English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 114 (5 milliseconds)
English Persian
anti menchanized defense پدافند ضد مکانیزه
Other Matches
air defense commander فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه
mechanises مکانیزه کردن
mechanising مکانیزه کردن
mechanize مکانیزه کردن
mechanizes مکانیزه کردن
mechanizing مکانیزه کردن
semi mechanization نیمه مکانیزه
mechanized یکان مکانیزه
mechanized force نیروی مکانیزه
mechanised مکانیزه کردن
automate مکانیزه کردن
automated مکانیزه کردن
automates مکانیزه کردن
automating مکانیزه کردن
mechanization مکانیزه کردن
armored infantry پیاده مکانیزه
air defense action area منطقه پوشش پدافند هوایی منطقه عمل پدافند هوایی
mechanized infantry یکان پیاده مکانیزه
wire roll نوعی سیم خاردار تاشو برای ساختن موانع ضد مکانیزه
air defense readiness وضعیت امادگی پدافند هوایی امادگی پدافند هوایی
defense پدافند
defenses پدافند
defence پدافند
deliberate defense پدافند با فرصت
defense zone منطقه پدافند
defense in place پدافند در محل
defense in depth پدافند در عمق
chemical defense پدافند شیمیایی
biological defense پدافند میکربی
anti aircraft defense پدافند ضد هوایی
counter offensive پدافند متقابل
area defense پدافند منطقهای
coast defence پدافند ساحلی
base defense پدافند پایگاه
base defense پدافند از پایگاه
anti aircraft پدافند هوایی
area defense پدافند ازمنطقه
air defense پدافند هوایی
space defense پدافند فضایی
space defense پدافند از فضا
defend پدافند کردن
defends پدافند کردن
defending پدافند کردن
defended پدافند کردن
defensible قابل پدافند
barrage balloon بالون پدافند
self defense پدافند از خود
satellite defense پدافند ضدماهوارهای
active defense پدافند عامل
mobile defense پدافند متحرک
national defence پدافند ملی
passive defense پدافند غیرعامل
satellite defense پدافند ماهوارهای
barrage balloons بالون پدافند
war college دوره پدافند ملی
primeter defence پدافند دورتا دور
ministry of national defence وزارت پدافند ملی
forward defense area منطقه پدافند جلو
civil defense پدافند ازمناطق شهری
civil defense پدافند غیر نظامی
flak توپخانه پدافند هوایی
active air defense پدافند عامل هوایی
air defense command فرماندهی پدافند هوایی
air defense artillery توپخانه پدافند هوایی
air defense element عنصر پدافند هوایی
anti aircraft artillery توپخانه پدافند هوایی
battery defense پدافند دور تا دور اتشبار پدافند از اتشبار
integrated defense پدافند هوایی توام
biological defense پدافند بر علیه تک میکربی
defended area منطقه پدافند شده
air defense ship ناو مخصوص پدافند هوایی
air defense sector منطقه ماموریت پدافند هوایی
integrated defense پدافند ازمناطق توام دفاعی
sector commander فرمانده ناحیه پدافند هوایی
vital area منطقه حیاتی پدافند هوایی
area air defense commander فرمانده منطقه پدافند هوایی
rules of engagement روشهای درگیری پدافند هوایی
air defense direction center مرکز هدایت اتش پدافند هوایی
chemical defense پدافند بر علیه مواد شیمیایی سمی
faker هواپیمای تمرینی درتیراندازی پدافند هوایی
extended defense پدافند در جبهه عریض به طور منطقهای
weapons hold فرمان اتش قطع در پدافند هوایی
missile master دستگاه توزیع اتش کامپیوتری پدافند هوایی
air defense artillery controller مسئول کنترل عملیات توپخانه پدافند هوایی
splashed در پدافند هوایی یعنی هواپیمای دشمن زده شد
parroting وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
parrots وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
parrot وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
parroted وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
flad suppression تیر ممانعتی روی جنگ افزارهای پدافند هوایی
filter center مرکز کنترل و نتیجه گیری ازاخبار پدافند هوایی
battery integration end radar display وسایل توزیع اتش الکترونیکی پدافند هوایی و رادارهای مربوطه
fire unit یکان تیراندازی کننده قبضه پدافند هوایی سکوی اتش توپخانه
mauler نوعی موشک هدایت شونده باسکوی خود کششی مخصوص پدافند هوایی
seen fire اتش مداوم و دیدبانی شده پدافند هوایی که روی سبقت معین در جلوی هواپیما اجرامیشود
effectiveness clock دایره کارامدی پدافند هوایی دایرهای که نتایج تجزیه وتحلیل میزان کفایت پدافندهوایی را نشان میدهد
quails نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
quail نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
telling مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
speed ring طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
static employment کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
counterflak اتش خنثی کننده توپخانه پدافندهوایی ضد پدافند هوایی عملیات ممانعت از پدافندهوایی
flak گلوله خودترکان ضد هوایی توپ پدافند هوایی
defense classification طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
internal defense پدافند داخلی پایداری داخلی
splash ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splashes ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splashing ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
defense coastal area منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
all around defense پدافند دور تا دور
islands منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
island منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
which transponder علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com