English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
sort merge program پردازش تعمیم یافته
Other Matches
generalized تعمیم یافته
generalized routine روال تعمیم یافته
generalized force نیروی تعمیم یافته
generalized coordinates مختصات تعمیم یافته
generalized function تابع تعمیم یافته [ریاضی]
generalized inhibitory potential پتانسیل بازداشتی تعمیم یافته
generalized reinforcer تقویت کننده تعمیم یافته
generalized planning برنامه ریزی تعمیم یافته
Distribution تابع تعمیم یافته [ریاضی]
centralized data processing پردازش تمرکز یافته داده پردازش داده متمرکز
applesoft basic نوع توسعه یافته زبان برنامه نویسی BASIC که باریزکامپیوتر قابلیت پردازش اعداد اعشاری را هم دارد
postprocessor برنامهای که داده را از برنامه دیگر پردازش میکند که پردازش شده است
photocomposition کاربرد پردازش الکترونیکی درتهیه چاپ که مستلزم تعریف و تنظیم تحریر و تولید ان به وسیله پردازش از طریق عکاسی میباشد
interactive processing پردازش فعل و انفعالی پردازش محاورهای
backing رسانه ذخیره سازی موقت که داده روی آن قابل ضبط است پیش از اینکه پردازش شود یا پس از پردازش و برای باز یابی
batches 1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
batch 1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
gpr ثبات داده در واحد پردازش کامپیوتر که میتواند داده را برای عملیات ریاضی و منط ق مختلف پردازش کند
edp پردازش داده در سطحی گسترده توسط کامپیوترهای دیجیتالی الکترونیکی پردازش داده به صورت الکتریکی
pipelines اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
pipeline اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
generalizations تعمیم
extension تعمیم
extensions تعمیم
popularization تعمیم
generalization تعمیم
generalisations تعمیم
universalization تعمیم
genbraliztion تعمیم
generalises تعمیم دادن
generalising تعمیم دادن
extensile قابل تعمیم
extendable قابل تعمیم
extending تعمیم دادن
generalize تعمیم دادن
overgeneralization تعمیم افراطی
generalised تعمیم دادن
extends تعمیم دادن
response generalization تعمیم پاسخ
fallacy of composition تعمیم نادرست
generalizes تعمیم دادن
stimulus generalization تعمیم محرک
generalizing تعمیم دادن
generable قابل تعمیم
generalizability تعمیم پذیری
extend تعمیم دادن
extend the maining of مفهومی را تعمیم دادن
distributing تقسیم کردن تعمیم دادن
extensible قابلیت تمدید قابل تعمیم
extrapolations ادامه روند تعمیم دهی
extrapolation ادامه روند تعمیم دهی
vulgarization تعمیم چیزی بزبان ساده
distribute تقسیم کردن تعمیم دادن
distributes تقسیم کردن تعمیم دادن
distributed processing system سیستم پردازش توزیعی سیستم پردازش غیر متمرکز
structured programming برنامه نویسی ساختار یافته برنامه نویسی ساختاری برنامه نویسی ساخت یافته
university extension تعمیم مزایای دانشگاه بدانش جویانی که دردانشگاه اقامت ندارند
in line processing پردازش درون برنامهای پردازش درون خطی
finding یافته
findings یافته
nee تولد یافته
matched تطبیق یافته
due out خاتمه یافته
depauperate تقلیل یافته
instinct with force نیرو یافته
porrect بسط یافته
downfallen زوال یافته
instinct with life روح یافته
structured ساخت یافته
mature economy تکامل یافته
endrgized انرژی یافته
full-fledged تکامل یافته
transmissive انتقال یافته
extended تمدید یافته
deployed گسترش یافته
allocated اختصاص یافته
done وقوع یافته
transferred انتقال یافته
glorified تجلیل یافته
past پایان یافته
awakened اگاهی یافته
nascent پیدایش یافته
abroad گسترش یافته
linked پیوند یافته
wany کاهش یافته
applied <adj.> <past-p.> گسترش یافته
installed <adj.> <past-p.> گسترش یافته
expanded بسط یافته
organized سازمان یافته
tuned وفق یافته
waney کاهش یافته
deployed <adj.> <past-p.> گسترش یافته
full fledged تکامل یافته
appointed <adj.> <past-p.> گسترش یافته
inserted <adj.> <past-p.> گسترش یافته
interoperability قابلیت همکاری با قسمتها یایکانهای دیگر قابلیت تعمیم کار یک یکان
diminished [قوس تقلیل یافته]
formatted display نمایش شکل یافته
extended precision دقت توسعه یافته
extended memory حافظه توسعه یافته
inning زمین باز یافته
allopatric بتنهایی وقوع یافته
contd مخفف ادامه یافته
linked subroutine زیربرنامه پیوند یافته
reborn تولد تازه یافته
mature economy اقتصاد رشد یافته
mature soil خاک تکامل یافته
diminished : تقلیل یافته کاسته
development system سیستم توسعه یافته
organizes بازار سازمان یافته
developed contries ممالک توسعه یافته
organize بازار سازمان یافته
finds چیز یافته مکشوف
centralized design طراحی تمرکز یافته
organising بازار سازمان یافته
bimanual بادودست انجام یافته
organises بازار سازمان یافته
redivivus تولد تازه یافته
reduced form فرم تقلیل یافته
reduced mass جرم کاهش یافته
organizing بازار سازمان یافته
structured design طراحی ساختار یافته
elaborated code رمز بسط یافته
endarch از مرکزبخارج امتداد یافته
twice born تولدتازه روحانی یافته
find چیز یافته مکشوف
structured walkthroughs بررسیهای ساخت یافته
organized market بازار سازمان یافته
structured english انگلیسی ساخت یافته
systematized delusions هذیانهای نظام یافته
salvages اموال نجات یافته از خطر
salvaged اموال نجات یافته از خطر
extendeo core حافظه چنبرهای توسعه یافته
salvage اموال نجات یافته از خطر
fully formed character کاراکتر تمام شکل یافته
human oriented language زبان ارایش یافته بشری
reborn تغییر حالت روحانی یافته
regenerate زندگی تازه و روحانی یافته
salvaging اموال نجات یافته از خطر
regenerated زندگی تازه و روحانی یافته
regenerates زندگی تازه و روحانی یافته
regenerating زندگی تازه و روحانی یافته
crumblings فاسد شده زوال یافته
content addressed نشامی یافته از روی محتوی
extended character set مجمگعه کاراکترهای توسعه یافته
That is despised which is cheaply obtained. <proverb> ارزان یافته خوار است .
ramus قسمت بر امده واطاله یافته
structured programming برنامه نویسی ساخت یافته
well ordered بنحو اکمل انجام یافته
less developed countries کشورهای کمتر توسعه یافته
the developed world جهان توسعه یافته [پیشرفته]
complete خاتمه یافته یا کامل شده
structures coding برنامه نویسی ساخت یافته
completes خاتمه یافته یا کامل شده
completed خاتمه یافته یا کامل شده
completing خاتمه یافته یا کامل شده
ranker افسر ترفیع یافته افسرصفی
airborne بوسیله هوا نقل وانتقال یافته
new born زاییده شده تازه تولد یافته
deployed مستقر گسترش یافته در روی زمین
blasetocyst جنین تکامل یافته حیوانات پستاندار
newton محدوده PDAتوسعه یافته توسط Apple
structured flowchart نمودار گردش کار ساخت یافته
ox man کسیکه در دانشگاه OXFORDپرورش یافته است
abended خاتمه یافته بطور غیر عادی
generations توسعه یافته که هنوز هم استفاده می شوند
after image یک کپی از داده که تغییر یافته است.
generation توسعه یافته که هنوز هم استفاده می شوند
developed market economy countries کشورهای توسعه یافته ازنظر اقتصادی
substantiative بادلیل اثبات شده تجسم یافته
extend قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
ebcdic کدمبادله اطلاعات اعشاری با کددودوئی توسعه یافته
extends قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
deformed reinforcing steel فولاد تقویت شده تغییر شکل یافته
alma mater مدرسه یا دانشگاهی که شخص در آن پرورش یافته است
extending قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
acoustic حافظه ترمیم یافته که از خط تاخیر صوتی استفاده میکند
basic plus نوعی زبان برنامه نویسی گسترش یافته BASIC
array ساختار مرتب که اعضایشان در یک جدول ساخت یافته اند.
arrays ساختار مرتب که اعضایشان در یک جدول ساخت یافته اند.
NetView معماری مدیریت شبکه توسعه یافته توسط IBM
coextensive باهم دریک زمان ویک مکان بسط یافته
gametophore سلول تغییر یافته و منشعب جنسی قابل لقاح
aeolian soil خاکی که از مواد متشکله باد تشکیل یافته است
standard bred اسب امریکایی پرورش یافته برای مسابقه سرعت واستقامت
remedial maintenance باقی مانده ترمیم خطا که در سیستم گسترش یافته است
LAN Manager سیستم عامل شبکه توسعه یافته توسط ماکروسافت برای PC
gastraea رویان کیسهای شکل ابتدایی که از دوقشر سلول تشکیل یافته
ethernet گونهای از اترنت توسعه یافته توسط DEC , Intel , xerox
gastrea رویان کیسهای شکل ابتدایی که از دو قشر سلول تشکیل یافته
amiga مجموعهای از کامپیوترهای شخصی که توسط کمودور توسعه یافته اند
elegant programming نوشتن برنامه ساخت یافته با استفاده از کمترین تعداد دستور است
rarefaction جریان مافوق صوت درمجرای همگرا که در ان فشارکاهش یافته و سرعت شدیداافزایش یابد
individualism اعتقاد به اینکه حقیقت ازجوهرهای منفردی تشکیل یافته است خصوصیات فردی
rill erosion این نوع فرسایش دراولین بسترفرسایش یافته بصورت جوی دیده میشود
special degration نابودی ویژه که عبارتست ازوزن خاک فرسایش یافته سالیانه در واحد سطح
extended code decimalinterchange coded binary کدمبادله اعشاری کد شده بصورت دودوئی توسعه یافته
enhanced سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
enhancing سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
enhance سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com