Dictiornary-Farsi | پرش از لبه خارجی و جلواسکیت با نیم چرخش وبرگشت | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
colledge	پرش از لبه خارجی و جلواسکیت با نیم چرخش وبرگشت


Other Matches

split jump	پرش از لبه عقبی یک پا بانیم چرخش و پرتاب پا به بالا وبرگشت
walley	پرش ازلبه داخلی یک پا وچرخش کامل در هوا وبرگشت روی لبه خارجی همان پا
salchow	پرش از لبه داخلی یک پا باچرخش کامل درهوا وبرگشت روی لبه خارجی پای دیگر
wilson	پرش از لبه خارجی یک اسکیت و چرخش کامل در هوا وبازگشت روی لبه خارجی اسکیت دیگر
stem turn	چرخش خارجی اسکی باز
flip	پرش ازلبه خارجی عقبی اسکیت بانیم چرخش چرخیدن و پشتک زدن در هوا
flipped	پرش ازلبه خارجی عقبی اسکیت بانیم چرخش چرخیدن و پشتک زدن در هوا
flips	پرش ازلبه خارجی عقبی اسکیت بانیم چرخش چرخیدن و پشتک زدن در هوا
loop step	پرش از لبه خارجی یک اسکیت و نیم چرخش و برگشت بافرود به لبه داخلی همان اسکیت
boeckl	پرش از لبه داخلی اسکیت با5/1 چرخش و بازگشت روی لبه خارجی همان اسکیت
positive externalities	صرفه جوئیهای خارجی عوارض خارجی مثبت پی امدهای خارجی مثبت
sweep	رفت وبرگشت
waltz three	سه چرخش که پای ازاد درانتهای هر چرخش تماس بازمین پیدا میکند
The ball hit the wall and bounced back.	توپ خورد به دیوار وبرگشت
shuttle hurdles	مسابقه دو امدادی یا رفت وبرگشت با مانع
buttonhook	نوعی پاس با جلو دویدن وبرگشت ناگهانی
exterior angle	زاویهء خارجی کثیرالاضلاع زوایای خارجی حاصله ازتقاطع یک خط بادوخط موازی
external symbol dictionary	فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
impurity	جزء تشکیل دهنده خارجی ناخالصی ماده خارجی
It take one hour there and back.	رفتن وبر گشتن ( رفت وبرگشت ) یکساعت طول می کشد
turnaround cycle	مدت زمان بارگیری و رفت وبرگشت خودرو یا هواپیما یاکشتی
toe walley	پرش از لبه عقبی یک پا وچرخش کامل در هوا وبرگشت روی همان پا بکمک فشار نوک اسکیت
outwork	استحکامات خارجی دژ سنگرهای خارجی
foreign exchange	پول خارجی ارز خارجی
external diseconomies	عوامل زیان اور خارجی عوامل نامطلوب خارجی
single action	یک بار چرخش قرقره با یک بار چرخش دسته
exchanged stabilization fund	مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
back berm	سکوی پایه خارجی خاکریز سکوی شیببر پایه خارجی خاکریز
levorotation	چرخش به چپ
wrench	چرخش
volte face	چرخش
gyrations	چرخش
revolutions	چرخش
volte-face	چرخش
gyration	چرخش
swirl	چرخش
whirls	چرخش
revolution	چرخش
swirling	چرخش
swirls	چرخش
troll	چرخش
trolls	چرخش
spin	چرخش
head rolling	سر چرخش
rotational	چرخش
spins	چرخش
wrenches	چرخش
turns	چرخش
turn	چرخش
wrenched	چرخش
swirled	چرخش
whirling	چرخش
whirlpool	چرخش اب
wheel	چرخش
whirlpools	چرخش اب
wheels	چرخش
wheeling	چرخش
twirling	چرخش
twirled	چرخش
twirls	چرخش
rotation	چرخش
circulations	چرخش
circulation	چرخش
whirl	چرخش
whirled	چرخش
twirl	چرخش
gyoradius	شعاع چرخش
wrests	چرخش پیچش
free rotation	چرخش ازاد
twists	چرخش بدن
twist	چرخش بدن
radius of gyration	شعاع چرخش
magnetic ritation	چرخش مغناطیسی
stuff	چرخش توپ
molecular rotation	چرخش مولکولی
kick turn	نیم چرخش
rotation	چرخش دوران
stuffed	چرخش توپ
stuffs	چرخش توپ
improper rotation	چرخش نامتعارف
high spin	چرخش زیاد
rotation	مقدار چرخش یک شی
rolled	چرخش گردش
twisting	چرخش بدن
upturn	چرخش ببالا
body english	چرخش بی اختیار
revolutions	چرخش دوران
turn off	محل چرخش
turn-off	محل چرخش
turn-offs	محل چرخش
chase	پایه چرخش
chased	پایه چرخش
chases	پایه چرخش
chasing	پایه چرخش
cyclostat	دستگاه چرخش
tumble	چرخش اشفتگی
tumbled	چرخش اشفتگی
tumbles	چرخش اشفتگی
conrotatory motion	چرخش همسو
revolution	چرخش دوران
helicopter	چرخش در هوا
spin	چرخش توپ
spin	چرخش به سرعت
angle of rotation	زاویه چرخش
rolls	چرخش گردش
spins	چرخش توپ
fractional turn	چرخش کسری
forward dive	شیرجه رو به اب با چرخش
roll	چرخش گردش
pivoting	قابل چرخش
axis of rotation	محور چرخش
disrotatory motion	چرخش ناهمسو
helicopters	چرخش در هوا
concentricity	دقت چرخش
pivot ship	ناو چرخش
turning point	نقطه چرخش
specific rotation	چرخش ویژه
topspin	چرخش توپ
trepan	چرخش انحراف
turn table	میز چرخش
upright spin	چرخش ایستاده
upward rotation	چرخش رو به بالا
pick and roll	ایجاد سد و چرخش
vertical scrolling	چرخش عمودی
williamson turn	چرخش ویلیامسون
turnabout	چرخش به یک طرف
turning points	نقطه چرخش
quartimax rotation	چرخش کوارتیماکس
radius of giration	شعاع چرخش
compass swing	چرخش خط محوری
rotatable	چرخش پذیر
rotational post	شغل در چرخش
rotational speed	سرعت چرخش
pivot point	مرکز چرخش
sidespin	چرخش بیک سو
sidespin	چرخش انحرافی
sidespin	چرخش توپ
proper rotation	چرخش متعارف
universal	با چرخش ازاد
turnabouts	چرخش به یک طرف
wresting	چرخش پیچش
revolutions per minute	چرخش بر دقیقه
orthogonal rotation	چرخش عمودی
rpm	چرخش بر دقیقه
rev	چرخش بر دقیقه
number of revolutions	چرخش بر دقیقه
optical rotation	چرخش نوری
wrested	چرخش پیچش
rotational speed	چرخش بر دقیقه
spins	چرخش به سرعت
oblique rotation	چرخش مایل
wrest	چرخش پیچش
revs per minute	چرخش بر دقیقه
varimax rotation	چرخش واریماکس
speed of rotation	چرخش بر دقیقه
roll	چرخش توپ والیبال
spinning	چرخش [گردش] [دوران ]
vertigo	دوار سر چرخش بدور
pivoted	چرخش حول یک محور
rotational reflection axis	محور چرخش انعکاس
evolution	چرخش حرکت دورانی
hinges	لولا چرخش لولایی
hinge	لولا چرخش لولایی
optical rotatory dispersion	پاشندگی چرخش نوری
type face	نوع چرخش یکان
fullest	چرخش با پشتک کامل
full	چرخش با پشتک کامل
dorro yoop chagi	ضربه پا به بغل با چرخش
turning point	نقطه لولای چرخش
rolls	چرخش توپ والیبال
counter rotate	چرخش بالاتنه در پیچ
turning points	نقطه لولای چرخش
rolled	چرخش توپ والیبال
caracole	نیم چرخش اسب
spindling	چرخش دیسک دستی
turning circle	دایره چرخش ناو
flow process	جریان چرخش کار
half circle	چرخش نمیدایره ژیمناست
pinwheel	چرخش از پهلو بدوربارفیکس
oblimax rotation	چرخش مایل بیشینه
gyrostatics	مبحث چرخش اجسام
hindered rotation	چرخش غیر ازاد
pivot point	نقطه چرخش ناو
period of roll	زمان تناوب چرخش
optical rotatory power	قدرت چرخش نوری
mutarotation	تغییر چرخش نوری
jet turn	چرخش موازی اسکی ها
pivot	چرخش حول یک محور
oblimin rotation	چرخش مایل کمینه
pivots	چرخش حول یک محور
hindered rotation	چرخش ممانعت شده
double	دوبار چرخش کامل ژیمناست
switchbacks	چرخش سریع 081 درجه
doubled	دوبار چرخش کامل ژیمناست
circle eight	چرخش با دایرهای بشکل 8لاتین
pitch	چرخش عمودی وعرضی ناو
doubled up	دوبار چرخش کامل ژیمناست
topspinner	توپ پرتاب شده با چرخش
topspin	ادامه حرکت چرخش توپ
coriolis effect	اثرنیروی حاصله از چرخش زمین