English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
double beam پرتو مضاعف
Other Matches
infrared ray اشعه مادون قرمز پرتو مادون قرمز پرتو فرو سرخ
duplexes مضاعف
doubled مضاعف
doubled up مضاعف
duplex مضاعف
double مضاعف
bilateral مضاعف
double precision مضاعف
double line خط مضاعف
multiple مضاعف
double refraction انکسار مضاعف
double image تصویر مضاعف
double junction اتصال مضاعف
double lead screw حلزونی مضاعف
double punch منگنه مضاعف
double precision دقت مضاعف
bilateral observation دیدبانی مضاعف
double length طول مضاعف
double length با طول مضاعف
double مضاعف نمودن
birefringence شکست مضاعف
double alternation تناوب مضاعف
double blowing دمش مضاعف
binary جفتی مضاعف
double bond اتصال مضاعف
double counting محاسبه مضاعف
double cropping کشت مضاعف
double decomposition تجزیه مضاعف
double density چگالی مضاعف
doubled up مضاعف نمودن
double diode دیود مضاعف
doubled مضاعف نمودن
double density تراکم مضاعف
double dissociation گسست مضاعف
birefringence انکسار مضاعف
double refraction شکست مضاعف
doubly linked با پیوند مضاعف
dual density تراکم مضاعف
dual nationality تابعیت مضاعف
duplex computer کامپیوتر مضاعف
duplex console پیشانه مضاعف
duplexing مضاعف سازی
duplexing مضاعف کردن
fiddle blocks قرقره مضاعف
peak to peak voltage ولتاژ مضاعف
two throw ladder پلکان مضاعف
doubliy بطور مضاعف
doubleword کلمه مضاعف
double word کلمه مضاعف
double salt نمک مضاعف
doubled columns ستونهای مضاعف
double taxation مالیات مضاعف
double salt ملح مضاعف
double taxation مالیات بندی مضاعف
double tape نوار مساحی مضاعف
double blind method روش بی نام مضاعف
double hardening سخت گردانی مضاعف
double beam شعاع مضاعف نور
double contact lamp لامپ با اتصال مضاعف
double triode لامپ تریود مضاعف
oversrike چاپ مضاعف دخشه
double piston engine موتور پیستون مضاعف
double density recording ضبط تراکم مضاعف
double irradiation technique روش تاباندن مضاعف
double limiter محدود کننده مضاعف
double entry دفتر داری مضاعف
doubled pawns پیادهای مضاعف شطرنج
electrical double layer لایه مضاعف الکتریکی
double linked list لیست پیوندی مضاعف
double filament lamp لامپ رشتهای با فیلامان مضاعف
alum سولفات مضاعف الومینیوم و پتاسیم
addend عدد مضاعف عددافزوده شده
double two high rolling mill دستگاه نورد مضاعف دوبل
straight line پرتو
rayless بی پرتو
radiancy پرتو
rontgen rays پرتو X
reactions پرتو
shafts پرتو
radiance پرتو
ray پرتو
shaft پرتو
rayon پرتو
radioactive پرتو زا
reaction پرتو
radiation پرتو
aegis پرتو
beam پرتو
beams پرتو
beamless بی پرتو
polyene ترکیبی الی که دارای پیوستگی مضاعف است
iceland spar کلسیت شفاف دارای خاصیت انکسار مضاعف
fire light پرتو اتش
gamma radiation پرتو گاما
gamma ray پرتو گاما
eradiation پرتو افکنی
eradiate پرتو افکندن
electron beam پرتو الکترون
sunbeam پرتو افتاب
sunbeams پرتو افتاب
illuminate پرتو افکندن
illuminates پرتو افکندن
illuminating beam پرتو روشنایی
illuminating beam پرتو نور
silvery rays پرتو سیمین
X-raying پرتو رونتگن
sun beam پرتو افتاب
x radiation پرتو ایکس
x rays پرتو ایکس
rontgen rays پرتو مجهول
image ray پرتو تصویر
roentgen ray پرتو ایکس
ionic ray پرتو یونی
irradiative پرتو افکن
light beam پرتو نور
light ray پرتو نور
luminesce پرتو افکندن
posivite ray پرتو مثبت
radar beam پرتو رادار
roentgen ray پرتو رونتگن
actinometry پرتو سنجی
corpuscular ray پرتو ذرهای
projectors پرتو افکن
projector پرتو افکن
X-raying پرتو ایکس
X-rayed پرتو رونتگن
an incident ray پرتو ساقط
X-ray پرتو رونتگن
X-ray پرتو ایکس
cosmic radiation پرتو کیهانی
primary cosmic rays پرتو کیهانی
actinolagy پرتو شناس
actiniform پرتو مانند
alpha rediation پرتو الفا
irradiation پرتو افکنی
cosmicray پرتو کیهانی
cosmic rays پرتو کیهانی
radiotherapy پرتو درمانی
radiology پرتو شناسی
cathode rays پرتو کاتدی
canal rays پرتو کانالی
X-rayed پرتو ایکس
gleaming پرتو انی
radiate پرتو افکندن
gleamed پرتو انی
beta radiation پرتو بتا
anode rays پرتو اندی
gleams پرتو انی
gleam پرتو انی
radiates پرتو افکندن
illuminating پرتو افکندن
radiating پرتو افکندن
radiated پرتو افکندن
The Physics of Radiation Protection فیزیک محافظت از پرتو
alpha radiation وقوع طبیعی پرتو
x ray tube لامپ پرتو ایکس
Health physics فیزیک محافظت از پرتو
x ray microdiffraction پراش پرتو ایکس
x ray diffraction پراش پرتو ایکس
x ray apparatua دستگاه پرتو ایکس
x ray analysis تحلیل پرتو ایکس
projections تجسم پرتو افکنی
to pour rays پرتو افکندن یا پاشیدن
cathod ray tube لوله پرتو کاتدی
soft x rays پرتو ایکس کم نفوذ
x ray crystallography بلورنگاری پرتو ایکس
beamy شاخ دار پر پرتو
extraordinary ray پرتو غیر عادی
shaft تیرانداختن پرتو افکندن
shafts تیرانداختن پرتو افکندن
hard radiation تابش یا پرتو سخت
hard x ray پرتو ایکس سخت
radioisotope ایزوتوپ پرتو افشان
roentgen diffractometry بلورنگاری پرتو ایکس
projection تجسم پرتو افکنی
rontgenogram عکسی که با پرتو مجهول بردارند
electron beam deflection system سیستم شکست پرتو الکترونی
radioactive پرتو افشان تابش دار
double buffering روش انتقال اطلاعات میان کامپیوتر و دستگاه جانبی میانگیر مضاعف
ultraviolet ray اشعه ماوراء بنفش پرتو فرابنفش
rontgen نام فیزیکدان نامی المان که پرتو مجهول را پیدا کرد
multipe expansion of credit استنباط مضاعف اعتبارات حقی که خزانه داری کل درقبول چک امانتی به مقداری بیش از ذخیره و اعتبار خوددارد
radialized دارای میله هایی که پرتووارمنشعب شده باشند مرتب بشکل پرتو
lobes یکی از دو یا چهار جزء تشکیل دهنده پرتو رادار جهت یاب ازانتن مجهز به بازتابنده
maser Radiation of Emission تقویت ماکروویو توسط پخش پرتو تحریک شده Stimulat the Amplificationby icrowave
lobe یکی از دو یا چهار جزء تشکیل دهنده پرتو رادار جهت یاب ازانتن مجهز به بازتابنده
bilateral spotting دیدبانی مضاعف محل اصابت گلوله دیدبانی دو جانبه
collimate تنظیم کردن هرنوع تجهیزات اپتیکی برای داشتن پرتو نوری موازی از یک منبع نقطهای نور یا برعکس
y plates صفحات افقی موازی که اختلاف پتانسیل انها سبب انحراف قائم پرتو الکترونی در لوله اشعه کاتدی میگردد
multiple مضاعف چند ردیفه چند لولهای
lighted چراغ اویخته پرتو مرئی نور مرئی
light چراغ اویخته پرتو مرئی نور مرئی
lightest چراغ اویخته پرتو مرئی نور مرئی
doubled up مضاعف کردن دولا کردن
double مضاعف کردن دولا کردن
duodide دیود مضاعف دیود دوبل
doubled مضاعف کردن دولا کردن
bight حلقه طناب مضاعف قایق حلقه طناب دوبل
scitovsky double criterion معیار دوگانه سیتووسکی معیار مضاعف سیتووسکی
radiologist متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com