Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
positive cut off
پرده اب بندی کامل
Other Matches
watertight diaphragm
پرده اب بندی
watertight facing
پرده اب بندی
membranaceous
دارای غشاء پرده پرده غشایی
full mobilization
تحرک کامل بحرکت دراوردن کامل
completed case
جعبه کامل خشاب کامل
full scale
باندازه کامل بمقیاس کامل
full annealing
بازپخت کامل تاباندن کامل
tone and semitone
پرده ونیم پرده
tringle
چوب پرده میل پرده چوب دیرک
imago
حشره کامل و بالغ اخرین مرحله دگردیسی حشره که بصورت کامل و بالغ در میاید
thorough
بطور کامل کامل
evaluation rating
درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
word warp
فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
ratings
طبقه بندی کردن درجه بندی
rating
طبقه بندی کردن درجه بندی
carpet classification
طبقه بندی
[درجه بندی]
فرش
telescopic
دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
packaging
ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
defense classification
طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
wording
جمله بندی کلمه بندی
classification
طبقه بندی رده بندی
laggin
اب بندی کردن اب بندی ناوها
classifications
طبقه بندی رده بندی
lineaments
طرح بندی صورت بندی
lineament
طرح بندی صورت بندی
downgrading
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
regrade
تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
gift wrap
بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
line astern
صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
declassification
از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
security classification
طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
black designation
علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
transparently
نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
transparent
نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
palls
پرده
diaphragms
پرده
membrane
پرده
straight out
بی پرده
franker
بی پرده
plain spoken
بی پرده
blind
پرده
blinds
پرده
pall
پرده
blinded
پرده
franked
بی پرده
pecten
پرده
palling
پرده
uninhibited
بی پرده
membranes
پرده
palled
پرده
frank
بی پرده
diaphragm
پرده
bluntest
بی پرده
bluntly
بی پرده
backstage
در پس پرده
franks
بی پرده
fin footed
پرده پا
blunt
بی پرده
blunted
بی پرده
veils
پرده
veil
پرده
blunter
بی پرده
franking
بی پرده
blunts
بی پرده
frankest
بی پرده
straight
بی پرده
straighter
بی پرده
free spoken
بی پرده
door curtain
پرده
door curtain
پرده در
straightest
بی پرده
pert
بی پرده
straightforward
بی پرده
blunting
بی پرده
paintings
پرده
window shade
پرده
screened
پرده
painting
پرده
screen
پرده
velum
پرده
hangings
پرده
outspokenly
بی پرده
curtains
پرده
patagium
پرده
unreserved
بی پرده
mantle
پرده
straightforwardly
بی پرده
mantles
پرده
at the rear of the stage
<adj.>
<adv.>
در پس پرده
tympan
پرده
tympanon
پرده
vanes
پرده
vane
پرده
screens
پرده
screening, screenings
پرده
smokescreen
پرده
purdah
پرده
grade
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
group
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
groups
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
upholster
پرده زدن
maidenhead
پرده بکارت
roundly
بی پرده اشکار
veil nebula
سحابی پرده
marking panel
پرده مخابرات
marking panel
پرده شناسایی
veil nebula
ابری پرده
wanelength
طول پرده
eardrum
پرده گوش
eardrum
پرده صماخ
eardrums
پرده گوش
unreserve
بی پرده گویی
hymen
پرده بکارت
tympanic membrane
پرده صماخ
it is wrapt in mystery
در پرده است
tympanum
پرده گوش
hymens
پرده بکارت
living picture
پرده نقاشی
osmosis
ازیک پرده
light screen
پرده نور
eardrums
پرده صماخ
lambrequin
یا روی پرده
diaphragms
میان پرده
A 4-cat play.
نمایش در 4 پرده
smoke screen
پرده دود
diaphragm
میان پرده
silver screen
پرده سینما
membranes
پرده پوست
signal panel
پرده مخابرات
say it frankly
بی پرده بگو
tableaux
پرده نقاشی
tableaus
پرده نقاشی
tableau
پرده نقاشی
panel
پرده مخابرات
round unvarnished tale
سخن بی پرده
panels
پرده مخابرات
quater tone
یک چهارم پرده
Shrouded in mystrey.
در پرده اسرار
steel facing membrane
پرده فولادی
mediastinum
میان پرده
panel code
کد پرده مخابرات
palmated
پرده دار
to draw the c. forth
پرده افتادن
to draw the c. forth
پرده کشیدن
pellicular
پرده دار
webbed
پرده دار
To draw the curtain .
پرده را کشیدن
fretted
پرده دار
the curtain falls
پرده میافتد
half note
نیم پرده
sun blind
پرده پنجره
half-note
نیم پرده
straightaway
رک وبی پرده
membrane
پرده پوست
half-notes
نیم پرده
smokescreen
دود پرده
bituminous facing
پرده قیری
screens
پرده سینما
screening, screenings
پرده پوشش
screening, screenings
پرده سینما
screened
پرده پوشش
screened
پرده سینما
screen
پرده پوشش
screens
پرده پوشش
drapery panel
چین پرده ای
foreshortening
پرده ازروبرو
benined the curtain
پشت پرده
balloon barrage
پرده دود
alkekengi
عروسک پس پرده
balustrata
پرده شبستان
brise-soleil
پرده عمودی
brise-soleil
پرده افقی
dorsel
پرده محراب
dossal
پرده محراب
dossel
پرده محراب
screen
پرده سینما
tapestries
پرده دیوارکوب
tapestries
پرده منقوش
filmed
پرده نازک
shutter
پرده گذاشتن
shutters
پرده گذاشتن
disclosures
بی پرده گویی
disclosure
بی پرده گویی
film
پرده نازک
Iron Curtain
پرده اهنین
curtains
پرده پوشش
curtains
جدار پرده
tapestry
پرده منقوش
ridden
پرده محراب
pelmets
چوب پرده
pelmet
چوب پرده
upholstery
پرده فروشی
tapestry
پرده دیوارکوب
curtain of fire
پرده اتش
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com