English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
English Persian
registered nurse پرستار دیپلمه دارای پروانه رسمی
Other Matches
placard پروانه رسمی
placards پروانه رسمی
stern wheeler کشتی دارای پروانه درعقب
officially represented دارای نماینده رسمی
gaduate دیپلمه
technician فوق دیپلمه فنی تکنسین
technicians فوق دیپلمه فنی تکنسین
butterfly saddle rug قالیچه نقش پروانه ای [این نوع از قالیچه زین اسبی بیشتر در شمال هند و تبت رواج داشته و حالت ذوزنقه ای آن شبیه پروانه می باشد]
yamen اداره یا مقام رسمی مندرین یا کارمند دارای رتبه اداره دولتی
charge nurse سر پرستار
mothers help زن پرستار
nurses پرستار
nurser پرستار
nursed پرستار
nurse پرستار
minisetering angel پرستار
returning گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
return گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returns گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returned گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
babysitter پرستار بچه
nannies پرستار بچه
nanny پرستار بچه
nurse maid دختر پرستار
health nurse پرستار ارتشی
psychiatric nurse پرستار روانی
nursemaids دختر پرستار
visitig nurse پرستار سیار
nursemaid دختر پرستار
male nurse پرستار مرد
practical nurse کمک پرستار
sick nurse پرستار بیمار
district nurse پرستار سرخانه
nursing auxiliary کمک پرستار [مرد]
She is experienced nurse. پرستار پر تجربه ای است
sisters پرستار دخترتارک دنیا
sister پرستار دخترتارک دنیا
licensed practical nurse [LPN] [male] [American] کمک پرستار [مرد]
Qualified Nurse [male] [British] کمک پرستار [مرد]
fosters بچه سر راهی پرستار
foster بچه سر راهی پرستار
fostering بچه سر راهی پرستار
fostered بچه سر راهی پرستار
Qualified Nurse [female] [British] کمک پرستار [زن] [شغل] [پزشکی]
licensed practical nurse [LPN] [female] [American] کمک پرستار [زن] [شغل] [پزشکی]
nursing auxiliary کمک پرستار [زن] [شغل] [پزشکی]
reviews بازدید رسمی یاسان رسمی
officiary مامور رسمی مقام رسمی
reviewed بازدید رسمی یاسان رسمی
review بازدید رسمی یاسان رسمی
reviewing بازدید رسمی یاسان رسمی
officious نیمه رسمی شبهه رسمی
solemn form در CL تصدیق وصیتنامه یا از طریق رسمی یعنی در دادگاه است یا ازطریق غیر رسمی یا عادی است که توسط دفاتر اسنادرسمی به عمل می اید
nursery governess بانویی که کودکان را هم پرستاروهم اموزگاراست پرستار اموزگار
nursling or nurse کودکی به دست دایه یا پرستار سپرده شده است
Can you find me a babysitter? آیا میتوانید برای من یک پرستار بچه پیدا کنید؟
the 28 year-old nurse-turned-independent insurance consultant پرستار ۲۸ ساله که مشاور مستقل بیمه شده است
torsionmeter وسیله اندازه گیری دور پروانه ناو وسیله اندازه گیری نیروی چرخش پروانه ناو
exchange devaluation تنزل رسمی قیمت ارز تضعیف رسمی ارز
moth پروانه
propeller پروانه
moths پروانه
licenses پروانه
butterfly پروانه
butterflies پروانه
purple emperor پروانه
micros پروانه
passes پروانه
indult پروانه
licences پروانه
licence پروانه
passed پروانه
micro پروانه
licensure پروانه
license پروانه
licensing پروانه
fans پروانه
fanning پروانه
fanned پروانه
fan پروانه
pass پروانه
isobare دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
breaststroke شنای پروانه
papered جواز پروانه
flyers پروانه موتور
flyer پروانه موتور
paper جواز پروانه
fliers پروانه موتور
permit of residence پروانه اقامت
fan blade تیغه پروانه
licentiate دارنده پروانه
permission to reside پروانه اقامت
papering جواز پروانه
papers جواز پروانه
butterfly plan طرح پروانه ای
licences پروانه جواز
residence permit پروانه اقامت
permission to stay پروانه اقامت
transit bill پروانه عبور
radiator fan پروانه رادیاتور
flier پروانه موتور
licenses پروانه جواز
propeller fan پروانه گردان
propeller blade تیغه پروانه
propeller پروانه کشتی
propeller پروانه ناو
permission دستور پروانه
laissez passer پروانه عبور
f.for practising medicine پروانه پزشکی
export licence پروانه صدور
licence number شماره پروانه
licence fee مخارج پروانه
fans پروانه اتومبیل
export licence پروانه صادرات
fanning پروانه اتومبیل
fanned پروانه اتومبیل
fan پروانه اتومبیل
exhaust fan پروانه خروجی
impeller پروانه موتور
papilionidae تبره پروانه
papilionaceous پروانه وار
licencee دارنده پروانه
permitting پروانه پته
permitting پروانه جواز
license پروانه جواز
licensor پروانه دهنده
licenser پروانه دهنده
licensing پروانه جواز
licensable پروانه دار
fan belt تسمه پروانه
licensee پروانه دار
licensee دارنده پروانه
licensees پروانه دار
licensees دارنده پروانه
permit پروانه جواز
permit پروانه پته
permits پروانه جواز
permits پروانه پته
painted lady پروانه رنگارنگ
screwpropeller پروانه کشتی
licence پروانه جواز
butterflies شنای پروانه
hawk moth پروانه بید
butterfly بشکل پروانه
butterfly شنای پروانه
lutestring نوعی پروانه
building permit پروانه ساختمان
fan belts تسمه پروانه
butterflyer شناگر پروانه
tetrapod پروانه چهار پا
ship propeller پروانه کشتی
butterflies بشکل پروانه
lustring نوعی پروانه
butterfly knot گره پروانه
cementitious دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent دارای دهن باز دارای لبان برگشته
licencor اعطاء کننده پروانه
patented حق ثبت اختراع پروانه
patenting حق ثبت اختراع پروانه
propeller پروانه هواپیماوکشتی وغیره
licensor اعطاء کننده پروانه
tortricid وابسته به پروانه بید
fan belt تسمه پروانه موتور
patents حق ثبت اختراع پروانه
brimstone buterfly پروانه گوگردی رنگ
fan belts تسمه پروانه موتور
permit goods coveredby کالای موضوع پروانه
patent حق ثبت اختراع پروانه
tortricidae وابسته به پروانه بید
arming vane پروانه مسلح کننده
propellor پروانه هواپیماوکشتی وغیره
tortrix وابسته به پروانه بید
frog kick شنای پروانه بت پای قورباغه
leguminous وابسته به خانواده پروانه اسایان
strutted حماله محور پروانه ناو
impeller چرخ تیغه دار پروانه
luna moth پروانه بید خالداربزرگ امریکایی
licences پروانه دادن مرخص کردن
struts حماله محور پروانه ناو
strut حماله محور پروانه ناو
licensee صاحب جواز دارنده پروانه
backwash حرکت اب در نتیجه گردش پروانه
imperial moth پروانه بید بزرگ امریکایی
migrant butterfly پروانه کوچگر [حشره شناسی]
licensing پروانه دادن مرخص کردن
license پروانه دادن مرخص کردن
furze اولکس فرنگی پروانه واران
licensees صاحب جواز دارنده پروانه
arming vane پروانه مسلح کننده بمب
witch moth پروانه بید شبانه شب پره
tortrix پروانه بید درشت اندام
trailing edge انتهای تیغه پروانه موتوروغیره
licence پروانه دادن مرخص کردن
lincense اجازه یا پروانه یا امتیاز دادن به
screws پروانه ناو پیچ پیچاندن
screw پروانه ناو پیچ پیچاندن
licenses پروانه دادن مرخص کردن
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com