Dictiornary-Farsi | پرسش و مقابله | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
cross-examination	پرسش و مقابله
cross-examinations	پرسش و مقابله


Other Matches

interrogatively	بشکل پرسش بطور پرسش
emergency drill	تمرین مقابله با سوانح تمرین مقابله با حوادث غیرمترقبه
check	مقابله کردن مقابله
checked	مقابله کردن مقابله
checks	مقابله کردن مقابله
test item	پرسش
item	پرسش
questions	پرسش
questioned	پرسش
question	پرسش
items	پرسش
query	پرسش
queries	پرسش
queried	پرسش
querying	پرسش
inquiry	پرسش بازجویی
catechise	از راه پرسش
inquiries	پرسش بازجویی
questioningly	پرسش کنان
catechist	ازراه پرسش
posers	پرسش دشوار
cross-examine	پرسش کردن از
questtioningly	پرسش کنل
poser	پرسش دشوار
catechize	از راه پرسش
item difficulty	دشواری پرسش
cross-examining	پرسش کردن از
cross-examines	پرسش کردن از
questionary	پرسش نامه
cross-examined	پرسش کردن از
poseur	پرسش دشوار
interrogators	پرسش کننده
interrogator	پرسش کننده
point of interrogation	نشان پرسش
interrogarive pronoun	ضمیر پرسش
interrogatively	ازراه پرسش
in an interrogatory tone	با لحن پرسش
item analysis	تحلیل پرسش
oblique question	پرسش غیرمستقیم
item selection	پرسش گزینی
item validity	اعتبار پرسش
leadingquestion	پرسش راهنما
floorer	پرسش سخت
interogation mark	نشان پرسش
questioned	تردید پرسش
questions	تردید پرسش
question	تردید پرسش
indirect question	پرسش غیرمستقیم
question marks	پرسش نشان
poseurs	پرسش دشوار
debriefs	پرسش کردن
debriefed	پرسش کردن
debrief	پرسش کردن
question mark	پرسش نشان
checks	مقابله
confrontation	مقابله
checked	مقابله
confrontations	مقابله
contrasting	مقابله
check	مقابله
contrasted	مقابله
contrast	مقابله
contrasts	مقابله
bucking	مقابله
counterview	مقابله
controlment	مقابله
echo check	مقابله
collation	مقابله
transfer check	مقابله
collations	مقابله
checking	مقابله
opposition	مقابله
circularize	پرسش نامه فرستادن
leading questions	پرسش راهنمایی کننده
leading question	پرسش راهنمایی کننده
this very question	دقیقا همین پرسش
quizzes	شوخی پرسش و ازمون
catechize	از راه پرسش یاددادن
inquiry system	سیستم پرسش- پاسخ
catechism	پرسش نامه مذهبی
catechisms	پرسش نامه مذهبی
catechise	از راه پرسش یاددادن
interrogator responsor	دستگاه پرسش- پاسخ
multiple choice item	پرسش چند گزینهای
quiz	شوخی پرسش و ازمون
open ended question	پرسش باز پاسخ
inquiries	پرسش بازجویی رسیدگی
status enquiry	پرسش نامه وضعیت
inquiry	پرسش بازجویی رسیدگی
item discrimination index	ضریب افتراق پرسش
leap frog test	آزمایش پرسش قورباغه
to overwhelm with questions	غرق پرسش کردن
sight check	مقابله نظری
sight check	مقابله چشمی
sum check	مقابله جمعی
selection check	مقابله گزینش
checks and balance	کنترل و مقابله
crossecheck	مقابله مجدد
checklist	سیاهه مقابله
check point	نقطه مقابله
check list	سیاهه مقابله
check indicator	نماینده مقابله
check boxes	جعبههای مقابله
sequence check	مقابله ترتیب
sequence checking	مقابله ترتیبی
parity check	مقابله ایستایی
diagnostic check	مقابله تشخیصی
cyclic check	مقابله چرخهای
data check	مقابله داده ها
visual check	مقابله دیداری
spell checker	مقابله گر املائی
limit check	مقابله حدود
loop checking	مقابله حلقه
marginal check	مقابله مرزی
modulo n check	مقابله به پیمانه
opposability	مقابله پذیری
overflow check	مقابله سرریز
validity check	مقابله اعتبار
twin check	مقابله توام
parity check	مقابله توازن
parity checking	مقابله توازن
dynamic check	مقابله پویا
system check	مقابله سیستم
visual check	مقابله بصری
beards	مقابله کردن
reciprocity	مقابله به مثل
countered	مقابله کردن
counter	مقابله کردن
repels	مقابله کردن
collate	مقابله کردن
collated	مقابله کردن
collates	مقابله کردن
repelling	مقابله کردن
repelled	مقابله کردن
repel	مقابله کردن
algebra	جبر و مقابله
collating	مقابله کردن
countering	مقابله کردن
acounter	مقابله کردن
casting out nines	مقابله نه نهی
spot check	مقابله موضعی
built in check	مقابله توکار
spot checks	مقابله موضعی
bucking coil	پیچک مقابله
automatic check	مقابله خودکار
beard	مقابله کردن
arithmetic check	مقابله حسابی
retaliation	مقابله به مثل
inquisitorial	مقرون به سخت گیری در پرسش
multiple-choice	وابسته به پرسش چند پاسخی
inquire	پرسش کردن جویا شدن
inquired	پرسش کردن جویا شدن
inquires	پرسش کردن جویا شدن
enquires	پرسش کردن جویا شدن
She did not ask about this.	او [زن] دراین باره پرسش نکرد.
enquired	پرسش کردن جویا شدن
resolveme this	این پرسش را پاسخ دهید
in qviries r. to the accident	پرسش هایی درباره آن رویداد
status enquiry	پرسش درخصوص وضعیت مشتری
syntax checker	مقابله نحوه گری
counter military	مقابله باعملیات نظامی
reciprocate	مقابله به مثل نمودن
odd even check	مقابله فرد و زوج
vertical parity check	مقابله توان عمدی
checking program	برنامه مقابله کننده
parity check	مقابله کردن توازن
check	مقابله کردن بررسی
check indicator	مشخص کننده مقابله
tick off	نشان رسیدگی و مقابله
dump check	مقابله حین روبرداری
duplication check	مقابله از راه تکرار
machine check interrupt	وقفه مقابله ماشین
collates	مقابله وتطبیق کردن
collating	مقابله وتطبیق کردن
collated	مقابله وتطبیق کردن
collate	مقابله وتطبیق کردن
reciprocates	مقابله به مثل نمودن
hardware check	مقابله سخت افزاری
reciprocated	مقابله به مثل نمودن
checked	مقابله کردن بررسی
checks	مقابله کردن بررسی
longitudinal redundancy check	مقابله افزونگی طولی
this act provoked my inquiry	این کار موجب پرسش من است
... if you don't mind my asking	... اگر پرسش من [برای تو] ایرادی ندارد
to p any one with question	کسی را از پرسش زیاد بستوه اوردن
to pry into a person affairs	فضولانه در باره کسی پرسش کردن
to p angone with questions	با پرسش زیاد کسی را بستوه اوردن
programmed check	مقابله برنامه ریزی شده
i raked all algebra	جبر و مقابله را زیر و روکردم
Touché!	خوب مقابله کردی! [در بحثی]
disaster control	روش مقابله با سوانح و بلایا
checkpoint restart	اغازگر مجدد نقطه مقابله
programmable check	مقابله برنامه ریزی شده
catechetical	مبنی براموزش زبانی ازراه پرسش وپاسخ
interrogate	مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
interrogated	مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
interrogates	مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
interrogating	مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
rencounter	با خصومت روبرو شدن مقابله کردن
lrc	Check LongitudinalRedundancy مقابله افزونگی طولی