Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 215 (18 milliseconds)
English
Persian
finisher
پرداخت کننده
payer
پرداخت کننده
payor
پرداخت کننده
remitter
پرداخت کننده
Search result with all words
cash dispenser
پرداخت کننده پول
cash dispensers
پرداخت کننده پول
hire purchase
کرایه چیزی به این ترتیب که کرایه کننده با پرداخت یک عده اقساط مالک ان شی بشود
licence
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licences
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licenses
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
angle grinder
پرداخت کننده زاویهای
asphalt finisher
پرداخت کننده اسفالت
c & f
قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
paying bank
بانک پرداخت کننده
stop order
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
Other Matches
progress payment
پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
matte
فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matt
فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
interim financing
پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
usance
مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
sets of bill
نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
fates
پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
droppage
کسری پرداخت کسر پرداخت
fate
پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
tax evasion
عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
ransom
وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
due bill
در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
ransoms
وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
carnet
اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
claim for indemnification
ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
ability to pay principle of taxation
اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
subscribing
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribed
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribe
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribes
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
dividend warrant
چک پرداخت سود سهام اجازه پرداخت سود سهام
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
del credere
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
distractive
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
interceptors
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
changer
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
detonators
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
steam fitter
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
detonator
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptor
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
vasomotor
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
makgi boowi
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
search jammer
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
padding
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
expostulator
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
prepossessing
مجذوب کننده جلب توجه کننده
claqueur
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
suppressive
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
sprining charge
خرج چال کننده یا گود کننده
defrayal
پرداخت
polishes
پرداخت
settlements
پرداخت
settlement
پرداخت
pt
پرداخت
discharges
پرداخت
glazes
پرداخت
glosser
پرداخت گر
lustreer
پرداخت
discharge
پرداخت
making good
پرداخت
refinishing
پرداخت
finish
پرداخت
pays
پرداخت
paying
پرداخت
finishing
پرداخت
bleaching
پرداخت
pay
پرداخت
finishes
پرداخت
rendering
پرداخت
renderings
پرداخت
glaze
پرداخت
finishing touches
پرداخت
polish
پرداخت
furbisher
پرداخت گر
disbursement
پرداخت
payment
پرداخت
discharging
پرداخت
refunds
پس پرداخت
burnisher
پرداخت گر
refund
پس پرداخت
outlay
پرداخت
refunding
پس پرداخت
expenditure
پرداخت
refunded
پس پرداخت
payments
پرداخت
trim
پرداخت
remitment
پرداخت
dishonour
خودداری از پرداخت
payees
پرداخت شونده
dishonoured
خودداری از پرداخت
overpayment
پرداخت اضافی
payee
پرداخت شونده
pre paid
پیش پرداخت
liquidation
پرداخت بدهی
final payment
پرداخت نهایی
payable
قابل پرداخت
paymasters
مامور پرداخت
paymaster
مامور پرداخت
money orders
دستور پرداخت
money order
دستور پرداخت
satin
جلا پرداخت
dishonouring
خودداری از پرداخت
pay off
پرداخت کردن
payable at sight
پرداخت دیداری
dishonours
خودداری از پرداخت
pay
وابسته به پرداخت
spot cash
پرداخت نقدی
repayments
پرداخت مجدد
repayment
پرداخت مجدد
non-payment
عدم پرداخت
payroll
سیاهه پرداخت
disbursed
پرداخت خرج
disbursed
پرداخت کردن
annual payment
پرداخت سالیانه
disburses
پرداخت خرج
disburses
پرداخت کردن
disbursing
پرداخت خرج
disbursing
پرداخت کردن
burnish
پرداخت کردن
deposit
پیش پرداخت
burnishes
پرداخت کردن
disburse
پرداخت کردن
unpaid
پرداخت نشده
on account payment
پیش پرداخت
subscription
تعهد پرداخت
subscriptions
تعهد پرداخت
non payment
عدم پرداخت
the d. of a debt
پرداخت بدهی
smoothing plane
رنده پرداخت
disburse
پرداخت خرج
progress payments
پرداخت تدریجی
earnest money
پیش پرداخت
polish
پرداخت کردن
planishing tool
ابزار پرداخت
dishonors
خودداری از پرداخت
monthly payment
پرداخت ماهانه
diamond polishing
پرداخت الماسی
part payment
پرداخت اقساطی
cash dispensers
پرداخت مینماید
planish
پرداخت کردن
cash dispenser
پرداخت مینماید
polishes
پرداخت کردن
finance
پرداخت هزینه
financed
پرداخت هزینه
finances
پرداخت هزینه
financing
پرداخت هزینه
paid
پرداخت شده
dishonored
خودداری از پرداخت
deposits
پیش پرداخت
dishonoring
خودداری از پرداخت
reimbursable
قابل پرداخت
remittable
قابل پرداخت
money back
تضمین پرداخت
remittal
گذشت پرداخت
buffer
پرداخت کردن
furbish
پرداخت کردن
indemnification
پرداخت غرامت
outstandingly
پرداخت نشده
settlement terms
شرایط پرداخت
payment in advance
پیش پرداخت
bonus
پرداخت اضافی
bonuses
پرداخت اضافی
outstanding
پرداخت نشده
settlements
تصفیه پرداخت
burnishing
پرداخت کاری
remittances
پرداخت تادیه
remittance
پرداخت تادیه
furbishing
پرداخت کردن
payment by instalments
پرداخت به اقساط
furbishes
پرداخت کردن
settlement
تسویه پرداخت
interim financing
پرداخت موقت
furbished
پرداخت کردن
deferred payment
پرداخت معوق
settlement
تصفیه پرداخت
settlements
تسویه پرداخت
never-never
پرداخت قسطی
payment terms
شرایط پرداخت
payment stopped
توقف پرداخت
reimbursements
پرداخت جبرانی
punctual payment
پرداخت در سر وعده
payment in kind
پرداخت غیرنقدی
payment in kind
پرداخت جنسی
payment by installments
پرداخت قسطی
lump sum payment
پرداخت یکجا
lump sum payment
پرداخت نقدی
to finish off
پرداخت کردن
back freigt
پرداخت کرایه
installment payment
پرداخت قسطی
reimbursements
باز پرداخت
reimbursement
پرداخت جبرانی
date of payment
موعد پرداخت
lustre
صیقل پرداخت
date of maturity
موعد پرداخت
payment in due cource
پرداخت به موقع
average payment
پرداخت متوسط
payment in full
پرداخت تمام
d. note
درخواست پرداخت
installments
پرداخت قسطی
payment in full
پرداخت کامل
reimbursement
باز پرداخت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com