English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
brush off پرده در بازی لاکراس
Other Matches
guard چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guarding چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guards چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
bridge دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridged دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridges دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
face off رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
membranaceous دارای غشاء پرده پرده غشایی
lacrosse لاکراس
laxman بازیگر لاکراس
lacrosse field زمین لاکراس
collar گلوی چوب لاکراس
goal crease نیمدایره جلودروازه لاکراس
collars گلوی چوب لاکراس
high sticking خطا با ضربه چوب لاکراس
bounce pass پاس با ضربه به زمین لاکراس
netting قسمت توردار چوب لاکراس
cradle حفظ گوی در تور چوب لاکراس
cradler بازیگر ماهر در حفظ گوی لاکراس
cradled حفظ گوی در تور چوب لاکراس
cradles حفظ گوی در تور چوب لاکراس
shinny بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
hurling نوعی هاکی یا لاکراس بین دوتیم 51 نفره
dip dodge رد شدن از حریف با تغییردادن چوب لاکراس به دست دیگر
jab checking فروبردن غیرمجاز مستقیم چوب لاکراس به بدن حریف
boxla مسابقه لاکراس بین دو تیم 6نفره در تالار سرپوشیده
box lacrosse مسابقه لاکراس بین دو تیم 6نفره در تالار سرپوشیده
indian pendants ریسمانهای انتهای چوب که کیسه لاکراس با ان سست یاتنگ میشود
tone and semitone پرده ونیم پرده
goal light چراغ قرمز پشت دروازه لاکراس برای نشان دادن امتیاز در هر بار
tringle چوب پرده میل پرده چوب دیرک
bomb شوت دور محکم زدن گوی لاکراس پاس بلند که منجر به لمس گردد
bombed out شوت دور محکم زدن گوی لاکراس پاس بلند که منجر به لمس گردد
bombs شوت دور محکم زدن گوی لاکراس پاس بلند که منجر به لمس گردد
bombed شوت دور محکم زدن گوی لاکراس پاس بلند که منجر به لمس گردد
harlequinade بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
misplay بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
gamesmanship مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
cutthroat بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
game وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
fire fight ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
to make a trick با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
dib ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
kiss in the ring بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
shinney بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
inning گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
charlatanic امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
crampet game بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
harlepuinade نمایش لال بازی ودلقک بازی
end strings نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
fumble از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده
fumbled از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده
fumbles از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده
Bureaucracy . Red tape . کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
batting order ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
goal judge داور پشت دروازه لاکراس داور دروازه واترپولو
vanes پرده
blinded پرده
blunted بی پرده
blunt بی پرده
blunter بی پرده
plain spoken بی پرده
velum پرده
franks بی پرده
backstage در پس پرده
blinds پرده
unreserved بی پرده
franking بی پرده
bluntest بی پرده
mantle پرده
membranes پرده
pall پرده
pecten پرده
window shade پرده
membrane پرده
veil پرده
veils پرده
bluntly بی پرده
mantles پرده
patagium پرده
blunts بی پرده
blind پرده
palls پرده
palling پرده
fin footed پرده پا
palled پرده
uninhibited بی پرده
smokescreen پرده
free spoken بی پرده
screening, screenings پرده
straightforward بی پرده
diaphragm پرده
screened پرده
at the rear of the stage <adj.> <adv.> در پس پرده
purdah پرده
frank بی پرده
pert بی پرده
vane پرده
paintings پرده
diaphragms پرده
painting پرده
straight بی پرده
straighter بی پرده
straightest بی پرده
screens پرده
blunting بی پرده
outspokenly بی پرده
hangings پرده
straight out بی پرده
tympan پرده
frankest بی پرده
straightforwardly بی پرده
tympanon پرده
door curtain پرده
door curtain پرده در
curtains پرده
franker بی پرده
franked بی پرده
screen پرده
round robin (tournament or contest) <idiom> بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
diaphragm میان پرده
the curtain falls پرده میافتد
lambrequin یا روی پرده
steel facing membrane پرده فولادی
maidenhead پرده بکارت
marking panel پرده مخابرات
tableaus پرده نقاشی
marking panel پرده شناسایی
mediastinum میان پرده
silver screen پرده سینما
Shrouded in mystrey. در پرده اسرار
light screen پرده نور
tableau پرده نقاشی
tympanum پرده گوش
A 4-cat play. نمایش در 4 پرده
sun blind پرده پنجره
smoke screen پرده دود
tableaux پرده نقاشی
smokescreen دود پرده
straightaway رک وبی پرده
living picture پرده نقاشی
osmosis ازیک پرده
franked بی پرده حرف زن رک
fretted پرده دار
watertight facing پرده اب بندی
watertight diaphragm پرده اب بندی
franker بی پرده حرف زن رک
wanelength طول پرده
webbed پرده دار
quater tone یک چهارم پرده
veil nebula سحابی پرده
frankest بی پرده حرف زن رک
veil nebula ابری پرده
roundly بی پرده اشکار
franks بی پرده حرف زن رک
upholster پرده زدن
franking بی پرده حرف زن رک
tympanic membrane پرده صماخ
round unvarnished tale سخن بی پرده
pellicular پرده دار
say it frankly بی پرده بگو
diaphragms میان پرده
panel code کد پرده مخابرات
palmated پرده دار
veils پرده زدن
to draw the c. forth پرده کشیدن
veil پرده زدن
to draw the c. forth پرده افتادن
signal panel پرده مخابرات
eardrum پرده گوش
eardrum پرده صماخ
eardrums پرده گوش
eardrums پرده صماخ
unreserve بی پرده گویی
balustrata پرده شبستان
deadlight پرده کرکره
curtain rod چوب پرده
curtain of fire پرده اتش
disclosure بی پرده گویی
disclosures بی پرده گویی
bituminous facing پرده قیری
benined the curtain پشت پرده
balloon barrage پرده دود
diaphrgam میان پرده
brise-soleil پرده عمودی
brise-soleil پرده افقی
entracte میان پرده
dorsel پرده محراب
dossal پرده محراب
dossel پرده محراب
drapery panel چین پرده ای
endoderm پرده درونی
endocardium پرده درونی دل
drumhead پرده صماخ
alkekengi عروسک پس پرده
tapestry پرده دیوارکوب
tapestry پرده منقوش
screen پرده پوشش
tapestries پرده دیوارکوب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com