English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (33 milliseconds)
English Persian
dimpling پخدار کردن مخروطی ورقات نازک فلزی
Other Matches
dollies سندان یا بلوکی که درپرچکاری دستی ورقات فلزی بکار می رود
dolly سندان یا بلوکی که درپرچکاری دستی ورقات فلزی بکار می رود
blowout disc دیسک نازک فلزی برای اب بندی کردن سیستمهای سیالات
metal cone tube لامپ مخروطی فلزی
an fitting رابطهایی برای اتصال لولههای پخدار یا قیفی شکل که دارای زاویه 73 درجه میباشند و فاصلهای بین تمام شدن دندانه ها و شروع قسمت پخدار وجود دارد
wire هادی فلزی نازک
wires هادی فلزی نازک
metal foil ورق نازک فلزی
rf ورقه نازک فلزی که اطراف یک کابل پیچیده شده که مانع ارسال سیگنالهای واسط فرکانس رادیویی میشود
helical wave guide لوله فلزی که از فیبرهای نازک شیشهای و سیم هائی که توانایی انتقال هزاران پیام در خطوط مخابراتی رادارند تشکیل شده است
plate : روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
plates : روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
normal slump درازمایش افت مخروطی بتن حالتی است که بتن پس ازنشست شکل مخروطی ناقص خود را حفظ کند
snips قیچی دستی برای بریدن ورقات فلزات
splayed پخدار فارسی
splaying پخدار فارسی
splay پخدار فارسی
splays پخدار فارسی
polyconic grid سیستم شبکه بندی مخروطی سیستم مختصات مخروطی
ac fittings رابطهای لولهای پخدار بازاویه 53 درجه
countersink خزینه مخروطی کردن
ball bearing چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
ball bearings چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
transitory shelter پناهگاه یا سنگر پیش ساخته فلزی سرپناه فلزی
countersink خزینه دار کردن مخروطی
cable weft پود ضخیم [بعد از کامل شدن یک ردیف گره جهت محکم کردن آنها در اکثر فرش ها از یک پود نازک و سپس یک پود کلفت استفاده می شود در برخی مناطق نیز از دو پود نازک و یک پود کلفت بصورت یک در میان استفاده میکنند]
cones هرچیزمخروطی یاکله قندی مخروطی شکل کردن قیف
cone هرچیزمخروطی یاکله قندی مخروطی شکل کردن قیف
attenuate نازک کردن
thinned نازک کردن
attenuated نازک کردن
extenuate نازک کردن
thins نازک کردن
thin نازک کردن
attenuates نازک کردن
thinnest نازک کردن
attenuating نازک کردن
fine draw نازک کردن
thinners نازک کردن
birdcages چهارچوب فلزی کانتینرها چهارچوب فلزی اطاق کنترل هواپیما
birdcage چهارچوب فلزی کانتینرها چهارچوب فلزی اطاق کنترل هواپیما
metal فلزی کردن
metallizo فلزی کردن
metals فلزی کردن
galvanising ابکاری فلزی کردن
galvanize ابکاری فلزی کردن
galvanises ابکاری فلزی کردن
galvanised ابکاری فلزی کردن
galvanizes ابکاری فلزی کردن
gange باسیم نازک نگاه داری کردن
chimney-crane [میله فلزی برای آویزان کردن غذا]
BNC connector متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
flan تکه فلزی که با منگنه کردن تبدیل به سکه میشود
flans تکه فلزی که با منگنه کردن تبدیل به سکه میشود
sled وسیله فلزی و پارچهای برای تمرین مانور سد کردن
sleds وسیله فلزی و پارچهای برای تمرین مانور سد کردن
lock محل پرچ یااتصال دویاچند ورق فلزی قفل کردن
lap جفت کردن دوسطح فلزی بهم باسایش سنباده نرم
locks محل پرچ یااتصال دویاچند ورق فلزی قفل کردن
lapped جفت کردن دوسطح فلزی بهم باسایش سنباده نرم
snap swivel حلقه گردان با گیره فلزی برای وصل کردن طعمه ماهیگیری به ان
lion heart مواد فلزی که درنتیجه قال کردن معدن بدست می ایدوتااندازهای ناپاک است
traveler میله فلزی عقب قایق با حلقه برای وصل کردن طناب بادبان
angle drill ابزاری برای سوراخ کردن ورقههای فلزی که در ان مته با بدنه دریل زاویهای میسازد
c clamp گیره فلزی به شکل سی برای وارد کردن فشار و نگاه داشتن قطعات کنار یکدیگر
kopfring حلقه فلزی است که به دماغه بمب برای کم کردن میزان نفوذ ان در اب یا خاک وصل میشود
cleco fastener وسیلهای مانند فنر برای محکم کردن صفحات فلزی به یکدیگر تا اتمام مراحل پرچکاری
cones مخروطی
conical مخروطی
fusiform مخروطی
spiry مخروطی
conic مخروطی
cone مخروطی
cone shape مخروطی
fusion welding اتصال دولبه فلزی به یکدیگرکه با ذوب کردن مستقیم انهاصورت میگیرد و دو فلز درهم نفوذ میکنند
conoidal شبه مخروطی
fusion cone مخروطی اتصال
conic section مقطع مخروطی
cone ساختمان مخروطی
conoid مخروطی شکل
nun buoy بویه مخروطی
cone shaped مخروطی شکل
paraboloid قطع مخروطی
cone pulley صفحه مخروطی
conical spring فنر مخروطی
conicalness شکل مخروطی
tail cone دنباله مخروطی
conical scanning تقطیع مخروطی
conical مخروطی شکل
conoid شبه مخروطی
exhaust cone مخروطی اگزوز
chamfered end نوک مخروطی
chamfered end راس مخروطی
gothic arch طاق مخروطی
hyperbola طرح مخروطی
taper off مخروطی شدن
reduction crusher سنگشکن مخروطی
spires منار مخروطی
spire منار مخروطی
conical antenna انتن مخروطی
lip angle زاویه مخروطی
cone antenna انتن مخروطی
cramwheel دنده مخروطی
conic sections مقاطع مخروطی
hollow cone charge خرج مخروطی
double cone insulator مقره دو مخروطی
conoidal مخروطی شکل
shed stick چوب هاف [چوبی است نازک تر از کوجی که برای جدا کردن تارها در موقع عبور دادن پود بکار می رود.]
spire تاجک مخروطی کلیسا
conical کله قندی مخروطی
strobilus گل اذین مخروطی شکل
cone type face milling cutter فرز نوع مخروطی
spires تاجک مخروطی کلیسا
sharpshooter زنجره دارای سر مخروطی
erlenmeyer flask تنگ مخروطی ازمایشگاه
drill socket [مخروطی سه نظام مته]
conical head lubricating nipple گریس خور مخروطی
timken bearing یاطاقان غلطکی مخروطی
conifers که میوه مخروطی دارند
cone crusher سنگ شکن مخروطی
conifer که میوه مخروطی دارند
conical scanning انتشار مخروطی امواج
bevel gear چرخ دندانه مخروطی
epi [مناره مخروطی کلیسا]
bevel gear چرخ دنده مخروطی
helm [تاج مخروطی کلیسا]
bevel gearing گیربکس دنده مخروطی
automatic lathe for taper turning ماشین تراش مخروطی
bevel gear drive جعبه دنده مخروطی
cards کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود
card کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود
tepees خیمه مخروطی سرخ پوستان
tepee خیمه مخروطی سرخ پوستان
double cone [ابزار بند رومی مخروطی شکل]
bevel gear generator ماشین رنده چرخ دنده مخروطی
bevel gear grinder دستگاه سنگ چرخ دندانه مخروطی
stylographic pen سرمدادی خودنویسی که نوک مخروطی دارد
helical tooth bevel gear چرخ دنده مخروطی با دندانه حلزونی
bevel gear planer دستگاه رنده چرخ دندانه مخروطی
rack آویز فرش [قالبی فلزی که در فروشگاه جهت آویزان کردن فرش و نمایش آن بکار می رود.]
nose cone دماغه مخروطی شکل نوک موشک و راکت
conoid [فرمی مخروطی شکل در طاق های گوتیک]
haycock کومه مخروطی که ازعلف خشک درست میشود
bevel gear hob دستگاه فرز غلطکی چرخ دندانه مخروطی
wickiup کلبه حصیری مخروطی شکل سرخ پوستان
gutta تزئینات مخروطی شکل سردیوار ساختمانهای قدیم
rods and cones [in the retina] یاخته های استوانه ای و مخروطی [در شبکیه چشم]
drop [تزئینات مخروطی شکل سر دیوار ساختمان های قدیمی]
bezel حلقه لغزنده مخروطی شکل شیشه ساعت را در جای خودنگه میدارد
tenuous نازک
eggshell نازک
tenderest نازک
tendering نازک
finest نازک
eggshells نازک
tendered نازک
tender نازک
softhearted نازک دل
tenderhearted دل نازک
gossamer نازک
attenute نازک
tender hearted دل نازک
soft-hearted نازک دل
fined نازک
thinned نازک
thinners نازک
tenderhearted <adj.> دل نازک
thinnest نازک
slims نازک
slimmest نازک
fragile نازک
slimmed نازک
thins نازک
papyraceous نازک
touchier دل نازک
frail نازک
touchiest دل نازک
tender hearted نازک دل
svelt نازک
slim نازک
fine نازک
touchy دل نازک
thin نازک
ethereal نازک
tinnily نازک
frailest نازک
slimming نازک
frailer نازک
feather edged لب نازک
perone نازک نی
young ice یخ نازک
egg shell نازک
soft hearted نازک دل
softer مهربان نازک
softest مهربان نازک
rice paper کاغذ نازک
thin نازک شدن
folium طبقه نازک
feather edge لبه نازک
delicate نازک بین
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com