English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 168 (9 milliseconds)
English Persian
selective admission پذیرش انتخابی
Other Matches
appointive انتخابی
electives انتخابی
optional انتخابی
elective انتخابی
adoptive انتخابی
elected انتخابی
selectively انتخابی
selective انتخابی
selective perception ادراک انتخابی
elected senator سناتور انتخابی
selective گزیده انتخابی
selective forgetting فراموشی انتخابی
selectively گزیده انتخابی
selective attention دقت انتخابی
selective erosion فرسایش انتخابی
elective mutism خموشی انتخابی
referred brief وکالت انتخابی
domicile of choice اقامتگاه انتخابی
elutriation شستشو با اب فرسایش انتخابی
selective inattention عدم توجه انتخابی
selective hardening سخت گردانی انتخابی
hetman سرتیپ انتخابی قزاق ها
candidate move حرکت انتخابی شطرنج
selective breeding تخم کشی انتخابی
random access memory [RAM] module گذاره حافظ انتخابی
command select system سیستم فرمان انتخابی
selected fill مصالح انتخابی برای خاکریزی
plural vote رای یک تن در چند حوزه انتخابی
marquees فضای انتخابی توسط وسیله انتخاب
shannon انتخابی بین دو واقعه بااحتمال یکسان
marquee فضای انتخابی توسط وسیله انتخاب
text انتخابی دربرنامه که امکان ویرایش متن را فراهم میکند
texts انتخابی دربرنامه که امکان ویرایش متن را فراهم میکند
fusible read only memory MORP که از ماتریسی از اتصالات موجود تشکیل شده که به طور انتخابی به برنامه وصل می شوند
trap نقط ه توقف انتخابی که اجرا برنامه در آنجا متوقف میشود وثباتها بررسی می شوند
induction پذیرش
inductions پذیرش
adoption پذیرش
assent پذیرش
assented پذیرش
assenting پذیرش
assents پذیرش
acceptance limit حد پذیرش
acceptation پذیرش
receptions پذیرش
patients پذیرش
intake پذیرش
admissions پذیرش
admission پذیرش
acceptance پذیرش
intakes پذیرش
reception پذیرش
patient پذیرش
admittance پذیرش
acceptances پذیرش
group acceptance پذیرش گروهی
satisfactory <adj.> قابل پذیرش
good [sufficient] <adj.> قابل پذیرش
sufficiently <adv.> قابل پذیرش
adequately [sufficiently] <adv.> قابل پذیرش
induction station مرکز پذیرش
sufficient <adj.> قابل پذیرش
sufficing <adj.> قابل پذیرش
imprimatur تصویب پذیرش
admission پذیرش به بیمارستان
Reception پذیرش هتل
acceptable <adj.> قابل پذیرش
receptionist متصدی پذیرش
face the music <idiom> پذیرش نسخه
cry uncle <idiom> پذیرش شکست
tolerability قابلیت پذیرش
social acceptance پذیرش اجتماعی
adequate <adj.> قابل پذیرش
receptivity قدرت پذیرش
magnetic susceptibility پذیرش مغناطیسی
admission of liability پذیرش تعهدات
admission port دریچه پذیرش
refused عدم پذیرش
acceptance test آزمون پذیرش
refuses عدم پذیرش
acceptance of offer پذیرش پیشنهاد
refusing عدم پذیرش
rejection عدم پذیرش
admission rate میزان پذیرش
refuse عدم پذیرش
receptions دریافت پذیرش
repulsion عدم پذیرش
reception دریافت پذیرش
admission requirements شرایط پذیرش
acceptable قابل پذیرش
take a back seat <idiom> پذیرش پستترین مقام
readiness to accept آمادگی برای پذیرش
receptee افراد مورد پذیرش
susceptible حساس مستعد پذیرش
rejecting عدم پذیرش چیزی
acceptability قابلیت پذیرش پسندیدگی
susceptive پذیرنده اماده پذیرش
receive پذیرش داده از یک خط ارتباطی
rejected عدم پذیرش چیزی
reject عدم پذیرش چیزی
rejects عدم پذیرش چیزی
denials عدم پذیرش حاشا
bankable قابل پذیرش در بانک
application study بررسی پذیرش اماد
college admission tests آزمونهای پذیرش دانشجو
receives پذیرش داده از یک خط ارتباطی
hire out <idiom> پذیرش برای شغل
impassablility غیر قابل پذیرش
denial عدم پذیرش حاشا
acceptance sampling پذیرش کالاپس از نمونه برداری
ksr کلمه کلیدی ارسال-پذیرش
reception قدرت پذیرش پذیرایی کردن
market acceptance پذیرش کالا توسط بازار
receptions قدرت پذیرش پذیرایی کردن
take one's own medicine <idiom> پذیرش محاکمه بدون شکایت
americanization پذیرش اخلاق و اداب امریکایی
declaration of intention افهاریه تمایل به پذیرش تابعیت
sensate اماده پذیرش حس احساس کردن
keyboard send receive صفحه کلید ارسال- پذیرش
hearing of evidence پذیرش سند و گواهی [حقوق]
emergency admission پذیرش اضطراری [در بیمارستان] [پزشکی]
taking of evidence پذیرش سند و گواهی [حقوق]
text کاهش فضای لازم در متن انتخابی , استفاده از یک کد برای نمایش بیشتر از یک حرف و حذف فضا بین علامتهای نقل قول و...
texts کاهش فضای لازم در متن انتخابی , استفاده از یک کد برای نمایش بیشتر از یک حرف و حذف فضا بین علامتهای نقل قول و...
earom Only Read Alterableحافظه فقط خواندنی تغییرپذیرالکتریکی RO که میتواند بدون پاک کردن تمام اصلاعات ذخیره شده به طور انتخابی تغییرکند
write off <idiom> پذیرش خسارت وپیش از آن نگران نبودن
throw up one's hands <idiom> توقف تلاش ،پذیرش موفق نشدن
freeload <idiom> پذیرش غذا وخانه باهزینه دیگری
to refuse somebody admittance to something پذیرش کسی را برای چیزی رد کردن
traced نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
trace نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
traces نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
one pocket billiard بیلیارد با 51 گوی هدف که هر بازیگر سعی دارد 8 گوی را در کیسه انتخابی خوداندازد
accepts سیگنالی که یک وسیله میفرستد برای پذیرش داده
accepting سیگنالی که یک وسیله میفرستد برای پذیرش داده
interactive برنامه کامپیوتری قادر به پذیرش داده از عملوند
accept سیگنالی که یک وسیله میفرستد برای پذیرش داده
packet بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packets بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
to go down [in a particular way] with somebody برای کسی [به سبک ویژه ای] قابل پذیرش بودن
legal عبارت یا دستوری که در قوانین زبان قابل پذیرش است
focused پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
focussing پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
focusses پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
focussed پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
focuses پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
reception station پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام
focus پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
picking list فهرست کالاهای انتخابی فهرست انتخاب
form utility در این مواد ازنظر پذیرش بازار و مصرف کننده ایجاد میشود
medium رسانه مغناطیسی خالی و فرمت شده که آماده پذیرش داده است
mediums رسانه مغناطیسی خالی و فرمت شده که آماده پذیرش داده است
paged انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
pages انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
page انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
dos نشانگری که می گوید DOS آماده پذیرش یک دستور تایپ شده روی صفحه کلید است
framing error خطایی که در اثر عدم موفقیت و خرابی دستگاه پذیرش دربازشناسی صحت بیتهایی که تشکیل یک کاراکتر را میدهندپیش می اید
AT command set حالتی در مودم که آماده پذیرش دستورات با استفاده از مجموعه دستورات Hayes AT است
direct admission مراجعه مستقیم به بهداری پذیرش یامراجعه مستقیم بیماران
acceptance sampling نمونه برداری جهت پذیرش نمونه قبولی
parity نشانگری که نشان میدهد آیا داده بررسی پذیرش شده است یا نه یا اینکه داده پیرستی زوج یا فرد دارد
new دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
new- دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
newer دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
newest دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
induction station دفتر استخدام دفتر پذیرش
reciprocal border حاشیه قرینه [گاه لبه انتهایی فرش بصورت اشکال قرینه و تکراری جفتی تزئین می شود و نوع شکل انتخابی گردا گرد فرش را می پوشاند. تنوع رنگی این نوع حاشیه در مراکز بافت مختلف، متفاوت می باشد.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com