Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
to throw off the mask
پرده از روی کار برداشتن
Other Matches
transcribes
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribe
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribed
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribing
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
membranaceous
دارای غشاء پرده پرده غشایی
tone and semitone
پرده ونیم پرده
tringle
چوب پرده میل پرده چوب دیرک
to take up
برداشتن
lift
برداشتن
lifted
برداشتن
lifting
برداشتن
flaws
مو برداشتن
lifts
برداشتن
flaw
مو برداشتن
moistening
نم برداشتن
to pull off
برداشتن
take up
برداشتن
delete
برداشتن
deleted
برداشتن
glom
برداشتن
deleting
برداشتن
countertrace
برداشتن از
ingather
برداشتن
pick up
برداشتن
to run away with
برداشتن
ingether
برداشتن
pickup
برداشتن
deletes
برداشتن
to pick up
برداشتن
to mop up
برداشتن
take
برداشتن
removing
از جا برداشتن
removing
برداشتن
removes
برداشتن
takes
برداشتن
removes
از جا برداشتن
includes
در برداشتن
sublate
برداشتن
remove
از جا برداشتن
remove
برداشتن
include
در برداشتن
warp
تاب برداشتن
to carry arms
سلاح برداشتن
warped
تاب برداشتن
to d. the cloth
رومیزی را برداشتن
decode
برداشتن رمز
to fly to arms
سلاح برداشتن
make a copy of
رونوشت برداشتن
spoon
با قاشق برداشتن
snap up
تند برداشتن
shuffle off
به عجله برداشتن
spoons
با قاشق برداشتن
run away with
برداشتن و در رفتن
remove slag
سرباره را برداشتن
picturize
فیلم برداشتن از
spooning
با قاشق برداشتن
spooned
با قاشق برداشتن
off take rudder
سکان برداشتن
ingether
خرمن برداشتن
transcribe
رونوشت برداشتن
unmask
نقاب برداشتن از
twist
تاب برداشتن
twisting
تاب برداشتن
twists
تاب برداشتن
decoded
برداشتن رمز
decodes
برداشتن رمز
stepping
گام برداشتن
stepping
قدم برداشتن
unmasked
نقاب برداشتن از
unmasking
نقاب برداشتن از
transcribed
رونوشت برداشتن
transcribes
رونوشت برداشتن
transcribing
رونوشت برداشتن
surmount
ازمیان برداشتن
surmounted
ازمیان برداشتن
surmounting
ازمیان برداشتن
surmounts
ازمیان برداشتن
unmasks
نقاب برداشتن از
step
گام برداشتن
step
قدم برداشتن
flaw
ترک برداشتن
unveiled
حجاب برداشتن
break step
غلط پا برداشتن
unveil
حجاب برداشتن
to break step
غلط پا برداشتن
demountable
قابل برداشتن
dequeue
برداشتن اقلام یک صف
emarginate
برداشتن حاشیه از
give up
دست برداشتن از
unveiling
حجاب برداشتن
unveils
حجاب برداشتن
flaws
ترک برداشتن
feet
پاچنگال برداشتن
eliding
ازاخر برداشتن
elides
ازاخر برداشتن
elided
ازاخر برداشتن
elide
ازاخر برداشتن
heave
خیز برداشتن
heaved
خیز برداشتن
warps
تاب برداشتن
poll
نمونه برداشتن
resign
دست برداشتن
clearance
برداشتن مانع
map
نقشه برداشتن از
maps
نقشه برداشتن از
desist
دست برداشتن
to sweep away
ازمیان برداشتن
cease
دست برداشتن
to take off
برداشتن بردن
to take the photograph of
عکس برداشتن از
uncap
کلاه از سر برداشتن
uncap
سر پوش برداشتن از
unhood
سرپوش برداشتن از
to come at a bound
<idiom>
خیز برداشتن
machined
براده برداشتن
polled
نمونه برداشتن
cracks
شکاف برداشتن
to have one's p taken
عکس برداشتن
polls
نمونه برداشتن
list
سیاهه برداشتن
removing
برداشتن مهر
removes
برداشتن مهر
gait
گام برداشتن
machines
براده برداشتن
machine
براده برداشتن
remove
برداشتن مهر
crack
شکاف برداشتن
To co away with . To remove. To eliminate .
ازمیان برداشتن
to receive a wound
زخم برداشتن
pace
شیوه گام برداشتن
curls
تاب برداشتن فردادن
defusing
فیوز بمب را برداشتن
curled
تاب برداشتن فردادن
curl
تاب برداشتن فردادن
to get anything out of the way
کاری را ازمیان برداشتن
cracks
شکاف برداشتن ترکیدن
fractures
مو برداشتن قطعات و وسایل
withdraws
عقب کشیدن برداشتن
withdraw
عقب کشیدن برداشتن
crack
شکاف برداشتن ترکیدن
to whisk away or off
تند بردن برداشتن
to take notes of
یاد داشت برداشتن از
multiplicate
چندین نسخه برداشتن از
overcrop
زیاد حاصل برداشتن از
to sel a person a pup
کلاه کسیرا برداشتن
to run away with
برداشتن ودر رفتن
racing of generator
دور برداشتن مولد
racing of motor
دور برداشتن موتور
remove the seal from
مهر چیزی را برداشتن
To pluck ones eyebrows.
زیر ابرو برداشتن
to lift up one's hand
دست بدعا برداشتن
to lift one's hand
دست به سوگند برداشتن
to have two strings to one bow
با یک دست دو هندوانه برداشتن
fracture
مو برداشتن قطعات و وسایل
fractured
مو برداشتن قطعات و وسایل
fracturing
مو برداشتن قطعات و وسایل
ingather
انباشتن خرمن برداشتن
paced
شیوه گام برداشتن
paces
شیوه گام برداشتن
defuses
فیوز بمب را برداشتن
defused
فیوز بمب را برداشتن
leave alone
<idiom>
دست از سر کسی برداشتن
defuse
فیوز بمب را برداشتن
work in
مشکلات را از میان برداشتن
untread
بعقب گام برداشتن
decontrol
دست از کنترل برداشتن
yerk
هل دادن شکاف برداشتن
disburden
بار از دوش برداشتن
bone
استخوان بندی گرفتن یا برداشتن
boned
استخوان بندی گرفتن یا برداشتن
bones
استخوان بندی گرفتن یا برداشتن
boning
استخوان بندی گرفتن یا برداشتن
film
تاری چشم فیلم برداشتن از
filmed
تاری چشم فیلم برداشتن از
degreasing
از بین بردن یا برداشتن گریس
vorlage
خیز برداشتن از ناحیه قوزک پا
kodak
بادوربین کداک عکس برداشتن
lobectomy
برداشتن قسمتی ازیک عضو
to take a step forward
گامی سوی جلو برداشتن
to rob peter to pay paul
از ریش برداشتن و بسیل گذاشتن
to relieve one of a load
باراز دوش کسی برداشتن
take off
برداشتن پرواز کردن هواپیما
turbary
حق برداشتن خاک از زمین غیر
commissurotomy
برداشتن بافت عصبی رابط
cathodogeaph
بوسیله پرتومجهول عکس برداشتن از
spread oneself too thin
<idiom>
با یک دست چند هندوانه برداشتن
pick up
<idiom>
برداشتن چیزی ازروی زمین
To overstep the limits. To overreach oneself . To become impudent.
دور برداشتن ( جسور شدن )
to raise the v
توری یانقاب ازروی برداشتن
appendectomy
برداشتن زائده اپاندیس یا اویزه
to keep pace with any one
گام های برابرباکسی برداشتن
rev
تند گشتن دور برداشتن
buckle
تاب برداشتن یک قسمت ازساختمان
buckled
تاب برداشتن یک قسمت ازساختمان
open
برداشتن پوشش یا باز کردن در
weed
برداشتن قسمتهای زائد و غیرمطلوب
forborne
دست برداشتن تحمل کردن
buckles
تاب برداشتن یک قسمت ازساختمان
unburden
بار از دوش کسی برداشتن
stride
گام های بلند برداشتن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com