English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (14 milliseconds)
English Persian
declare پذیرفتن شکست قبل از پایان مسابقه کشتی گیر دفاعی
declares پذیرفتن شکست قبل از پایان مسابقه کشتی گیر دفاعی
declaring پذیرفتن شکست قبل از پایان مسابقه کشتی گیر دفاعی
Other Matches
hooligan مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
hooligans مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
formation برنامه سازمان دفاعی یاتهاجمی در اغاز هر مسابقه
defensive wrestler کشتی گیر دفاعی
finishes پایان مسابقه
finish پایان مسابقه
come off پایان مسابقه
finish tape نوار پایان مسابقه
wire خط اغاز یا پایان مسابقه
wires خط اغاز یا پایان مسابقه
finish yarn نوار پایان مسابقه
night watchman توپزن پایان مسابقه کریکت
night-watchman توپزن پایان مسابقه کریکت
night-watchmen توپزن پایان مسابقه کریکت
to show somebody up [in a competition] کسی را شکست دادن [در مسابقه ورزشی]
the ship was wrecked کشتی شکست
guns اتش زدن تپانچه برای پایان مسابقه یا اغازمسابقات
gun اتش زدن تپانچه برای پایان مسابقه یا اغازمسابقات
checkered flag پرچم شطرنجی سفید و سیاه پایان مسابقه اتومبیلرانی
outruns منطقه توقف در پایان مسابقه اسکی پیروزی بر حریف ویژه
outrunning منطقه توقف در پایان مسابقه اسکی پیروزی بر حریف ویژه
outrun منطقه توقف در پایان مسابقه اسکی پیروزی بر حریف ویژه
overnight مسابقهای که ثبت نام 27ساعت پیش از مسابقه پایان می یابد
wresthing match مسابقه کشتی
wrestling match مسابقه کشتی
pancratium مسابقه کشتی و مشت زنی
retire کناررفتن از دور مسابقه کشتی
discounting match ادامه ندادن به مسابقه کشتی
retires کناررفتن از دور مسابقه کشتی
approaches دورخیر دو کشتی گیر در اغاز مسابقه
approached دورخیر دو کشتی گیر در اغاز مسابقه
approach دورخیر دو کشتی گیر در اغاز مسابقه
strong point پایگاه دفاعی سنگر مستحکم دفاعی
freestyle مسابقه تیراندازی بکمک وسیله هدفگیری کشتی ازاد
eol پایان خط پرچمی که بیان کننده پایان یک خط داده میباشد
terminated پایان دادن پایان یافتن
terminate پایان دادن پایان یافتن
terminates پایان دادن پایان یافتن
parallax پارالاکس ضریب شکست نور جابجایی تصویر در اثر شکست نور
topgallant سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
skull practice کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
tug of war مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
sack race مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
selling plater اسب مسابقه قابل خرید پس از مسابقه
opener مسابقه نخست ازدو مسابقه متوالی
seniors مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
senior مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
atmospheric refraction شکست نور دراثر برخورد به طبقات جوی شکست جوی نور
scupper سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
ship's manifest صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
respondentia وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
load line خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
hawse سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
carry ship کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
gunroom مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
dan runner کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
waterline خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
keel حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
keels حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
lazar housek عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
embarkation بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
supercargo نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
match play مسابقه گلف بین دو نفر یا دوتیم مسابقه بولینگ بین دونفر
bill of health گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
apologetic دفاعی
vindicative دفاعی
defensive line خط دفاعی
defensive دفاعی
backfield خط دفاعی
windjammer یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
defence mechanism مکانیزم دفاعی
odd front خط دفاعی 4 نفره
blue line خط دفاعی هاکی
cover بازی دفاعی
zones منطقه دفاعی
five man line خط دفاعی 5 نفره
zone منطقه دفاعی
agger پشته ی دفاعی
defensively حالت دفاعی
coverings بازی دفاعی
covers بازی دفاعی
defence mechanisms مکانیزم دفاعی
rejoinder پاسخ دفاعی
rejoinders پاسخ دفاعی
defensive league اتحاد دفاعی
defensive fire اتش دفاعی
defense position موضع دفاعی
defense mechanism مکانیسم دفاعی
defense base پایگاه دفاعی
defense information اطلاعات دفاعی
defensive war جنگ دفاعی
stack the defence ارایش دفاعی
preventive war نبرد دفاعی
mixers نوعی خط دفاعی
mixer نوعی خط دفاعی
defensive league اتحادیه دفاعی
backcourt نیمه دفاعی
handicap مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicaps مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
guard حالت دفاعی شمشیرباز
decompensation فروپاشی مکانیسمهای دفاعی
defense articles اماد و تجهیزات دفاعی
sandbagged ایجاداستحکامات دفاعی کردن
guarding حالت دفاعی شمشیرباز
guards حالت دفاعی شمشیرباز
sandbagging ایجاداستحکامات دفاعی کردن
sandbags ایجاداستحکامات دفاعی کردن
sandbag ایجاداستحکامات دفاعی کردن
bump and run نوعی مانور دفاعی
back judge داور در محوطه دفاعی
palest حصار دفاعی دفاع
defensiveness حالت دفاعی داشتن
press تاکتیک دفاعی فشرده
presses تاکتیک دفاعی فشرده
defensive player شطرنج باز دفاعی
pale حصار دفاعی دفاع
switch position موضع رابط دفاعی
bangoe gei تکنیک دفاعی تکواندو
switch position موضع دفاعی بینابین
paler حصار دفاعی دفاع
bump and go نوعی مانور دفاعی
cover up در لاک دفاعی فرورفتن
first defense gun جلوترین تیربار دفاعی
rejoin پاسخ دفاعی دادن
rejoined پاسخ دفاعی دادن
rejoining پاسخ دفاعی دادن
cross block سد کردن خط دفاعی از کنار
rejoinder پاسخ دفاعی دادن
apologist نویسندهء رسالهء دفاعی
apologists نویسندهء رسالهء دفاعی
rejoins پاسخ دفاعی دادن
Cashel [استحکامات دفاعی ایرلندی]
ante-mural [e] جان پناه دفاعی
cover-up در لاک دفاعی فرورفتن
cover-ups در لاک دفاعی فرورفتن
rejoinders پاسخ دفاعی دادن
protective cover جان پناه دفاعی
broken field محوطه دفاعی فراسوی خط تجمع
defensive منطقه دفاعی شامل دروازه
parry حرکت دفاعی در جنگ باسرنیزه
corrals دفاعی که از واگون وعرابه میسازند
parrying حرکت دفاعی در جنگ باسرنیزه
parries حرکت دفاعی در جنگ باسرنیزه
prevent defence جبهه دفاعی با استفاده از نفراضافی
special pleader متخصص تهیه لوایح دفاعی
corralled دفاعی که از واگون وعرابه میسازند
corral دفاعی که از واگون وعرابه میسازند
corralling دفاعی که از واگون وعرابه میسازند
integrated defense پدافند ازمناطق توام دفاعی
parried حرکت دفاعی در جنگ باسرنیزه
allow پذیرفتن
allowing پذیرفتن
allows پذیرفتن
hear پذیرفتن
hears پذیرفتن
embrace پذیرفتن
to take in پذیرفتن
embracing پذیرفتن
embraces پذیرفتن
vouchsafe پذیرفتن
take by storm <idiom> پذیرفتن
vouchsafes پذیرفتن
vouchsafing پذیرفتن
embraced پذیرفتن
vouchsafed پذیرفتن
accepting پذیرفتن
accepts پذیرفتن
accept پذیرفتن
take in پذیرفتن
admitting پذیرفتن
admits پذیرفتن
admit پذیرفتن
quarterdeck عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
stables گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stable گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
yawed انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yaw انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
chevaux de fries [ترتیب دفاعی مانع های تیز]
seam نقطه باز بین دو منطقه دفاعی
seams نقطه باز بین دو منطقه دفاعی
sailboat کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboats کشتی بادبانی کشتی بادی
overboard از کشتی بدریا روی کشتی
co-opts بهمکاری پذیرفتن
honor پذیرفتن برات
co-opted بهمکاری پذیرفتن
risked پذیرفتن خطر
snap up بیدرنگ پذیرفتن
stretch a point <idiom> اتفاقی پذیرفتن
co-opt بهمکاری پذیرفتن
adoption به فرزندی پذیرفتن
co opt بهمکاری پذیرفتن
receives رسیدن پذیرفتن
adopts به فرزندی پذیرفتن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com