Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
part payment
پرداخت اقساطی
Search result with all words
installment plan
خرید یا فروش اقساطی پرداخت اقساطی
Other Matches
tallyman
فروشنده اقساطی
hire purchase
خرید اقساطی
tally trade
داد و ستد اقساطی
progress payment
پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
matt
فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matte
فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
interim financing
پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
usance
مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
sets of bill
نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
stop order
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
fates
پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
droppage
کسری پرداخت کسر پرداخت
fate
پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
tax evasion
عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
ransoms
وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
due bill
در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
ransom
وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
carnet
اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
claim for indemnification
ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
ability to pay principle of taxation
اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
subscribing
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribed
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribe
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribes
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
dividend warrant
چک پرداخت سود سهام اجازه پرداخت سود سهام
pay
پرداخت
polish
پرداخت
discharges
پرداخت
discharge
پرداخت
burnisher
پرداخت گر
trim
پرداخت
polishes
پرداخت
paying
پرداخت
settlements
پرداخت
disbursement
پرداخت
finishes
پرداخت
finish
پرداخت
expenditure
پرداخت
pt
پرداخت
remitment
پرداخت
glaze
پرداخت
glazes
پرداخت
discharging
پرداخت
refund
پس پرداخت
settlement
پرداخت
payments
پرداخت
pays
پرداخت
payment
پرداخت
refunds
پس پرداخت
refunding
پس پرداخت
refunded
پس پرداخت
finishing touches
پرداخت
finishing
پرداخت
bleaching
پرداخت
lustreer
پرداخت
making good
پرداخت
refinishing
پرداخت
outlay
پرداخت
glosser
پرداخت گر
furbisher
پرداخت گر
defrayal
پرداخت
renderings
پرداخت
rendering
پرداخت
outstanding
پرداخت نشده
planish
پرداخت کردن
period of grace
مهلت پرداخت
earnest money
پیش پرداخت
scours
پرداخت کردن
scoured
پرداخت کردن
date of maturity
موعد پرداخت
prepayment
پیش پرداخت
pre payment
پیش پرداخت
finish
پرداخت کار
lustre
صیقل پرداخت
final payment
پرداخت نهایی
outstandingly
پرداخت نشده
planishing tool
ابزار پرداخت
burnishing
پرداخت کاری
finishes
پرداخت کار
pre paid
پیش پرداخت
d. note
درخواست پرداخت
date of payment
موعد پرداخت
scour
پرداخت کردن
dishonour
خودداری از پرداخت
remittable
قابل پرداخت
dishonors
خودداری از پرداخت
remittal
گذشت پرداخت
smoothing plane
رنده پرداخت
remitter
پرداخت کننده
dishonoring
خودداری از پرداخت
dishonored
خودداری از پرداخت
settlement terms
شرایط پرداخت
financing
پرداخت هزینه
finances
پرداخت هزینه
financed
پرداخت هزینه
reimbursable
قابل پرداخت
dishonoured
خودداری از پرداخت
tumbles
پرداخت کردن
tumbled
پرداخت کردن
tumble
پرداخت کردن
prest
پیش پرداخت
diamond polishing
پرداخت الماسی
demand for payment
تقاضای پرداخت
dishonours
خودداری از پرداخت
progress payments
پرداخت تدریجی
prompt payment
پرداخت فوری
dishonouring
خودداری از پرداخت
punctual payment
پرداخت در سر وعده
finance
پرداخت هزینه
remittance
پرداخت تادیه
payer
پرداخت کننده
payment by instalments
پرداخت به اقساط
overpayment
پرداخت اضافی
on account payment
پیش پرداخت
unpaid
پرداخت نشده
payment in advance
پیش پرداخت
average payment
پرداخت متوسط
back freigt
پرداخت کرایه
bilk
گذاشتن از پرداخت
payment in due cource
پرداخت به موقع
annual payment
پرداخت سالیانه
paid
پرداخت شده
payable on demand
پرداخت عندالمطالبه
payees
پرداخت شونده
payable at sight
پرداخت دیداری
payee
پرداخت شونده
advance payment
پیش پرداخت
advice note
دستورپیش پرداخت
payment in full
پرداخت تمام
payment in full
پرداخت کامل
lump sum payment
پرداخت نقدی
casual payment
پیش پرداخت
interim financing
پرداخت موقت
payment by installments
پرداخت قسطی
installment payment
پرداخت قسطی
indemnification
پرداخت غرامت
imprest
پیش پرداخت
pay off
پرداخت کردن
finisher
پرداخت کننده
renditions
پرداخت تحویل
rendition
پرداخت تحویل
lump sum payment
پرداخت یکجا
deferred payment
پرداخت اتی
payment in kind
پرداخت غیرنقدی
payment in kind
پرداخت جنسی
non payment
عدم پرداخت
monthly payment
پرداخت ماهانه
money back
تضمین پرداخت
deferred payment
پرداخت معوق
subscriptions
تعهد پرداخت
payment stopped
توقف پرداخت
subscription
تعهد پرداخت
payment terms
شرایط پرداخت
payor
پرداخت کننده
by payment
از طریق پرداخت
remittances
پرداخت تادیه
spot cash
پرداخت نقدی
settlements
تصفیه پرداخت
pay
وابسته به پرداخت
finishing
پرداخت کاری
advance
پیش پرداخت
advance
پیش پرداخت
advances
پیش پرداخت
advancing
پیش پرداخت
disbursing
پرداخت خرج
pay
پرداخت کردن
settlements
تسویه پرداخت
settlement
تصفیه پرداخت
settlement
تسویه پرداخت
pays
پرداخت کردن
pays
وابسته به پرداخت
paying
پرداخت کردن
paying
وابسته به پرداخت
shear
پرداخت فرش
payroll
سیاهه پرداخت
a bradent
وسیله پرداخت
satin
جلا پرداخت
money order
دستور پرداخت
money orders
دستور پرداخت
paymaster
مامور پرداخت
payable
قابل پرداخت
non-payment
عدم پرداخت
down payment
پیش پرداخت
polishes
پرداخت کردن
polish
پرداخت کردن
cash dispensers
پرداخت مینماید
cash dispenser
پرداخت مینماید
down payments
پیش پرداخت
liquidation
پرداخت بدهی
repayments
پرداخت مجدد
repayment
پرداخت مجدد
paymasters
مامور پرداخت
disburse
پرداخت خرج
unpolished
پرداخت نشده
buffer
پرداخت کردن
disburses
پرداخت کردن
never-never
پرداخت قسطی
instalments
پرداخت قسطی
instalment
پرداخت قسطی
installments
پرداخت قسطی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com