English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
chemical shift equivalent protons پروتونهای با جابجایی شیمیایی برابر
Other Matches
chemical shift non equivalent protons پروتونهای با جابجایی شیمیایی نابرابر
chemical shift جابجایی شیمیایی
metameric در وزن و ترکیب برابر و درخواص شیمیایی دگرگون حلقهای
equivalent protons پروتونهای هم ارز
rightsizing فرایند جابجایی ساختار فناوری اطلاعات یک شرکت به کاراترین سخت افزار. اغلب به معنای جابجایی از شبکه مبتنی بر mainfrome به شبکه بر پایه pc
task جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند
tasks جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند
chemical survey بررسی منطقه از نظر شیمیایی تجسس از نظر وجود عوامل شیمیایی
howitzer توپی که طول لوله ان برابر با 02 تا03 برابر کالیبر باشد
doubled سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
doubled up سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
double سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
density سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
densities سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
isodomun [بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
isodomon [بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
sensitive to corrosion حساس در برابر زنگ زدگی حساس در برابر خوردگی
triplicate سه برابر سه برابر کردن
v , series سری عوامل شیمیایی بی بو وبی رنگ عصبی سری عوامل شیمیایی عصبی
without recourse عبارتی که درفهر نویسی اسناد قابل انتقال بکار می رود و به وسیله ان فهر نویس مسئوولیت خودرا در برابر فهر نویسان بعدی نفی میکند و تنها خودرا در برابر کسی که سند رابرایش صادر کرده است مسئول قرار میدهد
displacement جابجایی
commutation جابجایی
deplacement جابجایی
handling جابجایی
convection جابجایی
head posisioning جابجایی هد
displacement ton تن جابجایی
displeacement of water جابجایی اب
relocation جابجایی
dislocation جابجایی
bimolecular displacement جابجایی دو مولکولی
static relocation جابجایی ایستا
shift reagent واکنشگر جابجایی
stokes shift جابجایی استوک
relocation factor ضریب جابجایی
relocation register ثبات جابجایی
shear displacements جابجایی برشی
dynamic relocation جابجایی پویا
block move جابجایی بلوک
program relocation جابجایی برنامه
image shift جابجایی تصویر
doppler frequency جابجایی دوپلر
eluviation جابجایی خاک
handling of goods جابجایی امتعه
handling of goods جابجایی کالا
doppler shift جابجایی دوپلر
dislocation defect نقص جابجایی
cost of removal هزینه جابجایی
displacement current جریان جابجایی
commutation relation رابطه جابجایی
commutation rules قواعد جابجایی
commutative جابجایی پذیر
commutative law قانون جابجایی
commutativity جابجایی پذیری
materials handling جابجایی مواد
hydride shift جابجایی هیدریدی
field displacement جابجایی میدان
associative shift جابجایی تداعی
alkyl shift جابجایی الکیلی
shifts جابجایی مرکزقوس
shift جابجایی مرکزقوس
allach جابجایی بساوشی
allesthesia جابجایی بساوشی
shifted جابجایی مرکزقوس
shift جابجایی شعاعی
shifted جابجایی شعاعی
angular displacement جابجایی زاویهای
shifts جابجایی شعاعی
splash proof enclosure حفافت در برابر قطرات اب حفافت در برابر باران حفافت در مقابل ریزش قطرات اب
commutative rule خاصیت جابجایی [ریاضی]
commutative property خاصیت جابجایی [ریاضی]
modular constraint محدودیت در جابجایی تصاویر
rotation جابجایی سط ر و ستون در یک آرایه .
allocheiria جابجایی بساوشی متقارن
Abelian group [math.] گروه جابجایی [ریاضی]
image displacement تغییر یا جابجایی تصویرتلویزیون
output per unit of displacement توان در واحد جابجایی
free movement of capital ازادی جابجایی سرمایه
matrix جابجایی سط ر و ستون در آرایه
matrixes جابجایی سط ر و ستون در آرایه
drunkennes خطای جابجایی یا لغزش
handling charges هزینههای جابجایی کالا
commutative group [math.] گروه جابجایی [ریاضی]
hubble effect جابجایی به سوی قرمز
stock handling cost هزینه جابجایی موجودی
commutative law خاصیت جابجایی [ریاضی]
allochiria جابجایی بساوشی متقارن
itineration ازیک جابجایی دیگر
blue shift جابجایی به سوی ابی
cargo handling at port جابجایی کالا در بندر
advection جابجایی افقی هوا
sand cone method طریقه جابجایی ماسه
translation جابجایی [ریاضی] [فیزیک]
red shift جابجایی به سوی قرمز
ammunition handler متصدی جابجایی مهمات
cartridge دیسک سخت قابل جابجایی
cartridges دیسک سخت قابل جابجایی
shift جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه
global تابع جابجایی که یک قطعه متن
shifts جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه
globally تابع جابجایی که یک قطعه متن
shifted جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه
Abelian group [math.] گروه جابجایی پذیر [ریاضی]
removable آنچه قابل جابجایی است
commutative group [math.] گروه جابجایی پذیر [ریاضی]
chemicals شیمیایی
chemical sense حس شیمیایی
chemic شیمیایی
chemical شیمیایی
chemical biological and radiological شیمیایی
displacement جابجا شدن جابجایی تغییر مکان
shifts جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست .
righted جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست
shifts جابجایی ریاضی راست داده در کلمه
righting جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست
shifted جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست .
shifted جابجایی ریاضی راست داده در کلمه
shift جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست .
shift جابجایی ریاضی راست داده در کلمه
right جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست
chemical agent عامل شیمیایی
biochemical زیستی- شیمیایی
precipitating رسوب شیمیایی
chemical munition سلاح شیمیایی
chemical ammunition مهمات شیمیایی
chemical equivalent هم ارز شیمیایی
chemical operations عملیات شیمیایی
chemical pollution الودگی شیمیایی
chemical properties خواص شیمیایی
chemical reaction واکنش شیمیایی
chemical exchange تبادل شیمیایی
decomposition هوازدگی شیمیایی
chemical reactor واکنشگاه شیمیایی
chemical kinetics سینتیک شیمیایی
chemical industries صنایع شیمیایی
chemical compound ترکیب شیمیایی
chemical consolidation تزریق شیمیایی
chemical grouting تزریق شیمیایی
chemical injection تزریق شیمیایی
chemical defense پدافند شیمیایی
chemical deposits نهشتهای شیمیایی
chemical element عنصر شیمیایی
chemical equilibrium تعادل شیمیایی
chemical agent ماده شیمیایی
chemical combination ترکیب شیمیایی
precipitates رسوب شیمیایی
precipitated رسوب شیمیایی
precipitate رسوب شیمیایی
chemical analyse تجزیه شیمیایی
chemical analysis تجزیه شیمیایی
chemical herbicide علف کش شیمیایی
chemical bond پیوند شیمیایی
chemical fuel سوخت شیمیایی
chemical energy انرژی شیمیایی
proportioner مخلوط کن شیمیایی
man-made fiber الیاف شیمیایی
cloud attack تک با ابر شیمیایی
chemical physics فیزیک شیمیایی
electrochemical برقی- شیمیایی
compounds ترکیب شیمیایی
galvanic cell پیل شیمیایی
homolysis تجزیه شیمیایی
mulch ماده شیمیایی
mulches ماده شیمیایی
fertilizer کود شیمیایی
narcosis خواب شیمیایی
fertilisers کود شیمیایی
fertilizers کود شیمیایی
quasichemical شبه شیمیایی
chemotropism گرایش شیمیایی
organic compound مواد شیمیایی
compounded ترکیب شیمیایی
chemiluminescence نورتابی شیمیایی
chemical species گونههای شیمیایی
compound ترکیب شیمیایی
chemical weathering هوازدگی شیمیایی
chemism خاصیت شیمیایی
chemical security تامین شیمیایی
chemoreceptor گیرنده شیمیایی
chemisorption جذب شیمیایی
chemical survey تجسس شیمیایی
chemical research پژوهش شیمیایی
centure of pressure travel جابجایی خطی مرکز فشار درامتداد وتر
data leakage جابجایی غیر قانونی داده ازامکانات کامپیوتری
oxides ماده شیمیایی از اکسیژن
smoke agent عامل شیمیایی دودانگیز
oxide ماده شیمیایی از اکسیژن
chemical affinity میل ترکیبی شیمیایی
c.o.d نیاز شیمیایی به اکسیژن
chemical feedstock مواد اولیه شیمیایی
biochemical catalyst کاتالیزور زیست شیمیایی
chemical ماده شیمیایی دارویی
chemicals ماده شیمیایی دارویی
acid equivalent معادل شیمیایی اسید
petrolum chemicals مواد شیمیایی نفتی
vesicant agent عامل شیمیایی تاول زا
urinalysis تجزیه شیمیایی ادرار
petrochemicals مواد شیمیایی نفتی
toxic agent عامل شیمیایی سمی
thermolysis تجزیه شیمیایی در اثرحرارت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com