Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 159 (2 milliseconds)
English
Persian
purificative
پا سازنده تطهیری
Search result with all words
purificatory
پاک سازنده تطهیری
Other Matches
lustral
تطهیری
purgatorial
تطهیری
purgative
پاک کننده تطهیری
purgatory
وسیله تطهیر تطهیری
purgatives
پاک کننده تطهیری
pertubative
اشفته سازنده مضطرب سازنده
producer
سازنده
fomative
سازنده
constructive
سازنده
manufacturers
سازنده
fabricator
سازنده
builder
سازنده
instrumentalists
سازنده
instrumentalist
سازنده
manufacturer
سازنده
makers
سازنده
maker
سازنده
fabricant
سازنده
producers
سازنده
constituents
سازنده
wright
سازنده
components
سازنده
concoctor
سازنده
constructor
سازنده
component
سازنده
compositors
سازنده
builders
سازنده
compositor
سازنده
constituent
سازنده
film developer
سازنده فیلم
computer manufacturer
سازنده کامپیوتر
fabricator
سازنده وسایل
enslaver
بنده سازنده
distractive
پریشان سازنده
coordinative
متناسب سازنده
elucidatory
روشن سازنده
depletive
تهی سازنده
dispossessor
بی بهره سازنده
dissipative
پراکنده سازنده
deific
خدا سازنده
incorporator
یکی سازنده
refrigrative
خنک سازنده
renovator
باز نو سازنده
separative
جدا سازنده
sonneteer
سازنده غزل
spoiler
فاسد سازنده
subjugator
مطیع سازنده
supersessive
لغو سازنده
suppressive
موقوف سازنده
suppressor
موقوف سازنده
vitiator
تباه سازنده
refrigerative
خنک سازنده
qualificatory
محدود سازنده
interceptive
جدا سازنده
inveigler
گمراه سازنده
irradiative
روشن سازنده
lutist
سازنده عود
manifestative
اشکار سازنده
manufacturer's agent
نماینده سازنده
manufacturers' agent
نماینده سازنده
melodist
سازنده ملودی
presentive
مجسم سازنده
procreator
موجد سازنده
ingredient
عنصر سازنده
procreation
سازنده زایش
lubricate
روان سازنده
alterative
دگرگون سازنده
lubricated
روان سازنده
lubricates
روان سازنده
restrictive
محدود سازنده
lubricating
روان سازنده
lubricant
روان سازنده
lubricants
روان سازنده
builder
موسس سازنده
builders
موسس سازنده
ingredients
عنصر سازنده
composers
سازنده مصنف
assurer
مطمئن سازنده
composer
سازنده مصنف
components
جزء سازنده
component
جزء سازنده
factor
سازنده فاکتور
assuror
مطمئن سازنده
qualifiers
ملایم سازنده
qualifier
ملایم سازنده
factors
سازنده فاکتور
loathful
دافع بیرغبت سازنده
formative
ترکیب کننده سازنده
manufacturer's software
نرم افزار سازنده
reflective
بازتابنده منعکس سازنده
metrist
سازنده نظم وشعر
mitigatory
سبک سازنده مخفف
wright
کارگر سازنده نجار
paper stainer
سازنده کاغذهای دیواری
toyer
سازنده اسباب بازی
procurer
فراهم سازنده جاکش
producer advertising
تبلیغ توسط سازنده
original equipment manufacturer
سازنده تجهیزات اصلی
ceramist
سازنده فروف سفالین
compositions
نسبت اجزاء سازنده
compositions
نسبت اجزای سازنده
manufacturers
تولید کننده سازنده
manufacturer
تولید کننده سازنده
elucidative
تفسیری روشن سازنده
reflectional
بازتابنده منعکس سازنده
diallist
سازنده ساعت افتابی
boiler maker
سازنده دیگ بخار
boilermaker
سازنده دیگ بخار
ceramicist
سازنده فروف سفالین
composition
نسبت اجزای سازنده
indican
ماده سازنده نیل
ideologue
سازنده ایده ئولوژی
composition
نسبت اجزاء سازنده
illusory
گمراه کننده مشتبه سازنده
detonating
محترق شونده منفجر سازنده
humiliatingly
پست سازنده خفیف کننده
humiliating
پست سازنده خفیف کننده
assimilator
تحلیل برنده همانند سازنده
self discharging
ازاد سازنده نفس خود
illusive
گمراه کننده مشتبه سازنده
spoilsman
تباه کننده فاسد سازنده
data general corporation
سازنده سیستمهای مینی کامپیوتر
wet cooper
سازنده چلیک برای مایعات
producers
عمل اورنده سازنده باراورنده
carver
قلم سنگ تراشی سازنده
producer
عمل اورنده سازنده باراورنده
pictorial
تصویر نما مجسم سازنده
pastoralist
سازنده شعرهای روستایی چوپان
perversive
گمراه کننده منحرف سازنده
mitigative
سبک سازنده تخفیف دهنده
honeywell
یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
unisys
یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
Dec
یک سازنده بزرگ سیستمهای مینی کامپیوتر
digital equipment corporation
سازنده انواع سیستمهای مینی کامپیوتر
motorola
سازنده تجهیزات الکترونیکی شامل ریزپردازنده ها
dry cooper
سازنده چلیک برای خشکه بار
borland international
یک شرکت سازنده نرم افزارهای ریزکامپیوتر
control data corporation
یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری cyber
flag waver
مضطرب سازنده تولیدکننده هیجان عمومی
leukosis
زیاد شدن بافتهای سازنده گویچههای سفید
smokescreen
عمل یا حرف گمراه کننده یا مستتر سازنده
horner
سازنده شانههای شاخی کرنازن شاخ تراش
outriggers
اعضای سازنده اولیه حامل قسمت دم هواپیما
free issue materials
موادی که خریدار جهت تولیدکالای موردنیاز خود به سازنده میدهد
metencephalon
قسمتی از مغز جنین که سازنده مخچه وبصل النخاع است
radio sheck
یک سازنده و توزیع کننده تجهیزات الکترونیکی شامل سیستمهای ریزکامپیوتر
doa
شرح محصولی که به هنگام دریافت از سازنده یا تهیه کننده کار نمیکند
parbasis
سرودی که دسته تهلیل خوانان بنام سازنده ان وبعنوان تماشاکنندگان میخواند
particular lien
حق حبس مخصوص حق حبسی است برای فروشنده یا سازنده کالای بخصوص نسبت به ان کالا
third party lease
توافقنامهای که بوسیله ان یک شرکت مستقل تجهیزاتی رااز سازنده خریده و به استفاده کننده کرایه میدهد
cost plus contracts
به حساب خرید سفارش دهنده وجز فروش سازنده به حساب می اورند
compaq computer corporation
شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
unbundled
اموزش و..... که مستقل از سخت افزارکامپیوتر توسط سازنده سخت افزاری فروخته میشود دسته نشده
disruptive pattern
اشکار سازنده هدف استتارشده وسیله اشکار ساختن هدف استتار شده روی صفحه رادار
leukon
عناصر سفید خون وسلولهای سازنده انها دودمان سفید خون
cray
نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
plug compatible
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com