English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English Persian
evacuee پرسنل تخلیه شده
evacuees پرسنل تخلیه شده
Search result with all words
battlefield evacuation تخلیه پرسنل اسیب دیده
debarkation net پل تخلیه پرسنل ازکشتی به ساحل
Other Matches
operating strenght پرسنل حاضر به خدمت پرسنل موجود یکان
staffing guide کتاب راهنمای پرسنل ستاد یاکتاب راهنمای انتخاب وتشکیل پرسنل ستادی
bureau of naval personnel اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
cargo outturn message پیام تخلیه محمولات ناو گزارش خاتمه تخلیه بارکشتی
evacuation تخلیه یک نقطه ازاهالی یا نیرو تخلیه پزشکی
clearing تخلیه محل تخلیه بیماران
clearings تخلیه محل تخلیه بیماران
aeromedical unit یکان تخلیه پزشکی هوایی یکان مسئول تخلیه پزشکی
staff پرسنل
staffs پرسنل
personnel پرسنل
staffed پرسنل
crew پرسنل ناو
shipmate پرسنل هم ناو
permanent party پرسنل دایمی
operations personal پرسنل عملیات
trooped پرسنل دار
operating personnel پرسنل فعال
trooping پرسنل دار
personnel officer افسر پرسنل
intransit strenth پرسنل سیال
ship's company پرسنل ناو
crewed پرسنل ناو
troop پرسنل دار
cadre پرسنل پیمانی
complement پرسنل سازمانی
cadres پرسنل پیمانی
complemented پرسنل سازمانی
complementing پرسنل سازمانی
turout تجمع پرسنل
complements پرسنل سازمانی
crewing پرسنل ناو
adjutant general دایره پرسنل
crews پرسنل ناو
all hands کلیه پرسنل
lag rate میزان کسری پرسنل
administrative acceptees پرسنل پذیرفته شده
carreer personnel پرسنل کادر ثابت
nonoperating strength پرسنل غیر فعال
regular پرسنل کادر منظم
regulars پرسنل کادر منظم
ration method روش تغذیه پرسنل
military pay order لیست حقوقی پرسنل
manpower cieling سطح استعداد پرسنل
proceed time زمان انتقال پرسنل
staffed پرسنل ستاد ستادی
staffs پرسنل ستاد ستادی
station complement پرسنل ثابت یک پایگاه
station complement پرسنل خدماتی پایگاه
service number شماره خدمتی پرسنل
turout جمع شدن پرسنل
quarters محل اسایشگاه پرسنل
staff پرسنل ستاد ستادی
blinds بدون دید مستقیم پرسنل
enlisted personnel پرسنل سرباز و درجه دار
airmen پرسنل نیروی هوایی هوانورد
blinded بدون دید مستقیم پرسنل
debarkation net تور پیاده شدن پرسنل
blind بدون دید مستقیم پرسنل
transport area منطقه حمل و نقل پرسنل
airman پرسنل نیروی هوایی هوانورد
sending state کشور اعزام کننده پرسنل
safeguarded مامور حفافت پرسنل و یا اموال
safeguard مامور حفافت پرسنل و یا اموال
replacement factor ضریب جایگزینی پرسنل ووسایل
overhead personnel پرسنل اضافی یا اضافه برسازمان
safeguards مامور حفافت پرسنل و یا اموال
retrofit action بهبودسازی وسایل وتجهیزات و پرسنل
military pay order جدول تغییرات حقوقی پرسنل
registrant پرسنل ثبت نام کننده
release denial جلوگیری از ترخیص پرسنل یاکالا
reimbursable personnel پرسنل حقوق بگیر نظامی
safeguarding مامور حفافت پرسنل و یا اموال
conus residents پرسنل ارتشی مقیم قاره امریکا
administrative acceptees پرسنل قبول شده از نظر اداری
air tropping ترابری هوایی غیر تاکتیکی پرسنل
army deposit fund سپرده پولی پرسنل نیروی زمینی
station bill لوحه نشان دهنده محلهای پرسنل
quarantines اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
quarantine اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
quarantined اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
constructive school credit بورس تحصیلی برای پرسنل شایسته نظامی
quarantining اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
cargo outturn report گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
rest and recuperation عقب بردن پرسنل برای استراحت و تجدید قوا
escape line مسیر نجات پرسنل درگیر در عملیات پنهانی وچریکی
stage سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
regulating station پست تنظیم حرکات و عبور ومرور پرسنل و خودروها
stages سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
triage سیستم ارزیابی خدمات پزشکی و نیازهای درمانی پرسنل
rail loading سوار کردن بار یا پرسنل روی درزینهای راه اهن
bareboat charter ضمانت نامه تضمین حرکت کشتی و پرداخت مخارج پرسنل ان
blockhouse ساختمان محکمی نزدیک سکوی پرتاب برای محافظت پرسنل
manning level درصد پرسنل موجود ناو سطح استعداد پرسنلی وسیله
manning the rail گماردن پرسنل به دور ناو یاوسیله برای انجام تشریفات
staged crews پرسنل هوایی یا دریایی مستقر درپایگاههای مسیر ناو یاهواپیما
dispatch route جاده تحت کنترل خودی درزمان مشخص مسیر اعزام پرسنل
salvage group تیم نجات پرسنل و افراد غرق شده گروه مخصوص جمع اوری اقلام بازیافتی
commitment board هیئت بررسی وضع پرسنل شرکت کننده در رزم کمیته تشخیص سلامت فکری افرادجنگی
technical escort پرسنل فنی متخصصی که همراه یک وسیله برای نصب یا اموزش یا کار انداختن ان حرکت می کنند
exhaust تخلیه
landing, storage, delivery تخلیه
unloading تخلیه
emptying تخلیه
exhausts تخلیه
unstuffing تخلیه
disembarkation تخلیه
evacuate تخلیه
depletion تخلیه
discharge تخلیه
discharges تخلیه
evacuates تخلیه
evacuated تخلیه
evacuation تخلیه
LSD تخلیه
evacuating تخلیه
discharged تخلیه
stripping تخلیه
glow discharge تخلیه تابناک
discharge head ارتفاع تخلیه
flaming discharge تخلیه مشتعل
quit تخلیه خانه
exhaust stroke مرحله تخلیه
discharge nozzle فواره تخلیه
discharge of chips تخلیه براده ها
exhaust chute ناودان تخلیه
glow discharge تخلیه تابنده
high rate discharge تخلیه شدید
impulse discharge تخلیه ضربهای
medical evacuation تخلیه بیماران
medical evacuation تخلیه پزشکی
medical evacuation تخلیه بهداری
main discharge تخلیه اصلی
lightning discharge current جریان تخلیه
lightning discharge تخلیه اتمسفری
discharge end محل تخلیه
internal discharge تخلیه داخلی
discharge gate دریچه تخلیه
evacuant تخلیه کننده
discharge opening راهگاه تخلیه
discharge resistance مقاومت تخلیه
discharge spout ناودانه ی تخلیه
discharge valve سوپاپ تخلیه
drain plug پیچ تخلیه
disruptive discharge تخلیه جرقهای
discharging wharf اسکله تخلیه
discharging berth اسکله تخلیه
discharger of a capacitor تخلیه خازن
discharge voltage ولتاژ تخلیه
discharge recorder تخلیه نگار
education pipe لوله تخلیه
escape channel مجرای تخلیه اب
electrostatic discharge تخلیه الکتروستاتیکی
electron discharge تخلیه الکترونها
electrical discharge تخلیه برقی
discharge opening مجرای تخلیه
discharge pressure فشار تخلیه
electric discharge تخلیه الکتریکی
discharge velocity سرعت تخلیه
medical recovery تخلیه پزشکی
clearing out [of a place] تخلیه [فضایی]
tipper تخلیه کننده
roll-on/roll-off بارگیری- تخلیه
surging discharge تخلیه نوشی
depopulation تخلیه جمعیت
to offload تخلیه کردن
sluiceway دهانه تخلیه
site clearance تخلیه کارگاه
discharge تخلیه الکتریکی
point discharge تخلیه نقطهای
ozone depletion تخلیه اوزون
undulatory discharge تخلیه مواج
oscillating discharge تخلیه مواج
drain تخلیه کردن
drained تخلیه کردن
draining تخلیه کردن
drains تخلیه کردن
non self maintained discharge تخلیه وابسته
sluices دریچه تخلیه
sluiced دریچه تخلیه
sluice دریچه تخلیه
discharge تخلیه بار
self maintained discharge تخلیه ناوابسته
rotary discharger تخلیه گر گردان
roll on/roll off بارگیری- تخلیه
road clearance تخلیه جاده
residual discharge تخلیه مانده
discharges تخلیه الکتریکی
relief well چاه تخلیه
discharges تخلیه بار
neural discharge تخلیه عصبی
discharge end سمت تخلیه
chain of evacuation سیستم تخلیه
abreaction تخلیه هیجانی
evacuating تخلیه کردن
disembark تخلیه کردن
catharsis تخلیه هیجانی
cooling water discharge تخلیه اب سرد
corollary discharge تخلیه تبعی
corona discharge تخلیه الکتریکی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com