English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
hen bird پرنده ماده
Other Matches
thermite ماده مخصوص جوش کاری و ماده اتشزای داخل گلولههای اتشزا
antiset ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
photoresist ماده شیمیایی ای که در اثر اعمال نور به یک ماده مقاومت و محکم تبدیل میشود
materialism فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
dope معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
coolants ماده سرماساز ماده خنک کننده
coolant ماده سرماساز ماده خنک کننده
gunk ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
female connector دوشاخه ماده متصل کننده ماده
dopes معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
fuelling ماده انرژی زا ماده کارساز
pigments ماده رنگی ماده ملونه
fueled ماده انرژی زا ماده کارساز
fuel ماده انرژی زا ماده کارساز
fuels ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelled ماده انرژی زا ماده کارساز
pigment ماده رنگی ماده ملونه
ornithology پرنده شناسی [جانور شناسی] [پرنده شناسی]
volitant پرنده
cock پرنده نر
jumpers پرنده
long jumper پرنده
volant پرنده
wildlife پرنده
fowl پرنده
fowls پرنده
birds پرنده
cocks پرنده نر
bird پرنده
jumper پرنده
cocking پرنده نر
dicky پرنده کوچک
birdman پرنده باز
flopper پرنده فاسبوری
hydrofoil قایق پرنده
UFOs بشقاب پرنده.
stick گروه پرنده
UFO بشقاب پرنده.
birdcall صدای پرنده
vaulter پرنده با نیزه
altair کرکس پرنده
ornithology پرنده شناسی
volans ماهی پرنده
volantis ماهی پرنده
water fowl پرنده ابی
Frisbee بشقاب پرنده
the bird kind جنس پرنده
Frisbees بشقاب پرنده
dickey پرنده کوچک
pole vaulter پرنده با نیزه
roost نشیمنگاه پرنده
ornithomancy تفال با پرنده
ornithologist پرنده شناس
migrator پرنده مهاجر
hydrofoils قایق پرنده
ornithoid پرنده وار
roosted نشیمنگاه پرنده
fowling شکار پرنده
flying saucer بشقاب پرنده
pied پرنده رنگارنگ
roosts نشیمنگاه پرنده
flying saucers بشقاب پرنده
roosting نشیمنگاه پرنده
gynandromorph جانور نر و ماده هم نر و هم ماده
anti- ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
vaulter پرنده از روی خرک
perches نشیمن گاه پرنده
perched نشیمن گاه پرنده
ornithology مبحث پرنده شناسی
perch نشیمن گاه پرنده
quills پر بلند بال پرنده
fowls پرنده راشکار کردن
fowl پرنده راشکار کردن
fricassees راگوی گوشت پرنده
perching نشیمن گاه پرنده
varmint حیوان یا پرنده شکارکننده
game bird پرنده موردنظر درشکار
chickens پرنده کوچک بچه
singin bird پرنده اواز خوان
high jumper پرنده پرش ارتفاع
pinions پر وبال پرنده را کندن
pinioning پر وبال پرنده را کندن
ornithological وابسته به پرنده شناسی
tinamou پرنده خانوادهء tinamidae
fricassee راگوی گوشت پرنده
ornithologic وابسته به پرنده شناسی
oology تخم پرنده شناسی
birdcall تقلید صدای پرنده
pinion پر وبال پرنده را کندن
chicken پرنده کوچک بچه
bird's foots شبیه پای پرنده
what kind of a bird is that ? چه قسم پرنده ایست
UFOs اشیا پرنده ناشناس
UFO اشیا پرنده ناشناس
quill پر بلند بال پرنده
night migrant شب کوچنده [پرنده شناسی]
bird's foot شبیه پای پرنده
extra-group ناهمراه گروه [پرنده شناسی]
ostrich شتر مرغ [پرنده شناسی]
oologist خبره در تخم پرنده شناسی
flying fishes صورت فلکی ماهی پرنده
flushing پرواز ناگهانی پرنده ازمخفیگاه
flushes پرواز ناگهانی پرنده ازمخفیگاه
flush پرواز ناگهانی پرنده ازمخفیگاه
flying fish صورت فلکی ماهی پرنده
jowls ارواره زیرین پرنده گونه
partial migrant کوچگر پاره ای [پرنده شناسی]
jowl ارواره زیرین پرنده گونه
wingshooting تیراندازی به پرنده در حال پرواز
oogamete سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
ornithicknite جا پای پرنده که سنگ شده باشد
soft bill پرنده منقار نازک حشره خوار
grackle نوعی پرنده ازتیره سار و دم جنبانک
gallinule نوعی پرنده ابزی از خانواه ابچلیک ها
broiler بهم زننده جوجه یا پرنده کبابی
bisk ابگوشت یا اشی که ازگوشت پرنده ومیگو
bird's nest حرکت اشیانه پرنده روی دارحلقه
aerie لانهء پرنده بر روی صخرهء مرتفع
bird motif نقش پرنده در قالی حیوان دار
nut cracker یکجور پرنده اروپایی که مانند کلاغ است
wing covert پر پوششی روی پرهای مخصوص پرواز پرنده
flippers پرنده پرش طول با پشتک به جلو در هوا
flipper پرنده پرش طول با پشتک به جلو در هوا
beak-head [آذینی از مجموعه سر حیوان، پرنده یا انسان یا منقاری رو به پایین]
fowling piece تفنگ سبک برای شکار پرنده وحیوان کوچک
jacana پرنده پا دراز و پنجه بزرگ مکزیکی که در اب راه میرود
stock رها کردن پرنده دست اموز برای شکارقنداق تفنگ
stocked رها کردن پرنده دست اموز برای شکارقنداق تفنگ
flu flu تیر مخصوص پرواز کوتاه ومستقیم برای شکار پرنده
floo floo تیر مخصوص پرواز کوتاه ومستقیم برای شکار پرنده
mocking bird یکجور پرنده درامریکای شمالی که صدای مرغان دیگر رابخوبی تقلید میکند
ingestion وارد شدن مواد خارجی ازقبیل پرنده یخ اب برف گرد وغبار به داخل موتور
phoenix مرغ آتشین [سیمرغ] [نقش این پرنده افسانه ای در فرش های ترکی، چینی و ایرانی استفاده می شود.]
pinioning قسمت دوراز مرکز بال پرنده بال
pinions قسمت دوراز مرکز بال پرنده بال
pinion قسمت دوراز مرکز بال پرنده بال
crane design طرح پرنده درنا [این طرح بیشتر در فرش چین و مغولستان به نشانه طول عمر بکار می رود.]
fowling piece تفنگ پرنده زنی تفنگ شکاری
pileum کاکل چتری پرنده کاکل
nany بز ماده
nanny goats بز ماده
substance ماده
nanny goat بز ماده
antimatter ضد ماده
anti matter ضد ماده
substances ماده
mattered ماده
catch for door bolt ماده
stuff ماده
stuffed ماده
stuffs ماده
matters ماده
mattering ماده
agent ماده
agents ماده
foamed meterid ماده کف
article ماده
articles ماده
matter ماده
bitching سگ ماده
female ماده
stipulation ماده
clause ماده
clauses ماده
abscesses ماده
materials ماده
material ماده
items ماده
item ماده
abscess ماده
metal ماده
stuffless بی ماده
monoclinous نر و ماده
bitch سگ ماده
bitched سگ ماده
metals ماده
bitches سگ ماده
provision ماده
paradise rug طرح درختی باغ و گل [در این طرح انواع درخت، گل و پرنده زمینه طرح را در بر می گیرند و نمادی از طبیعت بوجود می آورند که گاه به آن طرح بهشتی می گویند.]
tongue and groove joint اتصال نر و ماده
addition agent ماده افزودنی
active material ماده موثر
thermite ماده ترمیت
the female sex جنس ماده یا زن
thermate ماده ترمیت
test item ماده ازمون
bull whale نهنگ ماده
tellurian matter ماده زمینی
acceptor ماده پذیرا
abiotic substance ماده بیجان
break clause ماده نقض
aetna material ماده اتنا
single clause bill ماده واحده
white matter ماده سفید
vermicide ماده کرم کش
antiset ماده ضد ته نشین
urea ماده پیشاب
trinitrotoluen ماده منفجره تی ان تی
basophile ماده قلیادوست
basophil ماده قلیادوست
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com