Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English
Persian
body building
پرورش اندام
body-building
پرورش اندام
Other Matches
sericulture
پرورش کرم ابریشم پرورش نوغان
automatic data processing system
سیستم پرورش خودکاراطلاعات سیستم پرورش اطلاعات کامپیوتری
education
پرورش اموزش و پرورش
rabbitry
محل پرورش خرگوش اهلی پرورش خرگوش
intelligence process
جریان پرورش اطلاعات پرورش اطلاعات
cultures
پرورش
culturing
پرورش
nourishment
پرورش
pedagogy
پرورش
breeding
پرورش
culture
پرورش
floriculture
پرورش گل
cultivation
پرورش
nurture
پرورش
nurtured
پرورش
nurtures
پرورش
upbringing
پرورش
nurturing
پرورش
training
پرورش
fosterage
پرورش
dismemberment
اندام
organ
اندام
mayhen
اندام
organs
اندام
memberless
بی اندام
members
اندام
the unruly
اندام سر کش
member
اندام
pisciculture
پرورش ماهی
p.exercise
پرورش بدنی
ostreiculture
پرورش صدف
processes
پرورش دادن
mental discipline
پرورش ذهنی
germiculture
پرورش میکروب
mariculture
پرورش دریازیان
education
اموزش و پرورش
character training
پرورش منش
swannery
محل پرورش قو
ser
پرورش نوغان
aviculture
پرورش مرغ
silviculture
پرورش جنگل
foster
پرورش دادن
self culture
پرورش نفس
breeding
پرورش حیوانات
fostered
پرورش دادن
data processing
پرورش اطلاعات
unbred
پرورش نیافته
fostering
پرورش دادن
fosters
پرورش دادن
bring up
پرورش دادن
self cultivation
پرورش نفس
process
پرورش دادن
anthropometry
اندام سنجی
electric organ
اندام برقزن
effector
اندام مجری
extirpation
قطع اندام
shape
ریخت اندام
end organ
اندام انتهایی
f. of uterus
اندام رحم
flabellate
اندام بادبزنی
flabelliform
اندام بادبزنی
sense modality
اندام حسی
sense organ
اندام حسی
svelt
باریک اندام
swimming bell
اندام شنا
terminal organ
اندام پایانی
well set up
خوش اندام
Lilliputian
ریزه اندام
svelte
باریک اندام
handsome
<adj.>
خوش اندام
slimpsy
باریک اندام
prosthesis
اندام مصنوعی
plastisity
اندام پذیری
golgy tendon organ
اندام گلژی
hemialgia
دردنیمه اندام
largeof limb
درشت اندام
extirpation
اندام برداری
olfactory organ
اندام بویایی
organ of corty
اندام کورتی
organography
اندام شناسی
organology
اندام شناسی
phantom limb
اندام خیالی
plasticity
اندام پذیری
petite
ریزه اندام
mutilate
بی اندام کردن
mutilates
بی اندام کردن
mutilating
بی اندام کردن
slim
باریک اندام
slimmed
باریک اندام
slimmest
باریک اندام
slimming
باریک اندام
slims
باریک اندام
organic
موثردرساختمان اندام
lithe
لاغر اندام
shapes
ریخت اندام
limbs
اندام زیرین
limb
اندام زیرین
puny
ریزه اندام
education department
اداره آموزش و پرورش
ser
پرورش کرم ابریشم
piscicultural
مربوط به پرورش ماهی
rosarian
پرورش دهنده گل سرخ
educationalists
کارشناس اموزش و پرورش
silviculturist
ویژه گر پرورش جنگل
educationist
کارشناس اموزش و پرورش
nature nurture controversy
مجادله سرشت- پرورش
special education
اموزش و پرورش استثنایی
poulterer
پرورش دهنده طور
educationists
متخصص اموزش و پرورش
manpower development
پرورش نیروی انسانی
viniculture
پرورش انگور شراب
educationists
کارشناس اموزش و پرورش
educationist
متخصص اموزش و پرورش
educationalist
کارشناس اموزش و پرورش
guardian by nurture
قیم بعلت پرورش
culture of bees
پرورش یا تربیت زنبور
comparative education
اموزش و پرورش تطبیقی
child rearing practices
شیوههای پرورش کودک
apiculture
پرورش زنبور عسل
calf machine
دستگاه پرورش عضله
educational
مربوط به اموزش و پرورش
animal husband
پرورش جانوران اهلی
f.education
پرورش واموزش دختران
falconer
پرورش دهنده شاهین
falconers
پرورش دهنده شاهین
hobby
اسب کوچک اندام
statuettes
تندیس ریزه اندام
wolf hound
تازی درشت اندام
statuette
پیکره کوچک اندام
midget
ریز اندام ریزه
hobbies
اسب کوچک اندام
statuette
تندیس ریزه اندام
statuettes
پیکره کوچک اندام
slimsy
باریک اندام نحیف
organic
اندام دار اساسی
figurine
پیکره کوچک اندام
figurines
پیکره کوچک اندام
midgets
ریز اندام ریزه
tegument
جلد پوشش اندام
slight
باریک اندام پست
exairesis
برش اندام زیادی
body-building
ورزش زیبایی اندام
amputates
قطع اندام کردن
amputate
قطع اندام کردن
handsomeness
تناسب اندام مطبوعیت
body building
ورزش زیبایی اندام
slights
باریک اندام پست
slighting
باریک اندام پست
paidle
اندام شنا پرک
amputating
قطع اندام کردن
mutilated
اندام بریده مغلوط
lachrymals
اندام های اشک
slighted
باریک اندام پست
lachrymals
اندام های اشکی
amputated
قطع اندام کردن
slighter
باریک اندام پست
membered
دارای .....اندام یا عضو
slightest
باریک اندام پست
haute ecole
پرورش اسب در سطح عالی
hennery
مزرعه یا محل پرورش مرغ
incubator
محل پرورش اطفال زودرس
upbringing
روش اموزش و پرورش بچه
apiarian
مربوط به پرورش زنبور عسل
apiarist
پرورش دهندهء زنبور عسل
beekeeper
پرورش دهندهء زنبور عسل
incubators
محل پرورش اطفال زودرس
sericultural
وابسته به پرورش کرم ابریشم
ranch
در مرتع پرورش احشام کردن
sericulturist
پرورش دهنده کرم ابریشم
ranches
در مرتع پرورش احشام کردن
dismembers
اندام های کسی رابریدن
dismembering
اندام های کسی رابریدن
launce
سگ ماهی باریک اندام خاردار
dismember
اندام های کسی رابریدن
dismembered
اندام های کسی رابریدن
to cut a figure
عرض اندام یاجلوه کردن
tortrix
پروانه بید درشت اندام
sculpture in miniature
پیکر تراشی کوچک اندام
sylphid
زن جوان وزیبا وباریک اندام
slim jim
شبیه ادم لاغر اندام
tortricidae
پروانه بید درشت اندام
tortricid
پروانه بید درشت اندام
apicultural
مربوط به پرورش و نگهداری زنبور عسل
thremmatology
علم پرورش گیاهان وجانوران اهلی
orthogenesis
اصلاح و پرورش نژاد درطی زمان
wooler
جانوری که بخاطر پشمش پرورش مییابد
malfunction
[ اندام یا ماشین و غیره ]
درست کار نکردن
limb
قطع کردن عضو اندام زبرین
limbs
قطع کردن عضو اندام زبرین
slenderize
لاغر اندام شدن باریک کردن
tiger moth
پروانه درشت اندام ودراز بال
rachis
اندام ساقهای یا محوری مهرههای پشت
Give ( get , have ) somebody the shivers .
ترس ولرز بر اندام کسی انداختن
green thumbed
کسیکه در پرورش گیاهان شانس و استعدادخوبی دارد
inbreed
پرورش دادن از جانوران هم تیره تخم کشیدن
foliage plant
گیاهی که برای برگش پرورش دادن شود
alma mater
مدرسه یا دانشگاهی که شخص در آن پرورش یافته است
mammila
اندام یا چیز دیگرکه مانند پستان باشد
scal away
ادم بی معنی جانور کوچک اندام یا لاغر
willet
مرغ ساحلی درشت اندام شبیه لک لک یا ماهیخوار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com