Dictiornary-Farsi | پای دوچرخه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 87 (2 milliseconds)

English	Persian
bicycle kick	پای دوچرخه


Search result with all words

bike	مخفف bicycle دوچرخه
bike	دوچرخه
bikes	مخفف bicycle دوچرخه
bikes	دوچرخه
pursuit	مسابقه دوچرخه سواری انفرادی یا تیمی تعقیبی بازمانگیری
pursuits	مسابقه دوچرخه سواری انفرادی یا تیمی تعقیبی بازمانگیری
cyclist	دوچرخه سوار
cyclists	دوچرخه سوار
tandem	دوچرخه دونفری
tandems	دوچرخه دونفری
cart	دوچرخه
carted	دوچرخه
carting	دوچرخه
carts	دوچرخه
cabriolet	درشکه دوچرخه
hansom	درشکه دوچرخه
hansoms	درشکه دوچرخه
bicycle	دوچرخه پایی
bicycle	دوچرخه سواری کردن
bicycle	دوچرخه
bicycles	دوچرخه پایی
bicycles	دوچرخه سواری کردن
bicycles	دوچرخه
push bike	دوچرخه پایی
push bikes	دوچرخه پایی
trailer	یدک دوچرخه یاسه چرخه یاواگن
trailers	یدک دوچرخه یاسه چرخه یاواگن
cycling	دوچرخه سواری
australian pursuit	مسابقه تعقیبی 8 نفره دوچرخه سواری
banked track	پیست اتومبیلرانی با انحنای برجسته پیست انحناداربرجسته دوچرخه سواری
banking track	انحنای پیست دوچرخه سواری بطرف داخل
bell lap	زنگ اخرین دور مسابقه دوچرخه سواری صدای زنگ در اخرین دور دو
bicycle path	راه دوچرخه رو
bicycle path	مسیر دوچرخه سواری
bicycle pump	تلمبه دوچرخه
bicyclist	دوچرخه سوار
biker	دوچرخه سوار
buglet	بوق دوچرخه
burn off	خسته کردن رقیب باگرفتن سرعت اولیه دوچرخه
cartwright's shop	دوچرخه سازی
cycle track	راه دوچرخه رو
cyclo cross	مسابقه دوچرخه درمسیرهای شیبدار و ناهموار
dog cart	یکجورگردونه دوچرخه که کرسیهای ان پشت بپشت گذاشته شده وبرای
gearwheel	چرخ رکاب دوچرخه
golf cart	گاری دوچرخه برای حمل وسایل بازیگران در زمین گلف
handle bar	دسته دوچرخه
italian pursuit	مسابقه تعقیبی تیمی دوچرخه سواری از 2 تا 5 نفر
kermesse	مسابقه دوچرخه سواری 3 تا5 مایل در شهر و خارج
madison	مسابقه دوچرخه سواری استقامت 6 روزه بین 2 تیم
miss and out	مسابقه دوچرخه سواری بین 3 نفر یا بیشتر که نفر اخرحذف میشود
motor cycle	دوچرخه موتوردار موتورسیکلت
motor paced	حرکت اتومبیل جلو دوچرخه
peloton	گروه دوچرخه سواران جادهای
point race	مسابقه دوچرخه سواری طولانی چند مرحلهای
ralliear	یکجور گردونه سبک دوچرخه وچهارنفری
sag wagon	وسیله نقلیه که به دنبال دوچرخه سواران در جاده حرکت میکند تا کسانی را که از مسابقه خارج می شوندسوار کند
shay	درشکه دوچرخه دونفره
stage race	مسابقه مرحلهای دوچرخه سواری
suck wheels	رکاب زدن پشت سر دوچرخه سوار دیگر به منظور کاستن از فشار هوا
tilbury	درشکه روباز سبک دوچرخه
to walk a bicycle	دوچرخه را با دست بردن
tour de france	مسابقه تور دو فرانس بمسافت 0004 کیلومتر در12 روز که دوچرخه سواران از کشورهای فرانسه بلژیک اسپانیا ایتالیا المان و سویس می گذرند و از سال 3091پایه گذاری شده و اغلب مسیرکوهستانی است
two wheel tractor	تراکتور دوچرخه
velocipede	دوچرخه پایی
velodrome	پیست دوچرخه سواری
wheel sucker	دوچرخه سوار ماهر در ادامه مسیر پشت سر نفر دیگری برای کاستن از فشار هوا
wheelman	دوچرخه سوار شراعبان
wheelsman	دوچرخه سوار شراعبان
To dismount from a horse(bicycle).	از اسب ( دوچرخه وغیره ) پایین آمدن
It was wrong of you to take the bicycle .	کار غلطی کردی که دوچرخه را برداشتی
I bought the bicycle on impulse .	یکدفعه زد بکله ام واین دوچرخه راخریدم
motor-assisted pedal cycle [British English]	دوچرخه موتوردار
folding bicycle	دوچرخه تاشو
to hop on your bicycle	روی دوچرخه خود جهیدن
to go by bicycle	دوچرخه سواری کردن
to ride a bicycle	دوچرخه سواری کردن
to bike	دوچرخه سواری کردن [اصطلاح روزمره]
fixed-gear bicycle	دوچرخه دنده ثابت [بدون چرخ آزاد]
fixie bicycle [fixie , one-gear bike without brakes]	دوچرخه تک دنده [با چرخ آزاد]
He fell off his bike and bruised his knee.	او [مرد] از دوچرخه افتاد و زانویش کوفته [کبود] شد.
Now that it's summer the thing to do would be to use the bicycle to commute to work.	حالا که تابستان است کاری که می توان کرد این است که از دوچرخه برای رفت و آمد به سر کاراستفاده کرد.
I'm saving up for a new bike.	من برای یک دوچرخه جدید صرفه جویی می کنم.
She wobbled on her bike.	او [زن] روی دوچرخه خود می لرزید.
full-suspension bike	دوچرخه کاملا معلق
Tune in tomorrow when we'll be exploring what things to look for in a bike computer.	کانالتان را فردا [به این برنامه] تنظیم کنید وقتی که ما بررسی می کنیم به چه چیزهایی درکامپیوتر دوچرخه توجه کنیم.
caisson	ارابه دوچرخه
Partial phrase not found.

bicycle kick

پای دوچرخه