Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
he took to books
پرداخت به کتاب خواندن
Other Matches
browse
جسته گریخته عباراتی از کتاب خواندن
browsed
جسته گریخته عباراتی از کتاب خواندن
browses
جسته گریخته عباراتی از کتاب خواندن
You wI'll benefit by this book .
از خواندن این کتاب فایده خواهی برد
capitulary
کتاب راهنمای کلمات کتاب مقدس کتاب دعا
lilts
اهنگ خوش نوا وموزون خواندن شعرنشاط انگیز خواندن باسبکروحی حرکت کردن
lilt
اهنگ خوش نوا وموزون خواندن شعرنشاط انگیز خواندن باسبکروحی حرکت کردن
deuteronomic
وابسته به کتاب تثنیه که دومین کتاب تورات است
caxton
کتاب کاکستون نخستین کتاب چاپ کن انگلیسی
book of reference
کتاب برای مراجعه گاهگاهی کتاب راهنما
reader
مصصح چاپخانه کتاب قرائت کتاب خواندنی
readers
مصصح چاپخانه کتاب قرائت کتاب خواندنی
progress payment
پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
matte
فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matt
فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
interim financing
پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
invisible hand
منشاء این اصطلاح کتاب "ثروت ملل "ادام اسمیت است . بر اساس این کتاب
usance
مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
sets of bill
نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
stop order
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
droppage
کسری پرداخت کسر پرداخت
fate
پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
fates
پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
tax evasion
عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
read head
هد خواندن راس خواندن
due bill
در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
ransoms
وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
ransom
وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
head crash
برخورد فیزیکی نوک خواندن /نوشتن با سطح دیسک برخورد نوک خواندن ونوشتن با سطح ضبط شونده یک دیسک سخت که نتیجه اش از دست اطلاعات میباشد خرابی هد
extends
فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extend
فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extending
فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
carnet
اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
claim for indemnification
ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
ability to pay principle of taxation
اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
subscribes
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribed
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribing
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribe
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
dividend warrant
چک پرداخت سود سهام اجازه پرداخت سود سهام
intoned
خواندن
reads
خواندن
recitations
از بر خواندن
recitation
از بر خواندن
misreads
بد خواندن
misreading
بد خواندن
misread
بد خواندن
reading age
سن خواندن
intone
خواندن
intones
خواندن
intoning
خواندن
rhapsodiz
خواندن
to take lessons
یا خواندن
lip-reads
لب خواندن
lip-read
لب خواندن
lip read
لب خواندن
read
خواندن
reading
خواندن
readings
خواندن
numerate
خواندن یاشمردن
to bid d. to
بمبارزه خواندن
to call to witness
بگواهی خواندن
nondestructive read
خواندن غیرمخرب
chitter
اواز خواندن
parallel reading
خواندن موازی
lull
لالایی خواندن
lulled
لالایی خواندن
lulling
لالایی خواندن
lulls
لالایی خواندن
psalmodize
زبور خواندن
cited
به دادگاه خواندن
readout
خواندن بازخواندن
to fling down the gauntlet
بمبارزه خواندن
cite
به دادگاه خواندن
spell
پی بردن به خواندن
spelled
پی بردن به خواندن
spells
پی بردن به خواندن
to song a song
سرود خواندن
r/w
خواندن- نوشتن
to read wrong
اشتباه
[ی]
خواندن
to read out
بلند خواندن
to go to school
درس خواندن
to glance
بشتاب خواندن
quirister
باجمع خواندن
raw head
نوک خواندن
reading station
ایستگاه خواندن
readable
قابل خواندن
rhapsodiz
از بر خواندن سرودن
boasts
رجز خواندن
boasted
رجز خواندن
boast
رجز خواندن
rehearsals
تمرین از بر خواندن
rehearsal
تمرین از بر خواندن
To misread the facts . To infer wrongly .
کور خواندن
bastardize
حرامزاده خواندن
reading span
فراخنای خواندن
reading readiness
امادگی خواندن
reading speed
سرعت خواندن
read head
نوک خواندن
cantillate
با اواز خواندن
read pulse
تپش خواندن
read strobe
بارقه خواندن
read/write
خواندن- نوشتن
readability
قابلیت خواندن
reading disability
ناتوانی در خواندن
reading habit
عادت خواندن
reading quotient
بهر خواندن
reading rate
سرعت خواندن
beatifies
مبارک خواندن
perused
بدقت خواندن
misread
غلط خواندن
scanned
با وزن خواندن
trill
با تحریر خواندن
trilled
با تحریر خواندن
trills
با تحریر خواندن
peruse
بدقت خواندن
beatify
مبارک خواندن
misreading
غلط خواندن
chortling
سرودوتسبیح خواندن
peruses
بدقت خواندن
perusing
بدقت خواندن
beatified
مبارک خواندن
beatifying
مبارک خواندن
scans
با وزن خواندن
brags
رجز خواندن
bragging
رجز خواندن
bragged
رجز خواندن
scan
با وزن خواندن
brag
رجز خواندن
unreadable
غیرقابل خواندن
unreadable
نامستحق خواندن
misreads
غلط خواندن
cites
به دادگاه خواندن
chortles
سرودوتسبیح خواندن
chortle
سرودوتسبیح خواندن
destructive read
خواندن مخرب
to throw down the glove
بمبارزه خواندن
lullaby
لالایی خواندن
lullabies
لالایی خواندن
criminiate
مرجم خواندن
criminate
مجرم خواندن
chortled
سرودوتسبیح خواندن
citing
به دادگاه خواندن
books
کتاب
i sold the book for rials 0
کتاب را
hexateuch
شش کتاب
booked
کتاب
book
کتاب
bokk
کتاب
letter writer
کتاب
that book
ان کتاب
text
کتاب
texts
کتاب
recited
با صدایی موزون خواندن
reciting
با صدایی موزون خواندن
photodigital memory
خواندن چند بار
psalm
سرود مذهبی خواندن
chanted
سرود یا اهنگ خواندن
recites
با صدایی موزون خواندن
sings
تصنیف اواز خواندن
sing
سرود خواندن سراییدن
see through
<idiom>
فکر کسی را خواندن
recite
با صدایی موزون خواندن
psalms
سرود مذهبی خواندن
to get wise to someone
<idiom>
دست کسی را خواندن
sing
تصنیف اواز خواندن
reemploy
دوباره بخدمت خواندن
chanting
سرود یا اهنگ خواندن
sings
سرود خواندن سراییدن
direct read after write
خواندن مستقیم پس از نوشتن
nondestructive
خواندن غیر مخرب
study
درس خواندن خوانش
literacy
سواد خواندن ونوشتن
literacy
قادر به خواندن بودن
studies
درس خواندن خوانش
chants
سرود یا اهنگ خواندن
skim
بطور سطحی خواندن
skimmed
بطور سطحی خواندن
skims
بطور سطحی خواندن
studying
درس خواندن خوانش
speak one's piece
<idiom>
فکر کسی را خواندن
vocals
اوازی ویژه خواندن
read/write head
نوک خواندن / نوشتن
vocal
اوازی ویژه خواندن
read write privilege
امتیاز خواندن- نوشتن
read write head
نوک خواندن و نوشتن
read write cycle
چرخه خواندن و نوشتن
read restore cycle
چرخه خواندن و ترمیم
orate
نطق کردن خواندن
bidden
خواندن پیشنهاد دادن
chant
سرود یا اهنگ خواندن
paganize
کافرو زندیق خواندن
nonoverlap processing
روشی که به وسیله ان خواندن
when reading a book
در حال خواندن کتابی
to read through something
چیزی را کاملا خواندن
invite
خواندن وعده گرفتن
invited
خواندن وعده گرفتن
to choir a hymn
سرودی راباهم خواندن
invites
خواندن وعده گرفتن
to read over something
چیزی را کاملا خواندن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com