English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
English Persian
smoke curtain پرده دود برای استتار از دیدزمینی
Other Matches
smoke screen پرده پوشش دودبرای استتار یکانهای خودی
garnishing رنگ امیزی کردن برای استتار
fishnet نوعی تور که برای نگهداری یاکاشتن وسایل استتار در محل خود به کار می رود
ground visibility قابلیت دیدزمینی
screens دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
screened دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
screening, screenings دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
screen دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
radar comouflage استتار کردن از دید رادار استتار در مقابل رادار
color patches نوارهای رنگی تور استتار نوارهای استتار
smoke blanket پرده پوشش دود برای استتاراز دید هوایی
leno یکجور تور یا گارس که برای پوشش و ارایش کلاه و پرده بکار میرود
dimity دمیاطی :پارچه نخی سفت باف وراه راه که برای پرده بکارمیبرند
membranaceous دارای غشاء پرده پرده غشایی
camouflages استتار
disguise استتار
disguised استتار
camouflage استتار
camouflaging استتار
disguising استتار
occulatation استتار
camouflaged استتار
disguises استتار
smokescreen استتار با دود
camouflage dicipline انضباط استتار
camouflage net تور استتار
stalking horse وسیله استتار
garlands نوارهای تور استتار
garland نوارهای تور استتار
tone and semitone پرده ونیم پرده
tringle چوب پرده میل پرده چوب دیرک
comouflage detection photography نوعی عکاسی که با استفاده ازفیلم مخصوص انجام شده واستتار دشمن را کشف میکندعکسبرداری ضد استتار
black out حرکت با چراغ جنگی در شب خاموشی شبانه استتار شبانه
camouflaged استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
camouflages استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
camouflage استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
camouflaging استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
road screen پوشش و استتار جاده پوشاندن جاده
nets شبکه رادیویی تور استتار شبکه
net شبکه رادیویی تور استتار شبکه
nett شبکه رادیویی تور استتار شبکه
disruptive pattern اشکار سازنده هدف استتارشده وسیله اشکار ساختن هدف استتار شده روی صفحه رادار
kiosk فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
plain spoken بی پرده
backstage در پس پرده
franking بی پرده
franks بی پرده
fin footed پرده پا
frankest بی پرده
vanes پرده
uninhibited بی پرده
franker بی پرده
smokescreen پرده
blunted بی پرده
frank بی پرده
franked بی پرده
pecten پرده
hangings پرده
palls پرده
palling پرده
palled پرده
pall پرده
outspokenly بی پرده
curtains پرده
purdah پرده
veils پرده
screen پرده
door curtain پرده
door curtain پرده در
screened پرده
blunts بی پرده
vane پرده
at the rear of the stage <adj.> <adv.> در پس پرده
blunt بی پرده
blunter بی پرده
screening, screenings پرده
bluntest بی پرده
blunting بی پرده
veil پرده
membrane پرده
straightest بی پرده
velum پرده
straightforward بی پرده
straighter بی پرده
free spoken بی پرده
diaphragms پرده
unreserved بی پرده
bluntly بی پرده
diaphragm پرده
paintings پرده
blinds پرده
straight بی پرده
mantles پرده
mantle پرده
membranes پرده
pert بی پرده
blind پرده
straightforwardly بی پرده
blinded پرده
painting پرده
window shade پرده
straight out بی پرده
tympanon پرده
tympan پرده
screens پرده
patagium پرده
badminton بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
curtains جدار پرده
franked بی پرده حرف زن رک
drapery panel چین پرده ای
drumhead پرده صماخ
franker بی پرده حرف زن رک
smokescreen دود پرده
quater tone یک چهارم پرده
pelmets چوب پرده
frankest بی پرده حرف زن رک
round unvarnished tale سخن بی پرده
tableaus پرده نقاشی
endocardium پرده درونی دل
entracte میان پرده
wanelength طول پرده
frank بی پرده حرف زن رک
tableaux پرده نقاشی
dorsel پرده محراب
curtains پرده پوشش
endoderm پرده درونی
tableau پرده نقاشی
dossel پرده محراب
dossal پرده محراب
say it frankly بی پرده بگو
Shrouded in mystrey. در پرده اسرار
he has a loose tongue پرده در است
unreserve بی پرده گویی
upholstery پرده فروشی
franks بی پرده حرف زن رک
diaphragm میان پرده
tympanum پرده گوش
pelmet چوب پرده
A 4-cat play. نمایش در 4 پرده
hymenopteral or terous پرده بال
diaphragms میان پرده
To draw the curtain . پرده را کشیدن
veil nebula سحابی پرده
tympanic membrane پرده صماخ
franking بی پرده حرف زن رک
veil nebula ابری پرده
watertight diaphragm پرده اب بندی
watertight facing پرده اب بندی
half tone نیم پرده
upholster پرده زدن
hymenoptera پرده بالان
veil پرده زدن
benined the curtain پشت پرده
tapestry پرده دیوارکوب
tapestry پرده منقوش
hymen پرده بکارت
tapestries پرده دیوارکوب
hymens پرده بکارت
bituminous facing پرده قیری
the curtain falls پرده میافتد
smoke screen پرده دود
eardrum پرده صماخ
eardrum پرده گوش
osmosis ازیک پرده
curtain rod چوب پرده
curtain of fire پرده اتش
it is wrapt in mystery در پرده است
palmated پرده دار
tapestries پرده منقوش
panel code کد پرده مخابرات
balloon barrage پرده دود
disclosures بی پرده گویی
Iron Curtain پرده اهنین
disclosure بی پرده گویی
panels پرده مخابرات
panel پرده مخابرات
steel facing membrane پرده فولادی
light screen پرده نور
maidenhead پرده بکارت
shutters پرده گذاشتن
shutter پرده گذاشتن
living picture پرده نقاشی
membranes پرده پوست
film پرده نازک
straightaway رک وبی پرده
sun blind پرده پنجره
half note نیم پرده
half-note نیم پرده
half-notes نیم پرده
mediastinum میان پرده
lambrequin یا روی پرده
tympanum پرده گوش
tympanic membrane پرده گوش
glozing پرده پوشی
eardrum پرده گوش
marking panel پرده شناسایی
marking panel پرده مخابرات
filmed پرده نازک
eardrums پرده گوش
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com