English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
English Persian
zero پرش شرطی در صورتی که پرچم یا ثباتی صفر باشد
zeroes پرش شرطی در صورتی که پرچم یا ثباتی صفر باشد
zeros پرش شرطی در صورتی که پرچم یا ثباتی صفر باشد
Other Matches
jump instruction پرسش شرطی در صورتی که پرچم یا ثبات صفر باشند
flag ثباتی که حاوی بیتهای پرچم و وضعیت CPU است
flags ثباتی که حاوی بیتهای پرچم و وضعیت CPU است
registers ثباتی که حاوی شماره بیت وضعیت است مثل پرچم رقم نقلی صفریاسرریز
registering ثباتی که حاوی شماره بیت وضعیت است مثل پرچم رقم نقلی صفریاسرریز
register ثباتی که حاوی شماره بیت وضعیت است مثل پرچم رقم نقلی صفریاسرریز
op register ثباتی که حاوی کد عمل دستور در حال اجرا باشد
bind به صورتی که قابل اجرا باشد
binds به صورتی که قابل اجرا باشد
deferred dividened سودی که پرداخت ان مشروط به شرطی باشد
register ثباتی درCPU که حاوی ادرس محل بعدی دستیابی باشد
registers ثباتی درCPU که حاوی ادرس محل بعدی دستیابی باشد
status ثباتی که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت وسیله جانبی باشد
registering ثباتی درCPU که حاوی ادرس محل بعدی دستیابی باشد
esorow سندرسمی که اجرای ان موکول به تحقق شرطی باشد
omr و به صورتی که قابل پردازش در کامپیوتر باشد تبدیل میکند
signalled تبدیل یا ترجمه سیگنال به صورتی به توسط وسیله قابل قبول باشد
information دانش نمایش داده شده به شخص به صورتی که قابل فهم باشد
signaled تبدیل یا ترجمه سیگنال به صورتی به توسط وسیله قابل قبول باشد
signal تبدیل یا ترجمه سیگنال به صورتی به توسط وسیله قابل قبول باشد
normalize تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
normalizes تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
normalises تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
identity دروازه منط ق که حاوی خروجی ست که در صورتی که ورودی ها یکسان باشد درست است
identities دروازه منط ق که حاوی خروجی ست که در صورتی که ورودی ها یکسان باشد درست است
normalised تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
normalising تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
universal legacy وصیتی که دران موصی جهت تسلیم موردوصیت به ورثه شرطی قائل نشده باشد
punch وسیلهای که داده را روی پاچ منتقل میکند به صورتی که کامپیوتر قابل تشخیص باشد
jump instruction موقعتی که پردازنده به بخش دیگر برنامه هدایت میشود در صورتی که شرط برقرار باشد
punched وسیلهای که داده را روی پاچ منتقل میکند به صورتی که کامپیوتر قابل تشخیص باشد
punches وسیلهای که داده را روی پاچ منتقل میکند به صورتی که کامپیوتر قابل تشخیص باشد
pooler وسیلهای برای یکپارچه کردن و یا تبدیل داده کلیدی ورودی به صورتی که قابل قبول کامپیوتر اصلی باشد
alternation تابع منط قی که یک خروجی درست را در صورتی که هر یک از ورودی ها درست باشد ایجاد میکند
disjunction تابع منط قی که در صورتی که ورودی درست باشد خروجی درست تولید میکند
escrow سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
euler theorem در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
inputted وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
input وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
default مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaults مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulting مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
shutdowns دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند
shutdown دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند
conditioning شرطی کردن شرطی سازی
demands جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demand جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demanded جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
operation ثباتی که حاوی در حین اجرا حاوی که اجرا باشد
tenant by curtesy عنوان شوهر است که بعد ازفوت زوجه اش در صورتی که از او فرزند مسلم الوراثتی داشته باشد که در زمان حیات زوجه متولد شده باشدمیتواند مادام العمر از ترکه غیر منقول مشارالیه استفاده کند
shoulders [اصطلاحا جمع شدگی یا کیس شدن فرش در یک قسمت از آن می باشد که یا در اثر ترافیک و یا قرار دادن نامناسب مبلمان بوجود می آید. در صورتی که برآمدگی فرش برطرف نشود به الیاف آسیب زیادی می رسد و پاره می شود.]
checks جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
check جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
checked جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
flags پرچم دار کردن پرچم زدن به
flag پرچم دار کردن پرچم زدن به
alternative تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
alternatives تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
apodosis مکمل جملهء شرطی نتیجه جملهء شرطی
color salute سلام پرچم احترام به پرچم
halyard ریسمان پرچم طناب پرچم
field colors پرچم رزمی پرچم یکانی
flag semaphore سیستم مخابره با پرچم سیستم علایم پرچم
transience or cy بی ثباتی
shakiness بی ثباتی
instability بی ثباتی
instabilities بی ثباتی
slipperiness بی ثباتی
inconsistency بی ثباتی
inconsistencies بی ثباتی
inconsistence بی ثباتی
transience بی ثباتی
variation بی ثباتی تغییرپذیری
mutabilty بی ثباتی بیقراری
variations بی ثباتی تغییرپذیری
instability بی ثباتی نااستواری
mutability بی ثباتی بیقراری
inconstantly ازروی بی ثباتی
registers ثباتی درCPU
B box ثباتی در حافظه
instabilities بی ثباتی نااستواری
register ثباتی درCPU
registering ثباتی درCPU
changefully از روی بی ثباتی
a closed mouth catches no flies <proverb> تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
tergiversation بی ثباتی تناقض گویی
to play fast and loose بی ثباتی نشان دادن
inconstancy بی ثباتی تلون مزاج
hottest شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
mobility قابلیت حرکت بی ثباتی موبیلیته
chloric acid اسیداکسیدکننده بی ثباتی بفرمول 3 HCLO
weak knees زانوی سست بی ثباتی بی عزمی
escutcheon سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
guiden پرچم یکان پرچم نماینده یکان
eventual شرطی
conditioned شرطی
provisional شرطی
conditional شرطی
protatic شرطی
provisory شرطی
hotbeds بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbed بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
register ثباتی درCPU که محل دستورات را ذخیره میکند
registering ثباتی درCPU که محل دستورات را ذخیره میکند
registers ثباتی درCPU که محل دستورات را ذخیره میکند
imperfect competition حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
conditionality صورت شرطی
soft hyphen خط تیره شرطی
unconditioned غیر شرطی
conditioned response پاسخ شرطی
conditioned reflex بازتاب شرطی
conditioned inhibition بازداری شرطی
unconditioning شرطی زدایی
conditional instruction دستورالعمل شرطی
provisos جمله شرطی
conditional branch انشعاب شرطی
conditonal branching انشعاب شرطی
conditioned response واکنش شرطی
subjunctive وجه شرطی
on no condition به هیچ شرطی
condeitional branch انشعاب شرطی
case branch انشعاب شرطی
conditional transfer انتقال شرطی
conditioned suppression منع شرطی
provisional شرطی مشروط
the subjunctive mood وجه شرطی
conditioning شرطی شدن
conditional statement دستور شرطی
conditioned stimulus محرک شرطی
conditional statement حکم شرطی
conditional operator عملگر شرطی
proviso جمله شرطی
conditional jump جهش شرطی
pictogram خط صورتی
figured صورتی
loop ثباتی که حاوی تعداد دفعات تکرار حلقه است
loops ثباتی که حاوی تعداد دفعات تکرار حلقه است
looped ثباتی که حاوی تعداد دفعات تکرار حلقه است
ucs محرک غیر شرطی
pavlovian conditioning شرطی شدن پاولفی
backward conditioning شرطی کردن وارونه
unconditioned response پاسخ غیر شرطی
type s conditioning شرطی شدن نوع اس
modal auxiliary فعل معین شرطی
eventual موکول بانجام شرطی
type r conditioning شرطی شدن نوع ار
avoidance conditioning شرطی کردن اجتنابی
trace conditioning شرطی کردن ردی
preconditioning پیش شرطی کردن
reconditioning شرطی کردن مجدد
subjunctive وابسته بوجه شرطی
operant conditioning شرطی شدن عامل
operant conditioning شرطی شدن کنش گر
vicarious conditioning شرطی شدن جانشینی
unconditioned reflex بازتاب غیر شرطی
provisorily بطور شرطی یا موقت
vicarious conditioning شرطی شدن مشاهدهای
unconditioned inhibition بازداری غیر شرطی
ucr پاسخ غیر شرطی
unconditional transfer انتقال غیر شرطی
instrumental conditioning شرطی شدن وسیلهای
unconditional jump جهش غیر شرطی
unconditional branch انشعاب غیر شرطی
unconditional غیر شرطی بی شرط
unconditioned stimulus محرک غیر شرطی
To win (lose ) a bet . شرطی رابردن (باختن )
cer پاسخ هیجانی شرطی
conditioned escape response پاسخ گریز شرطی
differential conditioning شرطی سازی افتراقی
classical conditioning شرطی سازی کلاسیک
conditional jump instruction دستورالعمل پرش شرطی
condition عارضه شرطی کردن
conditioned avoidance response پاسخ اجتنابی شرطی
delayed conditioning شرطی سازی درنگیده
counterconditioning شرطی سازی تقابلی
conditioned emotional response پاسخ هیجانی شرطی
conditionability قابلیت شرطی شدن
conditional breakpoint نقطه انفصال شرطی
cross conditioning شرطی شدن ضمنی
trigon گروه سه صورتی
Oldrose <adj.> <noun> صورتی پررنگ
facial vision بینایی صورتی
facial nerve عصب صورتی
Rosepink <adj.> <noun> نوعی صورتی
Mistyrose <adj.> <noun> نوعی صورتی
Pale pink صورتی کمرنگ
nervus facialis عصب صورتی
pinker رنگ صورتی
pink رنگ صورتی
pinkest رنگ صورتی
MBR ثباتی در CPU که موقتا تمام ورودی- خروجی ها را بافر میکند
condition ثباتی که حاوی وضعیت CPU پس از اجرای آخرین دستور است
storing ثباتی درCPU که حاوی آدرس محل بعدی دستیابی است
store ثباتی درCPU که حاوی آدرس محل بعدی دستیابی است
eyelid conditioning شرطی کردن پلک چشم
policies سند معلق به انجام شرطی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com