Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
registered nurse
پرستار دیپلمه دارای پروانه رسمی
Other Matches
placard
پروانه رسمی
placards
پروانه رسمی
stern wheeler
کشتی دارای پروانه درعقب
officially represented
دارای نماینده رسمی
gaduate
دیپلمه
technician
فوق دیپلمه فنی تکنسین
technicians
فوق دیپلمه فنی تکنسین
butterfly saddle rug
قالیچه نقش پروانه ای
[این نوع از قالیچه زین اسبی بیشتر در شمال هند و تبت رواج داشته و حالت ذوزنقه ای آن شبیه پروانه می باشد]
yamen
اداره یا مقام رسمی مندرین یا کارمند دارای رتبه اداره دولتی
charge nurse
سر پرستار
mothers help
زن پرستار
nurses
پرستار
nurser
پرستار
nursed
پرستار
nurse
پرستار
minisetering angel
پرستار
returning
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
return
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returns
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returned
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
babysitter
پرستار بچه
nannies
پرستار بچه
nanny
پرستار بچه
nurse maid
دختر پرستار
health nurse
پرستار ارتشی
psychiatric nurse
پرستار روانی
nursemaids
دختر پرستار
visitig nurse
پرستار سیار
nursemaid
دختر پرستار
male nurse
پرستار مرد
practical nurse
کمک پرستار
sick nurse
پرستار بیمار
district nurse
پرستار سرخانه
nursing auxiliary
کمک پرستار
[مرد]
She is experienced nurse.
پرستار پر تجربه ای است
sisters
پرستار دخترتارک دنیا
sister
پرستار دخترتارک دنیا
licensed practical nurse
[LPN]
[male]
[American]
کمک پرستار
[مرد]
Qualified Nurse
[male]
[British]
کمک پرستار
[مرد]
fosters
بچه سر راهی پرستار
foster
بچه سر راهی پرستار
fostering
بچه سر راهی پرستار
fostered
بچه سر راهی پرستار
Qualified Nurse
[female]
[British]
کمک پرستار
[زن]
[شغل]
[پزشکی]
licensed practical nurse
[LPN]
[female]
[American]
کمک پرستار
[زن]
[شغل]
[پزشکی]
nursing auxiliary
کمک پرستار
[زن]
[شغل]
[پزشکی]
reviews
بازدید رسمی یاسان رسمی
officiary
مامور رسمی مقام رسمی
reviewed
بازدید رسمی یاسان رسمی
review
بازدید رسمی یاسان رسمی
reviewing
بازدید رسمی یاسان رسمی
officious
نیمه رسمی شبهه رسمی
solemn form
در CL تصدیق وصیتنامه یا از طریق رسمی یعنی در دادگاه است یا ازطریق غیر رسمی یا عادی است که توسط دفاتر اسنادرسمی به عمل می اید
nursery governess
بانویی که کودکان را هم پرستاروهم اموزگاراست پرستار اموزگار
nursling or nurse
کودکی به دست دایه یا پرستار سپرده شده است
Can you find me a babysitter?
آیا میتوانید برای من یک پرستار بچه پیدا کنید؟
the 28 year-old nurse-turned-independent insurance consultant
پرستار ۲۸ ساله که مشاور مستقل بیمه شده است
torsionmeter
وسیله اندازه گیری دور پروانه ناو وسیله اندازه گیری نیروی چرخش پروانه ناو
exchange devaluation
تنزل رسمی قیمت ارز تضعیف رسمی ارز
moth
پروانه
propeller
پروانه
moths
پروانه
licenses
پروانه
butterfly
پروانه
butterflies
پروانه
purple emperor
پروانه
micros
پروانه
passes
پروانه
indult
پروانه
licences
پروانه
licence
پروانه
passed
پروانه
micro
پروانه
licensure
پروانه
license
پروانه
licensing
پروانه
fans
پروانه
fanning
پروانه
fanned
پروانه
fan
پروانه
pass
پروانه
isobare
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
breaststroke
شنای پروانه
papered
جواز پروانه
flyers
پروانه موتور
flyer
پروانه موتور
paper
جواز پروانه
fliers
پروانه موتور
permit of residence
پروانه اقامت
fan blade
تیغه پروانه
licentiate
دارنده پروانه
permission to reside
پروانه اقامت
papering
جواز پروانه
papers
جواز پروانه
butterfly plan
طرح پروانه ای
licences
پروانه جواز
residence permit
پروانه اقامت
permission to stay
پروانه اقامت
transit bill
پروانه عبور
radiator fan
پروانه رادیاتور
flier
پروانه موتور
licenses
پروانه جواز
propeller fan
پروانه گردان
propeller blade
تیغه پروانه
propeller
پروانه کشتی
propeller
پروانه ناو
permission
دستور پروانه
laissez passer
پروانه عبور
f.for practising medicine
پروانه پزشکی
export licence
پروانه صدور
licence number
شماره پروانه
licence fee
مخارج پروانه
fans
پروانه اتومبیل
export licence
پروانه صادرات
fanning
پروانه اتومبیل
fanned
پروانه اتومبیل
fan
پروانه اتومبیل
exhaust fan
پروانه خروجی
impeller
پروانه موتور
papilionidae
تبره پروانه
papilionaceous
پروانه وار
licencee
دارنده پروانه
permitting
پروانه پته
permitting
پروانه جواز
license
پروانه جواز
licensor
پروانه دهنده
licenser
پروانه دهنده
licensing
پروانه جواز
licensable
پروانه دار
fan belt
تسمه پروانه
licensee
پروانه دار
licensee
دارنده پروانه
licensees
پروانه دار
licensees
دارنده پروانه
permit
پروانه جواز
permit
پروانه پته
permits
پروانه جواز
permits
پروانه پته
painted lady
پروانه رنگارنگ
screwpropeller
پروانه کشتی
licence
پروانه جواز
butterflies
شنای پروانه
hawk moth
پروانه بید
butterfly
بشکل پروانه
butterfly
شنای پروانه
lutestring
نوعی پروانه
building permit
پروانه ساختمان
fan belts
تسمه پروانه
butterflyer
شناگر پروانه
tetrapod
پروانه چهار پا
ship propeller
پروانه کشتی
butterflies
بشکل پروانه
lustring
نوعی پروانه
butterfly knot
گره پروانه
cementitious
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
licencor
اعطاء کننده پروانه
patented
حق ثبت اختراع پروانه
patenting
حق ثبت اختراع پروانه
propeller
پروانه هواپیماوکشتی وغیره
licensor
اعطاء کننده پروانه
tortricid
وابسته به پروانه بید
fan belt
تسمه پروانه موتور
patents
حق ثبت اختراع پروانه
brimstone buterfly
پروانه گوگردی رنگ
fan belts
تسمه پروانه موتور
permit goods coveredby
کالای موضوع پروانه
patent
حق ثبت اختراع پروانه
tortricidae
وابسته به پروانه بید
arming vane
پروانه مسلح کننده
propellor
پروانه هواپیماوکشتی وغیره
tortrix
وابسته به پروانه بید
frog kick
شنای پروانه بت پای قورباغه
leguminous
وابسته به خانواده پروانه اسایان
strutted
حماله محور پروانه ناو
impeller
چرخ تیغه دار پروانه
luna moth
پروانه بید خالداربزرگ امریکایی
licences
پروانه دادن مرخص کردن
struts
حماله محور پروانه ناو
strut
حماله محور پروانه ناو
licensee
صاحب جواز دارنده پروانه
backwash
حرکت اب در نتیجه گردش پروانه
imperial moth
پروانه بید بزرگ امریکایی
migrant butterfly
پروانه کوچگر
[حشره شناسی]
licensing
پروانه دادن مرخص کردن
license
پروانه دادن مرخص کردن
furze
اولکس فرنگی پروانه واران
licensees
صاحب جواز دارنده پروانه
arming vane
پروانه مسلح کننده بمب
witch moth
پروانه بید شبانه شب پره
tortrix
پروانه بید درشت اندام
trailing edge
انتهای تیغه پروانه موتوروغیره
licence
پروانه دادن مرخص کردن
lincense
اجازه یا پروانه یا امتیاز دادن به
screws
پروانه ناو پیچ پیچاندن
screw
پروانه ناو پیچ پیچاندن
licenses
پروانه دادن مرخص کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com