English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 150 (8 milliseconds)
English Persian
zoolatry پرستش حیوانات
Other Matches
adulation پرستش
worshipping پرستش
worships پرستش
cults پرستش
divine service پرستش
cult پرستش
adoration پرستش
worshiping پرستش
idolization پرستش
adored پرستش
worship پرستش
worshiped پرستش
adore پرستش
adores پرستش
adoring پرستش
praised تحسین پرستش
meeting house پرستش گاه
praise تحسین پرستش
praises تحسین پرستش
praising تحسین پرستش
devotion دعا پرستش
worshipful قابل پرستش
ritual ایین پرستش
martyrolatry پرستش شهدا
adorable قابل پرستش
hierolatry پرستش اولیاء
sorb عبادت پرستش
self worship پرستش خویشتن
phallicism پرستش کیر
hours of worship ساعات پرستش یا نماز
polytheism پرستش خدایان متعدد
adorability قابلیت پرستش ستودنی
adorableness قابلیت پرستش ستودنی .
bethel محل پرستش خدا
bibliolatry پرستش کتاب مقدس
elemental worship پرستش قوای طبیعی
latri پرستش خدای برحق
the worship of god پرستش یا عبادت خدا
object of worship موضوع پرستش یاستایش
phallism پرستش الت مردی
worship عبادت پرستش کردن
worshiped عبادت پرستش کردن
worshiping عبادت پرستش کردن
worshipping عبادت پرستش کردن
worships عبادت پرستش کردن
hagiolatry پرستش مقدسین وروحانیون ملاپرستی
monolatry پرستش یک خدا از میان چندخدا
philanthropically ازروی نوع پرستش یا بشردوستی
idolizes بحد پرستش دوست داشتن
idolizing بحد پرستش دوست داشتن
idolises بحد پرستش دوست داشتن
mariolatry پرستش مریم مادر عیسی
idolised بحد پرستش دوست داشتن
idolising بحد پرستش دوست داشتن
idolized بحد پرستش دوست داشتن
idolize بحد پرستش دوست داشتن
theriaanthropism پرستش موجوداتی که نیمی انسان ونیمی جانورباشند
lore حیوانات
bacchic وابسته به باکوس خدای میگساری و پرستش او مستانه و پرهیاهو
chit توله حیوانات
buggery with animals جماع با حیوانات
rodentia حیوانات قراضه
home range جایگاه حیوانات
domestic animals حیوانات اهلی
feedstuff خوراک حیوانات
chits توله حیوانات
fauna حیوانات یک اقلیم
breeding پرورش حیوانات
zootomy تشریح حیوانات
stray animals حیوانات ضاله
wildlife حیوانات وحشی
foal توله حیوانات
foals توله حیوانات
dung مدفوع حیوانات
put away <idiom> کشتن حیوانات
venery حیوانات شکارشونده
bestiality جماع با حیوانات
prostyle ایوان پرستش گاههای یونانی که چهار ستون بیشتر نداشت
zootechnical وابسته به فن تربیت حیوانات
pedication عمل جنسی با حیوانات
make friends <idiom> رفاقت با حیوانات ومردم
woodnote صدای حیوانات جنگل
damage feasant خسارت ناشی از حیوانات
farmed پرورشگاه حیوانات اهلی
farms پرورشگاه حیوانات اهلی
forepaw پنجه دست حیوانات
bull حیوانات نر بزرگ فرمان
bulls حیوانات نر بزرگ فرمان
big game شکار حیوانات بزرگ
farm پرورشگاه حیوانات اهلی
crest یال [حیوانات و جانور شناسی]
sweetbread تیموس حیوانات جوان دنبلان
privilegium حق تقدم در شکار حیوانات اهلی
mane یال [حیوانات و جانور شناسی]
parkas نیم تنه پوست حیوانات
acron قسمت قدامی حیوانات بنددار
beaver سگ آبی [حیوانات و جانور شناسی]
warren محل نگهداری حیوانات وحشی
squamation پوشش فلسی شکل حیوانات
pen حیوانات اغل خانه ییلاقی
penned حیوانات اغل خانه ییلاقی
penning حیوانات اغل خانه ییلاقی
pens حیوانات اغل خانه ییلاقی
reclaim animal حیوانات وحشی تربیت شده
zoomorphic [استفاده از نقوش حیوانات در فرش]
soilage علف تازه علوفه حیوانات
warrens محل نگهداری حیوانات وحشی
zoon هر یک از حیوانات منفرد متعلق به حیوان مرکب
taxidermy پرکردن پوست حیوانات با کاه وغیره
diana الههء ماه وشکار حیوانات وحشی
blasetocyst جنین تکامل یافته حیوانات پستاندار
exuviae پوشش یا پوست حیوانات پس از انداخته شدن
upland game پرندگان و حیوانات کوچم شکاری در ارتفاعات
home range جای محدود برای فعالیت حیوانات
gasteropod حیوانات ناعمه خانواده راب یاحلزون
zoomorphism استعمال اشکال حیوانات در هنربعنوان علائم مخصوص
veterinarians پزشک حیوانات در ارتش دامپزشک رشته دامپزشکی
veterinarian پزشک حیوانات در ارتش دامپزشک رشته دامپزشکی
taxidermist ویژه گر پر کردن پوست حیوانات باکاه وغیره
dicker مبادله کردن پوست حیوانات معامله جنسی
forequarter ربع قدامی خارجی بدن یالاشه حیوانات
fluor مایعات بدن حیوانات مواد فلورین دار
animalist مصور حیوانات معتقد به حیوان صفتی انسان
vivary جای نگهداری حیوانات یا محل صید ماهی
zoomorphism تجسم خدا یا خدایان بشکل حیوانات پست
small game پرندگان و حیوانات کوچک که برای تفریح شکار می شوند
zootechnician کارشناس تربیت حیوانات ویژه گر اهلی کردن جانوران
poundage وزن چیزی برحسب پوند یا رطل محصور سازی حیوانات
fish meal ماهی خشک وخورد شده که بمصرف کود وغذای حیوانات میرسد
fish story ماهی خشک وخورد شده که بمصرف کود وغذای حیوانات میرسد
biomorph [فرم پایه در موضوعات زنده مانند طراحی حیوانات، انسانها یا جانورشناسی]
biogeography رشتهای از زیست شناسی که درباره طرزانتشار و پخش حیوانات ونباتات بحث میکند
Agricultural Order سرستون [سر ستون کرنتی با تومارهای پیچیده شده به شکل سر حیوانات یا آرایش برگ کنگره ای]
acrostolium [قسمتی از دماغه کشتی در ناو جنگی باستان مه معمولا مدور، مارپیچ یا شکلی شبیه حیوانات داشته است.]
bioecology رشتهای از محیط شناسی که روابط گیاهان و حیوانات رابا محیط اطراف خود موردبحث قرار میدهد
tusks دندان عاج فیل دندان گراز حیوانات
tusk دندان عاج فیل دندان گراز حیوانات
big game صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
pound اغل حیوانات گمشده وضاله اغل
pounded اغل حیوانات گمشده وضاله اغل
pounds اغل حیوانات گمشده وضاله اغل
pounding اغل حیوانات گمشده وضاله اغل
relief نقش یا گل برجسته [این امر در فرشبافی بیشتر در هنگام بافت چهره انسان، گاه نقوش حیوانات و یا استفاده از آیات، کلمات و شعر در متن و یا حاشیه فرش بکار می رود.]
lion rug فرش شیری [این طرح بیشتر مربوط به استان فارس و عشایر آن منطقه بوده و گاه در طرح از شتر و یا حیوانات دیگر نیز استفاده می شود.]
dye-stuff ماده رنگی در رنگرزی الیاف [این رنگینه ها یا بصورت سنتی از مواد طبیعی مانند اکثر گیاهان و بعضی حیوانات و یا از مواد شیمیایی تهیه می شوند]
phallic وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
hunting design طرح شکارگاهی [این طرح از زمان صفویه رواج یافته و در آن صحنه های مختلف شکار توسط انسان و یا نزاع حیوانات مختلف نشان داده می شود. منشاء اولیه آن کاشان ذکر شده است.]
natural dyes رنگینه های طبیعی [که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
Indo-persian rug قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com