تنظیم
board holder
پهنه بند
cathode region
پهنه کاتد
planimeter
پهنه سنج
planimetry
پهنه سنجی
biota
جانداران یک پهنه
panoramic view
منظره پهنه نما
planimeter
سطح پیما پهنه سنج
structure of an animal
جانور
he
جانور نر
apod
جانور بی پا
nightwalker
جانور شب پر
creatures
جانور
animalize
جانور
it
ان جانور
johnny
جانور نر
ruffianly
جانور خو
beast
جانور
creature
جانور
animal
جانور
animals
جانور
malacostracan
جانور
beasts
جانور
it pron
ان جانور
zoophilic
علاقمند به جانور
beastliness
جانور خویی
brutal
جانور خوی
brutes
جانور حیوان
zoophilous
علاقمند به جانور
zootomy
جانور شکافی
zootheism
جانور پرستی
animalist
نقاش جانور
animalculum
جانور ریزه
brutalization
جانور خویی
polystomatous
جانور بسیار
polypod
جانور بسیارپا
pollard
جانور بی شاخ
poikilothermism
خونسردی جانور
plantigrade
جانور دوپا
mammifer
جانور پستاندار
mammiferous
جانور پستاندار
milker
جانور شیرده
perissodactyl
جانور فرد سم
monocule
جانور یک چشم
nekton
جانور شناور
pudge
جانور چاق
saprozoon
جانور پوده زی
saxicoline
جانور سنگ زی
craw
معده جانور
zoophagous
جانور خوار
ungulate
جانور سم دار
edentate
جانور بی دندان
poikilotherm
جانور خونسرد
tardigrade
جانور کندرو
stinkard
جانور بدبو
shell fish
جانور صدف
scrag
جانور نحیف
polystome
جانور بسیار
saxicolous
جانور سنگ زی
pelagian
جانور دریایی
hybrid
جانور دورگه
strayed
جانور ولگرد
scavengers
جانور لاشخور
brutality
جانور خویی
brutalities
جانور خویی
zoomorphic
<adj.>
جانور گونه
on heat
[British E]
<adj.>
حشری
[جانور زن]
game
جانور شکاری
strays
جانور بی صاحب
scavenger
جانور لاشخور
straying
جانور بی صاحب
stray
جانور بی صاحب
fauna
جانور نامه
proud
<adj.>
جانور حشری
amebae
جانور تک سلولی
in heat
[American E]
<adj.>
حشری
[جانور زن]
zoology
جانور شناسی
zoologist
جانور شناس
brute
جانور حیوان
amebas
جانور تک سلولی
amoebas
جانور تک سلولی
amoeba
جانور تک سلولی
rodents
جانور جونده
amoebae
جانور تک سلولی
rodent
جانور جونده
phyllopod
جانور برگ پای
pleophagous
چند جانور خوار
orca
جانور بزرگ دریایی
paleozoology
دیرین جانور شناسی
tropicopolitan
گیاه یا جانور گرمسیری
phytozoon
جانور گیاه نما
ratter
موش گیر
[جانور]
in rut
<adj.>
حشری
[جانور شناسی]
rutting
<adj.>
حشری
[جانور مرد]
zoophyte
جانور گیاه سان
zoomorphic
شبیه جانور جانورسان
zoography
جانور شناسی تطبیقی
rat catcher
موش گیر
[جانور]
ratcatcher
موش گیر
[جانور]
shedder
جانور پوست انداز
white face
جانور پیشانی سفید
quadruped
چهارپا
[جانور شناسی]
viviparous
جانور زنده زا ولود
animalcule
جانور ذره بینی
scavengers
جانور کثافت خور
scavenger
جانور کثافت خور
anteater
جانور پستاندارمورچه خوار
marsupials
جانور کیسه دار
marsupial
جانور کیسه دار
hilding
جانور یا اسب بی ارزش
lairs
محل استراحت جانور
holozoic
جانور خوراک گیر
lair
محل استراحت جانور
sac
عضوکیسه مانند جانور
migrants
سیار جانور مهاجر
slug
چارپاره جانور کندرو
tentacles
موی حساس جانور
endotherm
جانور خون گرم
tentacle
موی حساس جانور
molluscs
جانور نرم تن حلزون
mollusc
جانور نرم تن حلزون
slugs
چارپاره جانور کندرو
dentition
وضع تعداددندانهای جانور
slugged
چارپاره جانور کندرو
aquatic
جانور یا گیاه ابزی
sacs
عضوکیسه مانند جانور
female
زنانه جانور ماده
animalculum
جانور ذره بینی
migrant
سیار جانور مهاجر
amphibiotic
وابسته به جانور دوزیستی
malacoderm
جانور نرم پوست
mollusk
جانور نرم تن حلزون
nematocyst
نیش جانور مرجانی
pachyderms
جانور پوست کلفت
nervure
رگه بندی جانور
pachyderm
جانور پوست کلفت
orc
جانور بزرگ دریایی
arthropod
جانور مفصل دار
jumbo
جانور غول اسا
dolphin
دولفین
[جانور شناسی]
beast of ravin
جانور درنده یاشکاری
bestialize
جانور خوی نمودن
heats
طلب شدن جانور
heat
طلب شدن جانور
amoebic
وابسته به جانور تک سلولی
anteaters
جانور پستاندارمورچه خوار
jumbos
جانور غول اسا
mane
یال
[حیوانات و جانور شناسی]
crest
یال
[حیوانات و جانور شناسی]
bestial
شبیه حیوان جانور خوی
beaver
سگ آبی
[حیوانات و جانور شناسی]
unicorn
جانور افسانهای دارای یک شاخ
Rutilus frisii
ماهی سفید
[جانور شناسی]
Caspian White Fish
ماهی سفید
[جانور شناسی]
Rutilus kutum
ماهی سفید
[جانور شناسی]
Caspian kutum
ماهی سفید
[جانور شناسی]
Black Sea roach
[Rutilus frisii]
ماهی سفید
[جانور شناسی]
kutum
[Rutilus frisii]
ماهی سفید
[جانور شناسی]
unicorns
جانور افسانهای دارای یک شاخ
slug
جانور تنبل گردونه کندرو
slugged
جانور تنبل گردونه کندرو
ruminant
جانور پستاندار نشخوار کننده
slugs
جانور تنبل گردونه کندرو
vermin
جانور افت حشرات موذی
zoological
وابسته به جانور شناسی حیوان
omnivore
جانور همه چیز خوار
cyclostome
جانور از راسته دهان گردان
endozoic
دارای زندگی دردرون جانور
fisher
جانور ماهیخوار کرجی ماهیگیری
cyclostomatous
وابسته به جانور دهان گرد
gast
وحشت جانور بدون اولاد
scalawag
جانور نحیف وکم ارزش
hatchling
جانور تازه متولد نوزاد
purebred
جانور یا گیاه خوش نژاد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com