Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 135 (9 milliseconds)
English
Persian
Holy Father
پدر مقدس
Search result with all words
fundamentalist
کسیکه نسبت بکتاب مقدس واصول دین پروتستان طرفدارعقایدکهنه است
saintly
مقدس
Holy Writ
کتاب مقدس
biblical
مطابق کتاب مقدس
biblical
وابسته به کتاب مقدس
sanctimonious
مقدس نما
sanctimonious
مقدس
venerable
مقدس
numinous
مقدس
fiesta
روز مقدس
fiestas
روز مقدس
holier
مقدس
holiest
مقدس
holy
مقدس
hallowed
مقدس
sanctified
مقدس
patron saint
امام یا شخص مقدس حامی شخص
patron saints
امام یا شخص مقدس حامی شخص
inviolable
مقدس
paradigm
ایه کتاب مقدس که مثالی رامتضمن است
paradigms
ایه کتاب مقدس که مثالی رامتضمن است
bible
کتاب مقدس که شامل کتب عهد عتیق وجدید است
bible
بطورکلی هر رساله یاکتاب مقدس
bibles
کتاب مقدس که شامل کتب عهد عتیق وجدید است
bibles
بطورکلی هر رساله یاکتاب مقدس
shrine
جای مقدس
shrines
جای مقدس
sanctuaries
جایگاه مقدس
sanctuary
جایگاه مقدس
relic
اثار مقدس
relics
اثار مقدس
scripture
کتاب مقدس
scriptures
کتاب مقدس
saint
مقدس
saint
مقدس شمردن
saints
مقدس
saints
مقدس شمردن
innocent
مبرا مقدس
sacred
مقدس
reliquaries
فرف مخصص نگهداری اثار مقدس یا باستانی
reliquary
فرف مخصص نگهداری اثار مقدس یا باستانی
sacrosanct
مقدس
anointment
تقدیس با روغن مقدس
apis
گاو مقدس مصریان قدیم
biblicism
پیروی تحت لفظی از کتاب مقدس
bibliolatry
پرستش کتاب مقدس
buret
تنگ مخصوص شراب مقدس
buretto
تنگ مخصوص شراب مقدس
capitulary
کتاب راهنمای کلمات کتاب مقدس کتاب دعا
enshrine
ضریح ساختن مقدس وگرامی داشتن
franciscan
وابسته بدسته راهبان فرقه فرانسیس مقدس
futurism
اعتقاد بوقوع پیشگوییهای کتاب مقدس عقیده به اخرت
grey friar
عضو جمعیت راهبان یادرویشان فرقه فرانسیس مقدس
guaiacum
عودالانبیاء درخت مقدس
hagiology
ادبیات مقدس
hagiology
تاریخ مقدس تاریخ انبیاء
halidom
چیز مقدس جای مقدس
halidome
چیز مقدس
halidome
جای مقدس
hallow
مقدس کردن
heavenly minded
مقدس
hermeneutic
ایین تفسیرکتاب مقدس
hermeneutics
علم یا ایین تفسیرکتاب مقدس
holily
بطور مقدس
holy legislator
شارع مقدس
holyday
روز مقدس
i saw this p in the scripture
این فقره را در کتاب مقدس دیدم
inspirationist
کسیکه کتاب مقدس را الهام خدابا وحی میداند
isagogics
گفتار در تاریخ ادبی کتاب مقدس و شرح گرداوری یاالهام شدن موادان
it is said in the bible that
در کتاب مقدس می گوید یامینویسد که
it say in the bible that
در کتاب مقدس میگوید
it say in the bible that
درکتاب مقدس گفته شده است
lectionary
ایات منتخبه یا قسمتی از کتاب مقدس
lector
قاری کتاب مقدس در کلیسای کاتولیک
lignum vitae
درخت مقدس خشب الانبیاء
lower criticism
انتقاد نسبت به مندرجات متن کتاب مقدس
martinmas
جشن مارتین مقدس در 11نوامبر
methuselah
" متوشالح " کاهن بزرگ یهود که بنابروایت کتاب مقدس 969 سال زندگی کرده
midrash
تفسیر کتاب مقدس یهود
mitsvot
حکم کتاب مقدس
mitzvah
حکم کتاب مقدس
pali
زبان مقدس بودائیان
pierian spring
الهام بخش شعر وسخنوری چشمه مقدس شاعری
pontify
خودرا مقدس نمودن
postil
تفسیر کتاب مقدس
prayerful
مقدس
religiosity
خشکه مقدس بودن
revised version
ترجمه اصلاح شده کتاب مقدس
sacred books
کتابهای مقدس
sacred places
جاهای مقدس
sacredly
بطور مقدس یا محترم
sancify
مقدس شمردن
sanctified airs
مقدس نمایی
sanctimoniousness
مقدس نمایی
sanctimony
مقدس نمایی
sanctum
قدس جایگاه مقدس
scriptural
مطابق متن کتاب مقدس
scripturalism
اعتقادبه نص کتاب مقدس دلبستگی بدلائل نقلی
st.michael
پطرس مقدس
stoup
قدح اب مقدس
Other Matches
Mashhad
هر مقدس مشهد
dedication cross
صلیب مقدس
Holly Sepulchre
مقبره مقدس
SS
مخفف مقدس
moralistic
خشکه مقدس
Holy Weeks
هفتهی مقدس
Holy Week
هفتهی مقدس
the Holy Trinity
تثلیت مقدس
the holy
کتاب مقدس
tartuffe
خشکه مقدس
tartuffe
مقدس ریایی
tartufe
خشکه مقدس
tartufe
مقدس ریایی
St
مخفف مقدس
altar-table
میز مقدس در کلیسا
to
مادریک کلمه مقدس است
vedic
وابسته به وداکتاب مقدس هندو
People of the Book
پیروان کتاب مقدس
[ دین]
veda
کتاب مقدس باستانی هند
feretory
[صندوق آثار مقدس کلیسا]
altar of credence
[جایگاه نان و شراب مقدس]
zion
کوه مقدس اورشلیم قوم اسرائیل
credence
[قفسه یا میز در حرم مقدس کلیسا]
vulgate
نسخه لاتین قدیمی کتاب مقدس
ampullae niche
[طاقچه ای در کلیسا برای نگه داشتن ظروف آب مقدس]
Chrismon
[حرف اول اسم مقدس از سه واژه ی یونانی به نام مسیح]
altar of repose
[طاقچه یا گوشه محراب کلیسا که گنجه ای از نان مقدس در آن است.]
sangraal
جام مقدس
[که نیروی جوانی و سلامت جاودان و تغذیه بی انتها دارد]
sangrail
جام مقدس
[که نیروی جوانی و سلامت جاودان و تغذیه بی انتها دارد]
the Holy Grail
جام مقدس
[که نیروی جوانی و سلامت جاودان و تغذیه بی انتها دارد]
sangreal
جام مقدس
[که نیروی جوانی و سلامت جاودان و تغذیه بی انتها دارد]
blue laws
قوانینی که رقص و نمایش ومسابقات و حتی کار را در روز مقدس تحریم کند
iconostasis
[پرده ای بین جایگاه مقدس و فضای اصلی در کلیساهای ارتدکس یونان و روسیه]
blue law
قوانینی که رقص و نمایش ومسابقات و حتی کار را در روز مقدس تحریم کند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com