English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 117 (8 milliseconds)
English Persian
floorer پرسش سخت
Search result with all words
queried پرسش
queried که به کاربرامکان پرسش سول و دریافت پاسخ یا دستیابی به اطلاع مشخص طبق سوال میدهد
queried زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
queries پرسش
queries که به کاربرامکان پرسش سول و دریافت پاسخ یا دستیابی به اطلاع مشخص طبق سوال میدهد
queries زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
query پرسش
query که به کاربرامکان پرسش سول و دریافت پاسخ یا دستیابی به اطلاع مشخص طبق سوال میدهد
query زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
querying پرسش
querying که به کاربرامکان پرسش سول و دریافت پاسخ یا دستیابی به اطلاع مشخص طبق سوال میدهد
querying زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
language زبان در سیستم هدایت پایگاه داده ها که امکان میدهد در پایگاه داده ها به راحتی جستجو شود و پرسش شود
languages زبان در سیستم هدایت پایگاه داده ها که امکان میدهد در پایگاه داده ها به راحتی جستجو شود و پرسش شود
debrief پرسش کردن
debriefed پرسش کردن
debriefs پرسش کردن
image توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر با کیفیت خوب و بدون پرسش
images توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر با کیفیت خوب و بدون پرسش
item پرسش
items پرسش
dogmatism دگماتیسم روش فکری که به موجب ان "دگمها" یا سنن و سوابق مسلمه باید بدون پرسش وکورکورانه مورد تبعیت قرارگیرند
question mark پرسش نشان
question marks پرسش نشان
interrogate مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
interrogated مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
interrogates مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
interrogating مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
enquired پرسش کردن جویا شدن
enquires پرسش کردن جویا شدن
inquire پرسش کردن جویا شدن
inquired پرسش کردن جویا شدن
inquires پرسش کردن جویا شدن
cross-examine پرسش کردن از
cross-examined پرسش کردن از
cross-examines پرسش کردن از
cross-examining پرسش کردن از
inquisitorial مقرون به سخت گیری در پرسش
inquiringly تحقیق کنان پرسش کنان
poseur پرسش دشوار
poseurs پرسش دشوار
poser پرسش دشوار
posers پرسش دشوار
quiz شوخی پرسش و ازمون
quizzes شوخی پرسش و ازمون
open به جای اینکه یک پرسش به آدرس تابع انجام شود
opened به جای اینکه یک پرسش به آدرس تابع انجام شود
opens به جای اینکه یک پرسش به آدرس تابع انجام شود
questioningly پرسش کنان
inquiries پرسش بازجویی
inquiries پرسش بازجویی رسیدگی
inquiry پرسش بازجویی
inquiry پرسش بازجویی رسیدگی
question پرسش
question تردید پرسش
questioned پرسش
questioned تردید پرسش
questions پرسش
questions تردید پرسش
cross-examination پرسش و مقابله
cross-examinations پرسش و مقابله
catechism پرسش نامه مذهبی
catechisms پرسش نامه مذهبی
interrogator پرسش کننده
interrogators پرسش کننده
leading question پرسش راهنمایی کننده
leading questions پرسش راهنمایی کننده
catechetical مبنی براموزش زبانی ازراه پرسش وپاسخ
catechetics فن اموزش اصول دین بوسیله پرسش مسئله گویی
catechise از راه پرسش
catechise از راه پرسش یاددادن
catechize از راه پرسش
catechize از راه پرسش یاددادن
catechist ازراه پرسش
circularize پرسش نامه فرستادن
in an interrogatory tone با لحن پرسش
in qviries r. to the accident پرسش هایی درباره آن رویداد
indirect question پرسش غیرمستقیم
oblique question پرسش غیرمستقیم
inquiry system سیستم پرسش- پاسخ
interogation mark نشان پرسش
point of interrogation نشان پرسش
interrogarive pronoun ضمیر پرسش
interrogatively ازراه پرسش
interrogatively بشکل پرسش بطور پرسش
interrogator responsor دستگاه پرسش- پاسخ
item analysis تحلیل پرسش
item difficulty دشواری پرسش
item discrimination index ضریب افتراق پرسش
item selection پرسش گزینی
item validity اعتبار پرسش
jump instruction پرسش شرطی در صورتی که پرچم یا ثبات صفر باشند
leadingquestion پرسش راهنما
leap frog test آزمایش پرسش قورباغه
maieutics فن زنده کردن فکر نهایی شخص بوسیله پرسش وپاسخ
multiple choice item پرسش چند گزینهای
open ended question پرسش باز پاسخ
questionary پرسش نامه
questtioningly پرسش کنل
relational database management system پرسش پایگاه داده ها که حاوی عملگرهارابط های است
Other Matches
test item پرسش
this very question دقیقا همین پرسش
status enquiry پرسش نامه وضعیت
to overwhelm with questions غرق پرسش کردن
resolveme this این پرسش را پاسخ دهید
status enquiry پرسش درخصوص وضعیت مشتری
multiple-choice وابسته به پرسش چند پاسخی
She did not ask about this. او [زن] دراین باره پرسش نکرد.
to p any one with question کسی را از پرسش زیاد بستوه اوردن
this act provoked my inquiry این کار موجب پرسش من است
to pry into a person affairs فضولانه در باره کسی پرسش کردن
to p angone with questions با پرسش زیاد کسی را بستوه اوردن
... if you don't mind my asking ... اگر پرسش من [برای تو] ایرادی ندارد
a penny for your thoughts <idiom> [طریقه ای پرسش در مورد اینکه طرف مقابل به چی فکر می کند؟]
Excepting [With the exception of] two students, no one could answer the last question correctly. به غیر از دو دانش آموز هیچ کس نتوانست آخرین پرسش را درست پاسخ بدهد.
sql زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و معروف استاندارد که برای تولید پرسش هایی برای داده از پایگاه داده ها به کار می رود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com