Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
English
Persian
loop step
پرش از لبه خارجی یک اسکیت و نیم چرخش و برگشت بافرود به لبه داخلی همان اسکیت
Other Matches
boeckl
پرش از لبه داخلی اسکیت با5/1 چرخش و بازگشت روی لبه خارجی همان اسکیت
mazurka
پرش از عقب یک اسکیت با نیم چرخش و برگشت بجلو همان اسکیت و سر خوردن روی پای دیگر
wilson
پرش از لبه خارجی یک اسکیت و چرخش کامل در هوا وبازگشت روی لبه خارجی اسکیت دیگر
euler
پرش از لبه عقبی اسکیت و یک چرخش در هوا و فرود روی لبه داخلی اسکیت دیگر
looped
چرخش نیمدایره و برگشت اسکیت
loop
چرخش نیمدایره و برگشت اسکیت
loops
چرخش نیمدایره و برگشت اسکیت
loop jump
پرش و چرخش کامل و فرودروی همان لبه اسکیت
one heel spin
چرخش با اسکیت قرقره دارروی یک اسکیت
counter jump
پرش با نیم چرخش وبازگشت روی لبه همان اسکیت
flips
پرش ازلبه خارجی عقبی اسکیت بانیم چرخش چرخیدن و پشتک زدن در هوا
flipped
پرش ازلبه خارجی عقبی اسکیت بانیم چرخش چرخیدن و پشتک زدن در هوا
flip
پرش ازلبه خارجی عقبی اسکیت بانیم چرخش چرخیدن و پشتک زدن در هوا
chean
چرخش بدون خوابیدن تیغه اسکیت
scratch spin
چرخش روی قسمت جلویی تیغه اسکیت
one toe spin
چرخش با اسکیت قرقره دارروی قرقرههای جلویی
three turn
چرخش از جلو بعقب و بعکس با تغییر لبه اسکیت
toe pick
تیغه تیز جلویی اسکیت برای کمک به پرش یا چرخش
toe rake
تیغه تیز جلویی اسکیت برای کمک به پرش یا چرخش
toe walley
پرش از لبه عقبی یک پا وچرخش کامل در هوا وبرگشت روی همان پا بکمک فشار نوک اسکیت
spiraling
چرخش توپ به دور محورطولی خود در یک پاس وضع بدن روی لبه اسکیت روی یک پا
spiralled
چرخش توپ به دور محورطولی خود در یک پاس وضع بدن روی لبه اسکیت روی یک پا
spiralling
چرخش توپ به دور محورطولی خود در یک پاس وضع بدن روی لبه اسکیت روی یک پا
spiral
چرخش توپ به دور محورطولی خود در یک پاس وضع بدن روی لبه اسکیت روی یک پا
spirals
چرخش توپ به دور محورطولی خود در یک پاس وضع بدن روی لبه اسکیت روی یک پا
spiraled
چرخش توپ به دور محورطولی خود در یک پاس وضع بدن روی لبه اسکیت روی یک پا
toe loop jump
پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
tap loop jump
پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
walley
پرش ازلبه داخلی یک پا وچرخش کامل در هوا وبرگشت روی لبه خارجی همان پا
figure skating
مسابقه اسکیت
skaters
اسکیت باز
skater
اسکیت باز
skating
اسکیت بازی
exchanged stabilization fund
مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
skates
اسکیت بازی کردن
skated
اسکیت بازی کردن
flat
تماس دو لبه اسکیت
speed skater
اسکیت باز سرعت
skate
اسکیت بازی کردن
figure skater
اسکیت باز ماهر
sit spin
چرخیدن روی یک اسکیت
similar pairs
مسابقه دونفره اسکیت
scissors jump
پرش قیچی در اسکیت
school figures
مجموعه 96 حرکت در اسکیت
pairs
تیم دونفره اسکیت
flattest
تماس دو لبه اسکیت
skate guard
پرش روی تیغه اسکیت
patterns
گامها و حرکات دو اسکیت بازبا هم
pattern
گامها و حرکات دو اسکیت بازبا هم
figure skate
اسکیت با انجام حرکات مختلف
floor hockey
هاکی روی یخ کودکان بدون اسکیت
roller-skated
کفش بلبرینگ دار اسکیت کردن
cusp
نقطه تغییر تیغه اسکیت روی یک پا
turn
پیچ تغییر سمت ناگهانی اسکیت
skate sailer
اسکیت باز روی یخ بکمک باد
free skating
قسمت حرکات ازاد مسابقه اسکیت
roller-skates
کفش بلبرینگ دار اسکیت کردن
turns
پیچ تغییر سمت ناگهانی اسکیت
mixed pairs
مسابقه تیمهای اسکیت دونفره زن و مرد
master pick
پایین ترین دندانه تیغه اسکیت
patch
محدوده 02 در 04 متر برای تمرین اسکیت
patches
محدوده 02 در 04 متر برای تمرین اسکیت
roller skate
کفش بلبرینگ دار اسکیت کردن
roller-skate
کفش بلبرینگ دار اسکیت کردن
t position
حالت یک اسکیت عمود براسکیت دیگر
edge
پیروزی با فاصله امتیاز کم لبه اسکیت
master tooth
پایین ترین دندانه تیغه اسکیت
roller-skating
کفش بلبرینگ دار اسکیت کردن
edges
پیروزی با فاصله امتیاز کم لبه اسکیت
progressive
مانور با گذاشتن پای ازاد جلوپای اسکیت
hop
پرش کوتاه بابازگشت به لبه دیگر اسکیت
hopping
پرش کوتاه بابازگشت به لبه دیگر اسکیت
hops
پرش کوتاه بابازگشت به لبه دیگر اسکیت
hopped
پرش کوتاه بابازگشت به لبه دیگر اسکیت
traced
علامت باقیمانده روی یخ اسکیت راهنمای قلاب ماهیگیری
street hockey
نوعی هاکی در زمین یا کوچه بدون کفش اسکیت
trace
علامت باقیمانده روی یخ اسکیت راهنمای قلاب ماهیگیری
traces
علامت باقیمانده روی یخ اسکیت راهنمای قلاب ماهیگیری
thrusts
فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
thrusting
فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
thrust
فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
programs
مجموعه حرکات اسکیت باز برنامه مسابقه ها در یک روز در محل معین
program
مجموعه حرکات اسکیت باز برنامه مسابقه ها در یک روز در محل معین
broomball
نوعی هاکی روی یخ بدون کفش اسکیت با جارو و توپ فوتبال
t stop
روش توقف با گذاشتن پای ازاد بطور عمودی پشت اسکیت دیگر
toe point
پوشش لاستیکی سفت روی لبه جلویی اسکیت قرقره دار برای کمک به پرش
step jump
پرش و برگشت روی همان پا
insides
ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
inside
ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
mapes
چرخش کامل در هوا و برگشت روی پای دیگر
stem turn
چرخش خارجی اسکی باز
drop mohawk
چرخش از جلو بعقب و بعکس و برگشت روی پای اصلی
colledge
پرش از لبه خارجی و جلواسکیت با نیم چرخش وبرگشت
same
یکنواخت همان چیز همان کار همان شخص
wed thickness
حداقل ضخامت یا فاصله بین سطح خارجی و داخلی دانههای خرج
Galilee
[هشتی ورودی کلیسا بین نمای داخلی و خارجی رواق]
[معماری]
blade
سطح ضربتی چوب هاکی سطح ضربتی چوب گلف تیغه کف کفش اسکیت
protective tariffs
تعرفه گمرکی که هدف از وضع ان محصولات داخلی و جلوگیری از ورود فراوردههای خارجی باشد
middle ear
حفره کوچکی محدود به پرده که صدا را ازگوش خارجی به گوش داخلی منتقل میکند
outputs
حالت کامپیوتر که داده از فضای ذخیره سازی داخلی یا CPU به وسیله خارجی منتقل شود
output
حالت کامپیوتر که داده از فضای ذخیره سازی داخلی یا CPU به وسیله خارجی منتقل شود
intervention
هر عملی که ازناحیه یک دولت صادر شده نتیجه ان تزلزل حاکمیت واستقلال داخلی و خارجی کشور دیگری باشد
interventions
هر عملی که ازناحیه یک دولت صادر شده نتیجه ان تزلزل حاکمیت واستقلال داخلی و خارجی کشور دیگری باشد
port
سوکت یا اتصال فیزیکی که امکان ارسال داده بین اتصالات داخلی کامپیوتر و وسیله خارجی دیگر فراهم میکند
ambiversion
شخصی که هم بامور خارجی و هم بامور داخلی توجه دارد
salchow
پرش از لبه داخلی یک پا باچرخش کامل درهوا وبرگشت روی لبه خارجی پای دیگر
conflict of lows
در حقوق بین الملل خصوصی مطرح میشود و منظور مغایرت قوانین داخلی با قوانین خارجی است
No sooner was he gone than he was kI'lled .
رفتن همان ( همانا ) وکشته شدن همان
It is the same pottage and the same bowl.
<proverb>
همان آش است و همان کاسه .
positive externalities
صرفه جوئیهای خارجی عوارض خارجی مثبت پی امدهای خارجی مثبت
synchronous
فناوری حافظه سریع جدید که قط عات حافظه آن با همان سیگنال ساعتی کار می کنند که پردازنده اصلی , بنابراین همان هستند
waltz three
سه چرخش که پای ازاد درانتهای هر چرخش تماس بازمین پیدا میکند
exterior angle
زاویهء خارجی کثیرالاضلاع زوایای خارجی حاصله ازتقاطع یک خط بادوخط موازی
impurity
جزء تشکیل دهنده خارجی ناخالصی ماده خارجی
external symbol dictionary
فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
families
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
same
همان چیز همان
back to battery
برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ
incretion
ترشح درونی یا داخلی تراوش داخلی
internal structure
ساختمان داخلی سازه داخلی
squawk
مخابره داخلی ارتباط داخلی
squawks
مخابره داخلی ارتباط داخلی
internal defense
پدافند داخلی پایداری داخلی
squawked
مخابره داخلی ارتباط داخلی
foreign exchange
پول خارجی ارز خارجی
outwork
استحکامات خارجی دژ سنگرهای خارجی
external diseconomies
عوامل زیان اور خارجی عوامل نامطلوب خارجی
single action
یک بار چرخش قرقره با یک بار چرخش دسته
storage
1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
identical
همان
selfsame
همان
idem
همان
very
همان
thingummy
همان
this same
همان
identic
همان
same
همان
of that ilk
اهل همان جا
of that ilk
دارای همان جا
of the same kind
از همان نوع
self same
همان خود
self-same
همان خود
just as well
<adv.>
همان مقدار
one
یکی از همان
ones
یکی از همان
s.c
همان دعوی
s.c
همان پرونده
selfsame
درست همان
for that matter
<idiom>
به همان علت
nothing short of
عینا همان
equally
<adv.>
به همان طریق
just as well
<adv.>
به همان طریق
i went on the instant
در همان ان رفتم
it is the same thing
همان است
i went that instant
در همان ان رفتم
equally
<adv.>
همان مقدار
that once
همان یک بار
the reinbefore
همان سندیاقرارداد
therabout
در همان نزدیکی
instatu quo
در همان حال
accordingly
از همان قرار
at the very beginning
از همان اولش
very
همان همین
same
همان کار
same
همان جور
ones
عین همان یکی
one
عین همان یکی
He would never retract .
هر چه بگوید همان است
we are in the same way
ما هم همان حال را داریم
quasi-
مشابه یا تقریباگ همان
In the ( same ) usual place.
در همان جای همیشگه
She promised to bring it but never did .
همان آوردنی که بیاورد !
It comes to the same thing .
باز هم همان ؟ یشود
even
دارای همان تاریخ
it is much the same
تقریبا همان است
of even date
دارای همان تاریخ
Just as well you didnt come .
همان بهتر که نیامدی
idem
همان نویسنده در همانجا
What wI'll be woll be.
هر چقدر قسمت با شد همان می شود
What so ever a man soweth ,that shall he also reap.
<proverb>
هر چه بکارى ,همان درو مى کنى .
lighter shade
از همان رنگ ولی روشن تر
about as high
تقریبا` همان اندازه بلند
equivalents
همان مقدار را داشتن یا مشابه بودن
i wrote as neatly as he did
من همان اندازه پاکیزه هستم که او نوشت
equivalent
همان مقدار را داشتن یا مشابه بودن
isomeric
متشابه الترکیب دارای همان اجزا
thereinbefore
در سطور قبل همان قرارداد قبلا"
synchronous
آنچه همان با دیگری اجرا شود.
turnaround
برگشت
capsizal
برگشت
recurrenge
برگشت
turnabouts
برگشت
recoiled
برگشت
regression
برگشت
recrvdescence
برگشت
veer
برگشت
refluence
برگشت
reflux
برگشت
veers
برگشت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com