Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 120 (7 milliseconds)
English
Persian
regimen
پرهیز غذایی
regimens
پرهیز غذایی
Search result with all words
dietetics
فن پرهیز یا رژیم غذایی مبحث اغذیه
Other Matches
avoidance
پرهیز
diets
پرهیز
gardyloo
پرهیز
dieting
پرهیز
abstention
پرهیز
abstentions
پرهیز
diet
پرهیز
turning away
پرهیز
eschewal
پرهیز
abstinence;or abstinency
پرهیز
abstinence
پرهیز
dieted
پرهیز
negative virtue
پرهیز از بدی
abstainer
پرهیز کننده
indeclinable
پرهیز نکردنی
abstemiousness
پرهیز و امساک
non abstainer
پرهیز گار
shunner
پرهیز کننده
abstemiously
با پرهیز و امساک
sanctity
پرهیز کاری
nephalism
پرهیز از نوشابه خوری
piety
پرهیز گاری خداترسی
lenten
روزهای پرهیز وروزه
wares
کالای فروشی پرهیز کردن از
ware
کالای فروشی پرهیز کردن از
lent
04 روز پرهیز وروزه کاتولیک ها
pietist
وابسته به پرهیز گاری پارسا
holiness
پرهیز کاری لقب پاپ
burdened
مسئول پرهیز از تصادم با کشتی دیگر
abstinence
ریاضت پرهیز از استعمال مشروبات الکلی
non abstainer
کسیکه از استعمال نوشابه پرهیز ننماید
abstainer
پرهیزگار کسیکه از استعمال مسکرات پرهیز دارد
A wise man avoids edged tools.
<proverb>
آدم عاقل از چیز تیز پرهیز مى کند .
lenten veil
پرده روی صلیب ومجسمه ها
[دوران پرهیز وروزه کاتولیک ها]
hunger cloth
پرده روی صلیب ومجسمه ها
[دوران پرهیز وروزه کاتولیک ها]
dietetical
غذایی
alimental
غذایی
mess
هم غذایی
trophic
غذایی
alimentary
غذایی
messes
هم غذایی
lymph
شیره غذایی
food industries
صنایع غذایی
food chain
زنجیره غذایی
food dtufe stuff
ماده غذایی
food deprivation
محرومیت غذایی
nutritiveness
خاصیت غذایی
food web
شبکه غذایی
food pyramid
هرم غذایی
food program
برنامه غذایی
food preference
پسند غذایی
food perference
رجحان غذایی
food packet
بسته غذایی
diets
برنامه غذایی
dieted
رژیم غذایی
dieted
برنامه غذایی
diet
رژیم غذایی
diet
برنامه غذایی
rations
جیره غذایی
ration
جیره غذایی
rationed
جیره غذایی
food poisoning
مسمویت غذایی
dieting
برنامه غذایی
dieting
رژیم غذایی
foodstuffs
ماده غذایی
food chains
زنجیره غذایی
diets
رژیم غذایی
foodstuff
ماده غذایی
I'm on a diet.
من رژیم غذایی دارم.
provision room
انبار مواد غذایی
botulism
مسمومیت غذایی حاد
Adulterated foodstuff.
مواد غذایی تقلبی
dietetics
برنامه ریزی غذایی
dailgy food allowance
جیره غذایی روزانه
dietary
مربوط به رژیم غذایی
annual food plan
برنامه غذایی سالیانه
grazing food chain
زنجیره غذایی چرندگان
dietetic
وابسته به رژیم غذایی
macronutrient
عنصر غذایی پر مصرف
micronutrient
عنصر غذایی کم مصرف
ration basis
مبنای محاسبه جیره غذایی
table of food equivalents
جدول ارزش جیره غذایی
stirabout
غذایی شبیه اش جو جنب وجوش
sitology
علم تغذیه ورژیم غذایی
nutrients
ماده مقوی از لحاظ غذایی
master menu
برنامه غذایی اصلی یکان
ration factor
ضریب اماد جیره غذایی
nutrient
ماده مقوی از لحاظ غذایی
convenience food
غذایی که پختن یا کشیدن آن آسان باشد
master menu
لیست مبنای جیره غذایی اصلی
commissary store annex
شعبه فروشگاه مواد غذایی پادگان
I musn't eat food containing ...
من نباید غذایی را که دارای ... هستند بخورم.
cure meat
نمک سود کردن مواد غذایی
to have the munchies for something
یکدفعه هوس چیزی
[غذایی]
را کردن
convenience foods
غذایی که پختن یا کشیدن آن آسان باشد
ration scale
مقیاس یا مبنای محاسبه جیره غذایی
self digestion
جذب خود بخود مواد غذایی
malnutrition
تغذیه ناقص نرسیدن مواد غذایی
packed lunch
غذایی که به صورت بسته به مدرسه یا سر کار میبرید
ration credit
تضمین سلامت مواد غذایی جیره ارتش
commissary
فروشگاه مواد غذایی پادگان مامور خوار بار و کارپردازارتش
commissaries
فروشگاه مواد غذایی پادگان مامور خوار بار و کارپردازارتش
k ration
بسته کوچک مواد غذایی ارتشی برای موارد فوق العاده
In the long run fatty food makes your arteries clog up.
در دراز مدت مواد غذایی پر چربی باعث گرفتگی رگها می شوند .
cereal
حبوبات غذایی که از غلات تهیه شده وباشیر بعنوان صبحانه مصرف میشود
cereals
حبوبات غذایی که از غلات تهیه شده وباشیر بعنوان صبحانه مصرف میشود
fudging
غذایی که از مخلوط شکلات وشیر وقند درست شده باشد سخن بی معنی وبیهوده جفنگ
fudge
غذایی که از مخلوط شکلات وشیر وقند درست شده باشد سخن بی معنی وبیهوده جفنگ
fudged
غذایی که از مخلوط شکلات وشیر وقند درست شده باشد سخن بی معنی وبیهوده جفنگ
fudges
غذایی که از مخلوط شکلات وشیر وقند درست شده باشد سخن بی معنی وبیهوده جفنگ
shun
پرهیز کردن اجتناب کردن از
shunned
پرهیز کردن اجتناب کردن از
shunning
پرهیز کردن اجتناب کردن از
shuns
پرهیز کردن اجتناب کردن از
agrobiology
مطالعهء مواد غذایی خاک زیست شناسی خاک
brunch
غذایی که هم بجای ناشتا و هم بجای ناهارصرف شود
brunches
غذایی که هم بجای ناشتا و هم بجای ناهارصرف شود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com