Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
progress payment
پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
Other Matches
progress payments
پرداخت براساس پیشرفت کار
mandate
قرارداد پرداخت دستمزد وکیل دائمی
liquidated damages
خسارتی که نحوه محاسبه و پرداخت ان در قرارداد ذکر گردیده است
unliquidated damages
خسارتهایی که نحوه محاسبه و پرداخت انها در قرارداد ذکرنشده است
matt
فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matte
فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
interim financing
پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
cost contract
قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
usance
مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
sets of bill
نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
stop order
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
fate
پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
fates
پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
droppage
کسری پرداخت کسر پرداخت
tax evasion
عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
cottage contract
نوعی قرارداد بافت روستایی که کارفرما کاغذ شطرنجی، نخ های رنگ شده و طرح را آماده کرده و دستمزد بافنده پس از فروش به وی پرداخت می شود
ransom
وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
ransoms
وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
due bill
در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
retainer
حق المشاوره ثابت و مقطوع وکیل دائمی قرارداد پرداخت دستمزد وکیل دائمی
retainers
حق المشاوره ثابت و مقطوع وکیل دائمی قرارداد پرداخت دستمزد وکیل دائمی
carnet
اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
claim for indemnification
ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
ability to pay principle of taxation
اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
subscribe
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribing
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribes
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribed
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
contract record
سوابق نحوه پیشرفت قرارداد
dividend warrant
چک پرداخت سود سهام اجازه پرداخت سود سهام
pays
پرداخت
burnisher
پرداخت گر
settlement
پرداخت
disbursement
پرداخت
refinishing
پرداخت
settlements
پرداخت
making good
پرداخت
lustreer
پرداخت
glaze
پرداخت
glosser
پرداخت گر
furbisher
پرداخت گر
pt
پرداخت
finishing touches
پرداخت
defrayal
پرداخت
remitment
پرداخت
glazes
پرداخت
polish
پرداخت
polishes
پرداخت
rendering
پرداخت
renderings
پرداخت
expenditure
پرداخت
payment
پرداخت
discharges
پرداخت
discharge
پرداخت
payments
پرداخت
refunds
پس پرداخت
finish
پرداخت
outlay
پرداخت
pay
پرداخت
discharging
پرداخت
refund
پس پرداخت
refunded
پس پرداخت
finishes
پرداخت
refunding
پس پرداخت
finishing
پرداخت
bleaching
پرداخت
trim
پرداخت
paying
پرداخت
step restart
شروع مجدد مرحلهای بازاغازی مرحلهای
interim financing
پرداخت موقت
settlements
تسویه پرداخت
finisher
پرداخت کننده
pays
وابسته به پرداخت
pay
وابسته به پرداخت
pay
پرداخت کردن
settlement
تصفیه پرداخت
settlement
تسویه پرداخت
final payment
پرداخت نهایی
monthly payment
پرداخت ماهانه
non payment
عدم پرداخت
part payment
پرداخت اقساطی
earnest money
پیش پرداخت
on account payment
پیش پرداخت
pay off
پرداخت کردن
payable at sight
پرداخت دیداری
overpayment
پرداخت اضافی
pays
پرداخت کردن
money back
تضمین پرداخت
paying
پرداخت کردن
installment payment
پرداخت قسطی
payment by installments
پرداخت قسطی
furbish
پرداخت کردن
furbished
پرداخت کردن
furbishes
پرداخت کردن
furbishing
پرداخت کردن
reimbursements
پرداخت جبرانی
reimbursements
باز پرداخت
imprest
پیش پرداخت
settlements
تصفیه پرداخت
bonus
پرداخت اضافی
paying
وابسته به پرداخت
indemnification
پرداخت غرامت
lump sum payment
پرداخت نقدی
bonuses
پرداخت اضافی
reimbursement
باز پرداخت
reimbursement
پرداخت جبرانی
lump sum payment
پرداخت یکجا
outstanding
پرداخت نشده
dishonouring
خودداری از پرداخت
dishonoured
خودداری از پرداخت
unpaid
پرداخت نشده
dishonour
خودداری از پرداخت
dishonors
خودداری از پرداخت
paid
پرداخت شده
dishonoring
خودداری از پرداخت
payee
پرداخت شونده
dishonored
خودداری از پرداخت
payees
پرداخت شونده
financing
پرداخت هزینه
financed
پرداخت هزینه
dishonours
خودداری از پرداخت
subscriptions
تعهد پرداخت
subscription
تعهد پرداخت
outstandingly
پرداخت نشده
burnishing
پرداخت کاری
remittance
پرداخت تادیه
remittances
پرداخت تادیه
rendition
پرداخت تحویل
renditions
پرداخت تحویل
finishes
پرداخت کار
finish
پرداخت کار
scours
پرداخت کردن
scoured
پرداخت کردن
scour
پرداخت کردن
tumbles
پرداخت کردن
lustre
صیقل پرداخت
tumbled
پرداخت کردن
tumble
پرداخت کردن
finance
پرداخت هزینه
advance payment
پیش پرداخت
finances
پرداخت هزینه
by payment
از طریق پرداخت
casual payment
پیش پرداخت
liability
دیون پرداخت
liabilities
دیون پرداخت
d. note
درخواست پرداخت
date of maturity
موعد پرداخت
date of payment
موعد پرداخت
deferred payment
پرداخت معوق
deferred payment
پرداخت اتی
buffer
پرداخت کردن
demand for payment
تقاضای پرداخت
diamond polishing
پرداخت الماسی
instalments
پرداخت قسطی
instalment
پرداخت قسطی
bilk
گذاشتن از پرداخت
back freigt
پرداخت کرایه
average payment
پرداخت متوسط
advice note
دستورپیش پرداخت
burnishes
پرداخت کردن
burnish
پرداخت کردن
disbursing
پرداخت کردن
disbursing
پرداخت خرج
disburses
پرداخت کردن
disburses
پرداخت خرج
disbursed
پرداخت کردن
disbursed
پرداخت خرج
disburse
پرداخت کردن
disburse
پرداخت خرج
annual payment
پرداخت سالیانه
installments
پرداخت قسطی
prest
پیش پرداخت
smoothing plane
رنده پرداخت
spot cash
پرداخت نقدی
terms of payment
شرایط پرداخت
the d. of a debt
پرداخت بدهی
to finish off
پرداخت کردن
advance
پیش پرداخت
unpolished
پرداخت نشده
advances
پیش پرداخت
deposit
پیش پرداخت
never-never
پرداخت قسطی
advance
پیش پرداخت
settlement terms
شرایط پرداخت
remittal
گذشت پرداخت
progress payments
پرداخت تدریجی
prompt payment
پرداخت فوری
polishes
پرداخت کردن
polish
پرداخت کردن
cash dispensers
پرداخت مینماید
punctual payment
پرداخت در سر وعده
finishing
پرداخت کاری
cash dispenser
پرداخت مینماید
reimbursable
قابل پرداخت
remittable
قابل پرداخت
money order
دستور پرداخت
non-payment
عدم پرداخت
satin
جلا پرداخت
payable
قابل پرداخت
money orders
دستور پرداخت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com