Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
The unveil a statue.	پرده ساعت 8 شب بالامی رود
Other Matches
the smoke goes up the chimney	دودوازدودکش بالامی رود
the tides ids coming up	جزرومد بالامی اید
i saw one climbing the tree	یکی را دیدم که از درخت بالامی رفت
sundial	ساعت خورشیدی ساعت شمسی ساعت فلی
sundials	ساعت خورشیدی ساعت شمسی ساعت فلی
Look at the watch.	نگاه کنید به ساعت [مچی] ببینید ساعت چند است.
zone time	وقت یا ساعت منطقهای سیستم ساعت 42 ساعتی جهانی
By my watch it's five to nine.	طبق ساعت [مچی] من ساعت پنج دقیقه به نه است.
My curfew is at 11.	من ساعت ۱۱ باید خانه باشم. [چونکه پدر و مادر اجازه نمی دهند از آن ساعت به بعد]
membranaceous	دارای غشاء پرده پرده غشایی
spindle	دسته کوک ساعت رقاصک ساعت
spindles	دسته کوک ساعت رقاصک ساعت
He arrives at 4 O'clock instead of 3 O'clock.	او [مرد] عوض ساعت ۳ ساعت ۴ می آید.
standard time	ساعت بین المللی ساعت استاندارد
synchronous	ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دو وسیله با یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسالی هم سان با سیگنال ساعت است
clockwise	مطابق گردش عقربه ساعت در جهت عقربه ساعت
tone and semitone	پرده ونیم پرده
o'clock	ساعت از روی ساعت
tringle	چوب پرده میل پرده چوب دیرک
transmission	وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
transmissions	وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
screening, screenings	پرده
smokescreen	پرده
uninhibited	بی پرده
blinds	پرده
screens	پرده
diaphragm	پرده
tympan	پرده
window shade	پرده
tympanon	پرده
screen	پرده
mantle	پرده
unreserved	بی پرده
painting	پرده
paintings	پرده
vane	پرده
outspokenly	بی پرده
screened	پرده
hangings	پرده
bluntest	بی پرده
purdah	پرده
vanes	پرده
curtains	پرده
velum	پرده
blunter	بی پرده
backstage	در پس پرده
door curtain	پرده
frankest	بی پرده
franker	بی پرده
palled	پرده
franked	بی پرده
palling	پرده
frank	بی پرده
palls	پرده
at the rear of the stage <adj.> <adv.>	در پس پرده
patagium	پرده
door curtain	پرده در
franking	بی پرده
blunted	بی پرده
blunt	بی پرده
blunting	بی پرده
blunts	بی پرده
veil	پرده
free spoken	بی پرده
fin footed	پرده پا
franks	بی پرده
veils	پرده
pecten	پرده
straightforward	بی پرده
plain spoken	بی پرده
straight	بی پرده
straight out	بی پرده
straightforwardly	بی پرده
membrane	پرده
diaphragms	پرده
membranes	پرده
mantles	پرده
blind	پرده
blinded	پرده
straighter	بی پرده
straightest	بی پرده
pall	پرده
pert	بی پرده
bluntly	بی پرده
wanelength	طول پرده
foreshortening	پرده ازروبرو
To draw the curtain .	پرده را کشیدن
shutter	پرده گذاشتن
Iron Curtain	پرده اهنین
smokescreen	دود پرده
Shrouded in mystrey.	در پرده اسرار
A 4-cat play.	نمایش در 4 پرده
shutters	پرده گذاشتن
veils	پرده زدن
watertight facing	پرده اب بندی
disclosure	بی پرده گویی
filmed	پرده نازک
film	پرده نازک
watertight diaphragm	پرده اب بندی
veil	پرده زدن
disclosures	بی پرده گویی
he has a loose tongue	پرده در است
diaphrgam	میان پرده
marking panel	پرده شناسایی
deadlight	پرده کرکره
mediastinum	میان پرده
curtain rod	چوب پرده
curtain of fire	پرده اتش
panel code	کد پرده مخابرات
palmated	پرده دار
pellicular	پرده دار
quater tone	یک چهارم پرده
round unvarnished tale	سخن بی پرده
say it frankly	بی پرده بگو
bituminous facing	پرده قیری
marking panel	پرده مخابرات
maidenhead	پرده بکارت
half tone	نیم پرده
hymenoptera	پرده بالان
hymenopteral or terous	پرده بال
grout curtain	پرده تزریق
glozing	پرده پوشی
it is wrapt in mystery	در پرده است
entracte	میان پرده
endoderm	پرده درونی
endocardium	پرده درونی دل
lambrequin	یا روی پرده
light screen	پرده نور
drumhead	پرده صماخ
living picture	پرده نقاشی
benined the curtain	پشت پرده
signal panel	پرده مخابرات
silver screen	پرده سینما
screen	پرده سینما
curtains	پرده پوشش
curtains	جدار پرده
to draw the c. forth	پرده افتادن
pelmets	چوب پرده
pelmet	چوب پرده
tympanic membrane	پرده صماخ
tympanum	پرده گوش
unreserve	بی پرده گویی
screens	پرده پوشش
upholster	پرده زدن
veil nebula	ابری پرده
veil nebula	سحابی پرده
to draw the c. forth	پرده کشیدن
screen	پرده پوشش
balloon barrage	پرده دود
smoke screen	پرده دود
steel facing membrane	پرده فولادی
straightaway	رک وبی پرده
sun blind	پرده پنجره
the curtain falls	پرده میافتد
alkekengi	عروسک پس پرده
screens	پرده سینما
screening, screenings	پرده پوشش
screening, screenings	پرده سینما
screened	پرده پوشش
screened	پرده سینما
upholstery	پرده فروشی
membranes	پرده پوست
panel	پرده مخابرات
panels	پرده مخابرات
membrane	پرده پوست
half-notes	نیم پرده
half-note	نیم پرده
diaphragm	میان پرده
tableaux	پرده نقاشی
tableaus	پرده نقاشی
tableau	پرده نقاشی
half note	نیم پرده
osmosis	ازیک پرده
eardrum	پرده گوش
dossel	پرده محراب
dossal	پرده محراب
dorsel	پرده محراب
brise-soleil	پرده افقی
brise-soleil	پرده عمودی
balustrata	پرده شبستان
fretted	پرده دار
webbed	پرده دار
drapery panel	چین پرده ای
tympanum	پرده گوش
tympanic membrane	پرده گوش
eardrum	پرده صماخ
eardrums	پرده گوش
eardrums	پرده صماخ
eardrum	پرده گوش
roundly	بی پرده اشکار
hymen	پرده بکارت
hymens	پرده بکارت
frankest	بی پرده حرف زن رک
ridden	پرده محراب
tapestry	پرده دیوارکوب
frank	بی پرده حرف زن رک
tapestry	پرده منقوش
franked	بی پرده حرف زن رک
franker	بی پرده حرف زن رک
tapestries	پرده دیوارکوب

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com