Dictiornary-Farsi | پرستش خویشتن | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 89 (6 milliseconds)

English	Persian
self worship	پرستش خویشتن


Other Matches

self	خویشتن
selfhood	خویشتن
self mutilation	جرح خویشتن
self justification	توجیه خویشتن
self observation	خویشتن نگری
self advancement	جلوبری خویشتن
self recrimination	ملامت خویشتن
self image	خویشتن شناسی
self perception	ادراک خویشتن
restrained	خویشتن دارانه
self-denial	انکار خویشتن
self acceptance	خویشتن پذیری
self analysis	تجزیه وتحلیل خویشتن
self scrutiny	درون خویشتن بینی
self examination	درون خویشتن بینی
continence	خویشتن داری پرهیزگاری
defendance need	نیاز خویشتن پایی
introspectionist	خویشتن نگری است
there is nothing like leather	هر که نقش خویشتن بیند دراب
self appointed	منصوب شده بوسیله خویشتن
self awareness	اگاهی از خود خویشتن شناسی
self accusation	عمل تهمت زدن به خویشتن
self administered	اداره شونده بوسیله خویشتن
self-appointed	منصوب شده بوسیله خویشتن
self analytical	تجزه وتحلیل کننده خویشتن خود شناس
introverts	شخصی که متوجه بباطن خود است خویشتن گرای
introvert	شخصی که متوجه بباطن خود است خویشتن گرای
adulation	پرستش
idolization	پرستش
divine service	پرستش
worshiping	پرستش
worshiped	پرستش
worship	پرستش
adoring	پرستش
adores	پرستش
adored	پرستش
adore	پرستش
worshipping	پرستش
cult	پرستش
worships	پرستش
adoration	پرستش
cults	پرستش
martyrolatry	پرستش شهدا
sorb	عبادت پرستش
zoolatry	پرستش حیوانات
phallicism	پرستش کیر
worshipful	قابل پرستش
meeting house	پرستش گاه
ritual	ایین پرستش
devotion	دعا پرستش
praising	تحسین پرستش
praises	تحسین پرستش
praise	تحسین پرستش
praised	تحسین پرستش
adorable	قابل پرستش
hierolatry	پرستش اولیاء
the worship of god	پرستش یا عبادت خدا
worship	عبادت پرستش کردن
latri	پرستش خدای برحق
bethel	محل پرستش خدا
worshiped	عبادت پرستش کردن
worshipping	عبادت پرستش کردن
worships	عبادت پرستش کردن
worshiping	عبادت پرستش کردن
hours of worship	ساعات پرستش یا نماز
polytheism	پرستش خدایان متعدد
phallism	پرستش الت مردی
object of worship	موضوع پرستش یاستایش
bibliolatry	پرستش کتاب مقدس
elemental worship	پرستش قوای طبیعی
adorableness	قابلیت پرستش ستودنی .
adorability	قابلیت پرستش ستودنی
mariolatry	پرستش مریم مادر عیسی
idolized	بحد پرستش دوست داشتن
monolatry	پرستش یک خدا از میان چندخدا
hagiolatry	پرستش مقدسین وروحانیون ملاپرستی
philanthropically	ازروی نوع پرستش یا بشردوستی
idolizes	بحد پرستش دوست داشتن
idolizing	بحد پرستش دوست داشتن
idolize	بحد پرستش دوست داشتن
idolising	بحد پرستش دوست داشتن
idolises	بحد پرستش دوست داشتن
idolised	بحد پرستش دوست داشتن
theriaanthropism	پرستش موجوداتی که نیمی انسان ونیمی جانورباشند
bacchic	وابسته به باکوس خدای میگساری و پرستش او مستانه و پرهیاهو
prostyle	ایوان پرستش گاههای یونانی که چهار ستون بیشتر نداشت
self insurance	بیمه شدگی توسط خویشتن بیمه شدن پیش خود
phallic	وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب

self worship

پرستش خویشتن