English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (12 milliseconds)
English Persian
punctual payment پرداخت در سر وعده
Search result with all words
maturity وعده یا موعد پرداخت
the bill has come to maturity وعده پرداخت برات رسیده است
the bill of has come to mature وعده پرداخت برات رسیده است
Other Matches
invitation وعده خواهی وعده گیری
invitations وعده خواهی وعده گیری
progress payment پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
matt فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matte فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
interim financing پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
usance مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
sets of bill نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
fates پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
droppage کسری پرداخت کسر پرداخت
fate پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
termless بی وعده
payable at sight بی وعده
punctually در سر وعده
promise وعده
behest وعده
vow وعده
usance وعده
promises وعده
vowed وعده
vowing وعده
vows وعده
tax evasion عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
rendezvous وعده گاه
rendezvous area وعده گاه
plea وعده مشروط
pleas وعده مشروط
promissory وعده اور
usance وعده فرجه
usance bill برات به وعده
cop-out خلف وعده
cop-outs خلف وعده
promisor وعده دهنده
postdated cheque چک وعده دار
credits وعده مهلت
hest امریه وعده
credit وعده مهلت
credited وعده مهلت
crediting وعده مهلت
appointed day وعده ملاقات
appointment وعده ملاقات
appointments وعده ملاقات
on six mounth scredit با ششماه وعده
forward delivery تحویل به وعده
forward dealing معامله به وعده
due at a specified date after sight وعده دار
payable at maturity وعده دار
date [appointment] وعده ملاقات
ransom وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
ransoms وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
due bill در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
So much for her promises . این هم از وعده های او
appointed days وعده های ملاقات
appointments وعده های ملاقات
dates [appointments] وعده های ملاقات
i rest upon your promise من به وعده شما است
usance برات وعده دار
helping یک وعده یا پرس خوراک
invites خواندن وعده گرفتن
contango با وعده معامله کردن
invite خواندن وعده گرفتن
invited خواندن وعده گرفتن
matured وعدهای وعده دار
on credit month's وام با وعده ..... ماهه
helpings یک وعده یا پرس خوراک
invites مهمان کردن وعده دادن
redezvous وعده ملاقات اجتماع مجدد
the bill is undue وعده برات نرسیده است
invite مهمان کردن وعده دادن
invited مهمان کردن وعده دادن
promises نوید انتظار وعده دادن
promise نوید انتظار وعده دادن
meal times زمان وعده های غذا
person to his promise کسی را ملزم به ایفای وعده کردن
He gave us to understand that he would help us. او [مرد] وعده داد که به ما کمک خواهد کرد.
for full board برای تختخواب و تمام وعده های غذا
for half board برای تختخواب، صبحانه و یک وعده غذای اصلی
make it up to someone <idiom> انجام کاری برای کسی درعوض وعده پولی
carnet اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
claim for indemnification ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
ability to pay principle of taxation اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
subscribe تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribing تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribes تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribed تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
dividend warrant چک پرداخت سود سهام اجازه پرداخت سود سهام
appointment قرار ملاقات وعده ملاقات
appointments قرار ملاقات وعده ملاقات
A post - dated check . چک مدت دار ( وعده دار )
disbursement پرداخت
discharging پرداخت
refund پس پرداخت
refunded پس پرداخت
glosser پرداخت گر
expenditure پرداخت
defrayal پرداخت
refinishing پرداخت
finish پرداخت
making good پرداخت
lustreer پرداخت
finishing touches پرداخت
settlements پرداخت
finishes پرداخت
pt پرداخت
payments پرداخت
payment پرداخت
refunds پس پرداخت
burnisher پرداخت گر
glazes پرداخت
glaze پرداخت
refunding پس پرداخت
remitment پرداخت
settlement پرداخت
finishing پرداخت
bleaching پرداخت
paying پرداخت
furbisher پرداخت گر
polish پرداخت
trim پرداخت
discharges پرداخت
discharge پرداخت
polishes پرداخت
pays پرداخت
renderings پرداخت
rendering پرداخت
outlay پرداخت
pay پرداخت
planish پرداخت کردن
annual payment پرداخت سالیانه
payees پرداخت شونده
advance پیش پرداخت
planishing tool ابزار پرداخت
prompt payment پرداخت فوری
advance payment پیش پرداخت
prepayment پیش پرداخت
pre payment پیش پرداخت
prest پیش پرداخت
advances پیش پرداخت
progress payments پرداخت تدریجی
advice note دستورپیش پرداخت
pre paid پیش پرداخت
advancing پیش پرداخت
payee پرداخت شونده
money order دستور پرداخت
subscriptions تعهد پرداخت
spot cash پرداخت نقدی
subscription تعهد پرداخت
money orders دستور پرداخت
paymaster مامور پرداخت
terms of payment شرایط پرداخت
paymasters مامور پرداخت
payable قابل پرداخت
smoothing plane رنده پرداخت
settlement terms شرایط پرداخت
paid پرداخت شده
down payment پیش پرداخت
unpaid پرداخت نشده
reimbursable قابل پرداخت
remittable قابل پرداخت
down payments پیش پرداخت
remittal گذشت پرداخت
remitter پرداخت کننده
deposits پیش پرداخت
diamond polishing پرداخت الماسی
demand for payment تقاضای پرداخت
money back تضمین پرداخت
deposit پیش پرداخت
deferred payment پرداخت اتی
date of payment موعد پرداخت
deferred payment پرداخت معوق
monthly payment پرداخت ماهانه
non payment عدم پرداخت
on account payment پیش پرداخت
finisher پرداخت کننده
imprest پیش پرداخت
final payment پرداخت نهایی
indemnification پرداخت غرامت
installment payment پرداخت قسطی
earnest money پیش پرداخت
payment by installments پرداخت قسطی
interim financing پرداخت موقت
lump sum payment پرداخت نقدی
lump sum payment پرداخت یکجا
overpayment پرداخت اضافی
part payment پرداخت اقساطی
payment in due cource پرداخت به موقع
by payment از طریق پرداخت
payment in full پرداخت تمام
advance پیش پرداخت
payment in full پرداخت کامل
payment in kind پرداخت غیرنقدی
payment in kind پرداخت جنسی
payment stopped توقف پرداخت
payment terms شرایط پرداخت
bilk گذاشتن از پرداخت
back freigt پرداخت کرایه
average payment پرداخت متوسط
payor پرداخت کننده
date of maturity موعد پرداخت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com