Dictiornary-Farsi | پدری تا به حال محترم مشکوک به جرم است . | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 135 (8 milliseconds)

English	Persian
The suspected offender [perpetrator] is a previously respectable father.	پدری تا به حال محترم مشکوک به جرم است .


Other Matches

paternal	پدری
parenthood	پدری
agnate	پدری
besail	جد پدری
parenting	پدری
in loco parentis	با حق پدری
fatherhood	پدری
fathership	پدری
paternal grandfather	جد پدری
fatherhood or ship	پدری
fatherliness	پدری
patronymic	پدری
siring	پدری کردن
sires	پدری کردن
father fixation	تثبیت پدری
sired	پدری کردن
agnates	اقارب پدری
sire	پدری کردن
agnation	وابستگی پدری
agnate	خویشاوندی پدری
patrimony	ارث پدری
patrimonies	ارث پدری
patrilineal	نسب پدری
fathered	پدری کردن
father	پدری کردن
paternal love	محبت پدری
paternal relative	خویشاوند پدری
paternal relative	اقارب پدری
paternity	صفات پدری
spear side	طرف پدری
fathering	پدری کردن
fathers	پدری کردن
grand aunt	خاله پدری
grandaunt	خاله پدری
worshipful	محترم
honourable	محترم
reverent	محترم
venerable	محترم
honorable	محترم
respectable	محترم
patrilineal	وابسته به دودمان پدری
paarenthood	مقام پدری یا مادری
paternal	دارای محبت پدری
to rold in steem	محترم داشتن
to have an steem for	محترم داشتن
honor	محترم شمردن
to hold in reverence	محترم داشتن
to regard with reverence	محترم داشتن
gentlemen	شخص محترم
gentleman	شخص محترم
our esteemed patron	حامی محترم ما
sir	شخص محترم
to be kindly regarded	محترم بودن
creditable	محترم و ابرومند
to hold in respect	محترم داشتن
grandaunt	خاله مادری عمه پدری
grand aunt	خاله مادری عمه پدری
worshipless	غیر محترم ناشایسته
signor	شخص محترم مسیو
sacredly	بطور مقدس یا محترم
to hold in estimation	محترم یاارجمند داشتن
respects	احترام محترم شمردن
honour a contract	قرارداد را محترم شمردن
respect	احترام محترم شمردن
respect	محترم داشتن بزرگداشت
a highly esteemed scientist	یک دانشمند بسیار محترم
respects	محترم داشتن بزرگداشت
dishonour a contract	قرارداد را محترم نشمردن
gentry	مردمان محترم و با تربیت اصالت
Esteemed commissioner!	مامور عالی رتبه محترم!
prytaneum	تالارپذیرایی سفراو مردمان محترم
esteem	لایق دانستن محترم شمردم
Dear Mr. Green .	آقای گرین عزیز ( محترم )
open to question <adj.>	مشکوک
unsuspected	نا مشکوک
precarious <adj.>	مشکوک
touch and go	مشکوک
skeptic	مشکوک
questionable	مشکوک
fishy	مشکوک
esoteric	مشکوک
obscurer	مشکوک
obscuring	مشکوک
uncertain	مشکوک
obscurest	مشکوک
obscures	مشکوک
uncertainly	مشکوک
obscure	مشکوک
obscured	مشکوک
dubitable	مشکوک
doubtful	مشکوک
in dispute	مشکوک
impeachable	مشکوک
suspicious	مشکوک
mrs jordan nee mary	بانو جردن که نام خانه پدری او مریم است
obscure	مشکوک ساختن
obscured	مشکوک ساختن
left-handed	دورو مشکوک
ambiguities	سخن مشکوک
dubiously	بطور مشکوک
ambiguity	سخن مشکوک
toss-up	مسئله مشکوک
dubious	مورد شک مشکوک
obscuring	مشکوک ساختن
toss up	مسئله مشکوک
suspected	مشکوک مظنون
dubitable	مورد شک مشکوک
obscurest	مشکوک ساختن
problematically	بطور مشکوک
obscures	مشکوک ساختن
questionable results	نتایج مشکوک
to admit of d	مشکوک بودن
suspecta	مشکوک شدن
obscurer	مشکوک ساختن
doutful category	کشتی مشکوک
vacillatory	مردد مشکوک
one of the most respected families	یکی از خانواده های بسیار محترم شمرده
questionable	سوال برانگیز مشکوک
shady	سایه افکن مشکوک
doubtful account	طلب مشکوک الوصول
suspect battery	اتشبار مشکوک دشمن
it is of doubtful proveance	مبدا ان مشکوک است
to become suspected	مشکوک [مظنون] شدن
bad dept	طلب مشکوک الوصول
apocryphal	دارای اعتبار مشکوک ساختگی
doubtful	ترکش مشکوک مورد تردید
brassage	هزینه مشکوک نمودن شمش
inquests	بازجویی و تحقیق در موردمرگهای مشکوک
inquest	بازجویی و تحقیق در موردمرگهای مشکوک
precarious	عاریهای بسته بمیل دیگری مشروط بشرایط معینی مشکوک
pseudepigrapha	نوشته هاوکتابهای مشکوک الاعتباری که تالیف انهارابنویسندگان نسبت میدهد
purple	در رهگیری هوایی یعنی یکان یا هواپیمای تعیین شده مشکوک به حمل جنگ افزاراتمی است
to hold somebody in respect [to hold somebody in high regard ]	کسی را محترم داشتن [احترام گذاشتن به کسی]
to hold somebody in great respect	کسی را زیاد محترم داشتن [احترام زیاد گذاشتن به کسی]