English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (13 milliseconds)
English Persian
finishing پرداخت کاری
burnishing پرداخت کاری
Search result with all words
glazing پرداخت لعاب کاری
planishing stand مقام پرداخت کاری
napping waste ضایعات عمل خارزنی [این ضایعات در فرش های دستی بعد از پرداخت و یا در هنگام مقراض کاری بوجود آمده و در فرش های ماشینی پس از خار زدن سطح فرش بوسیله ماشین حاصل می شود.]
Other Matches
progress payment پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
matte فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matt فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
interim financing پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
usance مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
sets of bill نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
fate پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
droppage کسری پرداخت کسر پرداخت
fates پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
tax evasion عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
ransom وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
due bill در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
ransoms وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
torched کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torch کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
to know the ropes راههای کاری را بلد بودن لم کاری رادانستن
torching کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torches کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
blow torch کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
pence for any thing میل بچیزی یا کاری یااستعدادبرای کاری
stringing خطوط خاتم کاری و منبت کاری
carnet اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
glid تذهیب کاری [در زمینه فرش بوسیله نخ طلا، نقره و یا جواهرات. نوعی از این تذهیب کاری به صوفی بافی معروف است.]
claim for indemnification ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
ability to pay principle of taxation اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
subscribing تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribed تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribes تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribe تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
drilling pattern نمونه مته کاری الگوی مته کاری
dividend warrant چک پرداخت سود سهام اجازه پرداخت سود سهام
mosaics موزاییک کاری معرق معرق کاری
plumbery سرب کاری کارخانه سرب کاری
refund پس پرداخت
discharging پرداخت
refunded پس پرداخت
renderings پرداخت
disbursement پرداخت
bleaching پرداخت
finishing پرداخت
remitment پرداخت
rendering پرداخت
finishes پرداخت
discharge پرداخت
pays پرداخت
paying پرداخت
expenditure پرداخت
settlement پرداخت
settlements پرداخت
glaze پرداخت
glazes پرداخت
finish پرداخت
discharges پرداخت
polish پرداخت
polishes پرداخت
trim پرداخت
pt پرداخت
refunding پس پرداخت
outlay پرداخت
defrayal پرداخت
furbisher پرداخت گر
glosser پرداخت گر
making good پرداخت
pay پرداخت
finishing touches پرداخت
refinishing پرداخت
burnisher پرداخت گر
lustreer پرداخت
payments پرداخت
refunds پس پرداخت
payment پرداخت
dishonored خودداری از پرداخت
average payment پرداخت متوسط
annual payment پرداخت سالیانه
back freigt پرداخت کرایه
bilk گذاشتن از پرداخت
dishonoring خودداری از پرداخت
finisher پرداخت کننده
final payment پرداخت نهایی
financing پرداخت هزینه
finances پرداخت هزینه
financed پرداخت هزینه
burnishes پرداخت کردن
imprest پیش پرداخت
burnish پرداخت کردن
advice note دستورپیش پرداخت
disbursing پرداخت خرج
disburses پرداخت کردن
never-never پرداخت قسطی
disburses پرداخت خرج
disbursed پرداخت کردن
finance پرداخت هزینه
disbursed پرداخت خرج
disburse پرداخت کردن
disburse پرداخت خرج
indemnification پرداخت غرامت
advance payment پیش پرداخت
furbishing پرداخت کردن
furbishes پرداخت کردن
furbished پرداخت کردن
furbish پرداخت کردن
reimbursements پرداخت جبرانی
reimbursements باز پرداخت
reimbursement پرداخت جبرانی
d. note درخواست پرداخت
reimbursement باز پرداخت
bonuses پرداخت اضافی
date of maturity موعد پرداخت
bonus پرداخت اضافی
date of payment موعد پرداخت
deferred payment پرداخت معوق
deferred payment پرداخت اتی
demand for payment تقاضای پرداخت
liability دیون پرداخت
liabilities دیون پرداخت
by payment از طریق پرداخت
buffer پرداخت کردن
earnest money پیش پرداخت
casual payment پیش پرداخت
instalments پرداخت قسطی
instalment پرداخت قسطی
diamond polishing پرداخت الماسی
installments پرداخت قسطی
progress payments پرداخت تدریجی
disbursing پرداخت کردن
overpayment پرداخت اضافی
monthly payment پرداخت ماهانه
non payment عدم پرداخت
planishing tool ابزار پرداخت
planish پرداخت کردن
period of grace مهلت پرداخت
on account payment پیش پرداخت
payor پرداخت کننده
payment terms شرایط پرداخت
pre paid پیش پرداخت
pre payment پیش پرداخت
remittable قابل پرداخت
reimbursable قابل پرداخت
punctual payment پرداخت در سر وعده
prompt payment پرداخت فوری
subscriptions تعهد پرداخت
prest پیش پرداخت
subscription تعهد پرداخت
prepayment پیش پرداخت
payment stopped توقف پرداخت
payment in kind پرداخت جنسی
payer پرداخت کننده
rendition پرداخت تحویل
renditions پرداخت تحویل
payable at sight پرداخت دیداری
pay off پرداخت کردن
part payment پرداخت اقساطی
remittances پرداخت تادیه
remittance پرداخت تادیه
payment in kind پرداخت غیرنقدی
payment in full پرداخت کامل
payment in full پرداخت تمام
payment in due cource پرداخت به موقع
payment in advance پیش پرداخت
payment by instalments پرداخت به اقساط
money back تضمین پرداخت
remittal گذشت پرداخت
payment by installments پرداخت قسطی
unpolished پرداخت نشده
tumble پرداخت کردن
tumbled پرداخت کردن
tumbles پرداخت کردن
scour پرداخت کردن
scoured پرداخت کردن
payable on demand پرداخت عندالمطالبه
dishonours خودداری از پرداخت
dishonouring خودداری از پرداخت
dishonour خودداری از پرداخت
payees پرداخت شونده
dishonoured خودداری از پرداخت
payee پرداخت شونده
installment payment پرداخت قسطی
scours پرداخت کردن
lump sum payment پرداخت نقدی
spot cash پرداخت نقدی
smoothing plane رنده پرداخت
settlement terms شرایط پرداخت
outstanding پرداخت نشده
outstandingly پرداخت نشده
lump sum payment پرداخت یکجا
remitter پرداخت کننده
lustre صیقل پرداخت
terms of payment شرایط پرداخت
finish پرداخت کار
paid پرداخت شده
finishes پرداخت کار
unpaid پرداخت نشده
to finish off پرداخت کردن
the d. of a debt پرداخت بدهی
interim financing پرداخت موقت
dishonors خودداری از پرداخت
payable قابل پرداخت
satin جلا پرداخت
pay وابسته به پرداخت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com