English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 151 (8 milliseconds)
English Persian
item selection پرسش گزینی
Other Matches
interrogatively بشکل پرسش بطور پرسش
line switching خط گزینی
monogamy یک شو گزینی
monogyny یک زن گزینی
canalization ره گزینی
permselectivity نفوذ گزینی
personnel selection کارمند گزینی
switching راه گزینی
message switching پیام گزینی
object choice شیئی گزینی
monandry یک همسر گزینی
regioselectivity جهت گزینی
channelling راه گزینی
accommodation بوم گزینی
branching شاخه گزینی
domiciliation مسکن گزینی
accommodations بوم گزینی
switching center مرکز راه گزینی
switch theory نظریه راه گزینی
error choice technique شیوه خطا گزینی
polygyny چند زوجه گزینی
switching network شبکه راه گزینی
context switching راه گزینی قرینه
circuit switching راه گزینی مداری
switching variable متغیر راه گزینی
bank switching راه گزینی محدوده
word choice test ازمون واژه گزینی
line switching راه گزینی خطی
drive channelling راه گزینی سائق
automatic mode switching راه گزینی حالت خودکار
automatic message switching راه گزینی خودکار پیام
packet switching راه گزینی بسته کوچک
self selection انتخاب کالا توسط مشتری خود گزینی
queried پرسش
question پرسش
questioned پرسش
querying پرسش
query پرسش
questions پرسش
test item پرسش
item پرسش
items پرسش
queries پرسش
catechist ازراه پرسش
catechize از راه پرسش
catechise از راه پرسش
questtioningly پرسش کنل
questionary پرسش نامه
interrogarive pronoun ضمیر پرسش
point of interrogation نشان پرسش
interogation mark نشان پرسش
oblique question پرسش غیرمستقیم
interrogatively ازراه پرسش
in an interrogatory tone با لحن پرسش
floorer پرسش سخت
item analysis تحلیل پرسش
item validity اعتبار پرسش
leadingquestion پرسش راهنما
indirect question پرسش غیرمستقیم
item difficulty دشواری پرسش
questions تردید پرسش
question marks پرسش نشان
cross-examined پرسش کردن از
inquiry پرسش بازجویی
poser پرسش دشوار
inquiries پرسش بازجویی
questioningly پرسش کنان
poseur پرسش دشوار
debrief پرسش کردن
debriefed پرسش کردن
poseurs پرسش دشوار
questioned تردید پرسش
debriefs پرسش کردن
cross-examining پرسش کردن از
question mark پرسش نشان
cross-examine پرسش کردن از
interrogators پرسش کننده
interrogator پرسش کننده
question تردید پرسش
posers پرسش دشوار
cross-examines پرسش کردن از
cross-examinations پرسش و مقابله
cross-examination پرسش و مقابله
catechize از راه پرسش یاددادن
status enquiry پرسش نامه وضعیت
to overwhelm with questions غرق پرسش کردن
open ended question پرسش باز پاسخ
multiple choice item پرسش چند گزینهای
leap frog test آزمایش پرسش قورباغه
interrogator responsor دستگاه پرسش- پاسخ
leading question پرسش راهنمایی کننده
this very question دقیقا همین پرسش
catechise از راه پرسش یاددادن
catechism پرسش نامه مذهبی
circularize پرسش نامه فرستادن
leading questions پرسش راهنمایی کننده
catechisms پرسش نامه مذهبی
item discrimination index ضریب افتراق پرسش
inquiry پرسش بازجویی رسیدگی
inquiries پرسش بازجویی رسیدگی
inquiry system سیستم پرسش- پاسخ
quizzes شوخی پرسش و ازمون
quiz شوخی پرسش و ازمون
status enquiry پرسش درخصوص وضعیت مشتری
enquired پرسش کردن جویا شدن
inquired پرسش کردن جویا شدن
resolveme this این پرسش را پاسخ دهید
enquires پرسش کردن جویا شدن
multiple-choice وابسته به پرسش چند پاسخی
inquire پرسش کردن جویا شدن
inquires پرسش کردن جویا شدن
inquisitorial مقرون به سخت گیری در پرسش
in qviries r. to the accident پرسش هایی درباره آن رویداد
She did not ask about this. او [زن] دراین باره پرسش نکرد.
this act provoked my inquiry این کار موجب پرسش من است
to p angone with questions با پرسش زیاد کسی را بستوه اوردن
... if you don't mind my asking ... اگر پرسش من [برای تو] ایرادی ندارد
to pry into a person affairs فضولانه در باره کسی پرسش کردن
to p any one with question کسی را از پرسش زیاد بستوه اوردن
polygamy چند همسری چند همسر گزینی
interrogates مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
interrogated مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
interrogate مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
catechetical مبنی براموزش زبانی ازراه پرسش وپاسخ
interrogating مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
opened به جای اینکه یک پرسش به آدرس تابع انجام شود
open به جای اینکه یک پرسش به آدرس تابع انجام شود
relational database management system پرسش پایگاه داده ها که حاوی عملگرهارابط های است
opens به جای اینکه یک پرسش به آدرس تابع انجام شود
catechetics فن اموزش اصول دین بوسیله پرسش مسئله گویی
jump instruction پرسش شرطی در صورتی که پرچم یا ثبات صفر باشند
a penny for your thoughts <idiom> [طریقه ای پرسش در مورد اینکه طرف مقابل به چی فکر می کند؟]
maieutics فن زنده کردن فکر نهایی شخص بوسیله پرسش وپاسخ
polyandry چند شوهری چند شو گزینی
Excepting [With the exception of] two students, no one could answer the last question correctly. به غیر از دو دانش آموز هیچ کس نتوانست آخرین پرسش را درست پاسخ بدهد.
images توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر با کیفیت خوب و بدون پرسش
image توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر با کیفیت خوب و بدون پرسش
querying که به کاربرامکان پرسش سول و دریافت پاسخ یا دستیابی به اطلاع مشخص طبق سوال میدهد
queries که به کاربرامکان پرسش سول و دریافت پاسخ یا دستیابی به اطلاع مشخص طبق سوال میدهد
queried که به کاربرامکان پرسش سول و دریافت پاسخ یا دستیابی به اطلاع مشخص طبق سوال میدهد
query که به کاربرامکان پرسش سول و دریافت پاسخ یا دستیابی به اطلاع مشخص طبق سوال میدهد
dogmatism دگماتیسم روش فکری که به موجب ان "دگمها" یا سنن و سوابق مسلمه باید بدون پرسش وکورکورانه مورد تبعیت قرارگیرند
queried زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
queries زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
query زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
querying زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
inquiringly تحقیق کنان پرسش کنان
language زبان در سیستم هدایت پایگاه داده ها که امکان میدهد در پایگاه داده ها به راحتی جستجو شود و پرسش شود
languages زبان در سیستم هدایت پایگاه داده ها که امکان میدهد در پایگاه داده ها به راحتی جستجو شود و پرسش شود
sql زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و معروف استاندارد که برای تولید پرسش هایی برای داده از پایگاه داده ها به کار می رود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com