English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (16 milliseconds)
English Persian
interrogator پرسش کننده
interrogators پرسش کننده
Search result with all words
leading question پرسش راهنمایی کننده
leading questions پرسش راهنمایی کننده
Other Matches
interrogatively بشکل پرسش بطور پرسش
items پرسش
test item پرسش
item پرسش
question پرسش
queried پرسش
questioned پرسش
questions پرسش
querying پرسش
query پرسش
queries پرسش
questtioningly پرسش کنل
point of interrogation نشان پرسش
questions تردید پرسش
cross-examination پرسش و مقابله
question تردید پرسش
cross-examined پرسش کردن از
questioned تردید پرسش
debriefs پرسش کردن
inquiry پرسش بازجویی
oblique question پرسش غیرمستقیم
indirect question پرسش غیرمستقیم
question marks پرسش نشان
question mark پرسش نشان
questionary پرسش نامه
questioningly پرسش کنان
floorer پرسش سخت
in an interrogatory tone با لحن پرسش
cross-examinations پرسش و مقابله
cross-examine پرسش کردن از
debrief پرسش کردن
interogation mark نشان پرسش
debriefed پرسش کردن
inquiries پرسش بازجویی
cross-examines پرسش کردن از
item analysis تحلیل پرسش
poser پرسش دشوار
leadingquestion پرسش راهنما
item difficulty دشواری پرسش
item selection پرسش گزینی
item validity اعتبار پرسش
poseurs پرسش دشوار
catechize از راه پرسش
poseur پرسش دشوار
catechist ازراه پرسش
posers پرسش دشوار
interrogatively ازراه پرسش
catechise از راه پرسش
interrogarive pronoun ضمیر پرسش
cross-examining پرسش کردن از
this very question دقیقا همین پرسش
catechisms پرسش نامه مذهبی
inquiry system سیستم پرسش- پاسخ
catechism پرسش نامه مذهبی
catechise از راه پرسش یاددادن
leap frog test آزمایش پرسش قورباغه
quizzes شوخی پرسش و ازمون
quiz شوخی پرسش و ازمون
catechize از راه پرسش یاددادن
item discrimination index ضریب افتراق پرسش
to overwhelm with questions غرق پرسش کردن
inquiry پرسش بازجویی رسیدگی
inquiries پرسش بازجویی رسیدگی
open ended question پرسش باز پاسخ
circularize پرسش نامه فرستادن
multiple choice item پرسش چند گزینهای
status enquiry پرسش نامه وضعیت
interrogator responsor دستگاه پرسش- پاسخ
enquires پرسش کردن جویا شدن
inquire پرسش کردن جویا شدن
inquired پرسش کردن جویا شدن
inquires پرسش کردن جویا شدن
resolveme this این پرسش را پاسخ دهید
inquisitorial مقرون به سخت گیری در پرسش
She did not ask about this. او [زن] دراین باره پرسش نکرد.
status enquiry پرسش درخصوص وضعیت مشتری
multiple-choice وابسته به پرسش چند پاسخی
in qviries r. to the accident پرسش هایی درباره آن رویداد
enquired پرسش کردن جویا شدن
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
... if you don't mind my asking ... اگر پرسش من [برای تو] ایرادی ندارد
to pry into a person affairs فضولانه در باره کسی پرسش کردن
to p angone with questions با پرسش زیاد کسی را بستوه اوردن
to p any one with question کسی را از پرسش زیاد بستوه اوردن
this act provoked my inquiry این کار موجب پرسش من است
catechetical مبنی براموزش زبانی ازراه پرسش وپاسخ
interrogating مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
interrogate مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
interrogated مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
interrogates مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
opens به جای اینکه یک پرسش به آدرس تابع انجام شود
catechetics فن اموزش اصول دین بوسیله پرسش مسئله گویی
open به جای اینکه یک پرسش به آدرس تابع انجام شود
jump instruction پرسش شرطی در صورتی که پرچم یا ثبات صفر باشند
opened به جای اینکه یک پرسش به آدرس تابع انجام شود
relational database management system پرسش پایگاه داده ها که حاوی عملگرهارابط های است
maieutics فن زنده کردن فکر نهایی شخص بوسیله پرسش وپاسخ
a penny for your thoughts <idiom> [طریقه ای پرسش در مورد اینکه طرف مقابل به چی فکر می کند؟]
Excepting [With the exception of] two students, no one could answer the last question correctly. به غیر از دو دانش آموز هیچ کس نتوانست آخرین پرسش را درست پاسخ بدهد.
images توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر با کیفیت خوب و بدون پرسش
image توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر با کیفیت خوب و بدون پرسش
query که به کاربرامکان پرسش سول و دریافت پاسخ یا دستیابی به اطلاع مشخص طبق سوال میدهد
queried که به کاربرامکان پرسش سول و دریافت پاسخ یا دستیابی به اطلاع مشخص طبق سوال میدهد
queries که به کاربرامکان پرسش سول و دریافت پاسخ یا دستیابی به اطلاع مشخص طبق سوال میدهد
querying که به کاربرامکان پرسش سول و دریافت پاسخ یا دستیابی به اطلاع مشخص طبق سوال میدهد
dogmatism دگماتیسم روش فکری که به موجب ان "دگمها" یا سنن و سوابق مسلمه باید بدون پرسش وکورکورانه مورد تبعیت قرارگیرند
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
queried زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
query زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
querying زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
queries زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
inquiringly تحقیق کنان پرسش کنان
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com