Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
linebreeding
پرورش نژاد انسان یا حیوان درجهت یا هدف معینی
Other Matches
orthogenesis
اصلاح و پرورش نژاد درطی زمان
humankind
بشریت نژاد انسان
non-human
غیر متعلق به نژاد انسان
non human
غیر متعلق به نژاد انسان
pick up a trail/scent
<idiom>
تشخیص جای پای انسان یا حیوان
animalist
مصور حیوانات معتقد به حیوان صفتی انسان
snails
وقت تلف کردن انسان یا حیوان تنبل وکندرو
beak-head
[آذینی از مجموعه سر حیوان، پرنده یا انسان یا منقاری رو به پایین]
snail
وقت تلف کردن انسان یا حیوان تنبل وکندرو
centaurs
حیوان افسانهای با بالاتنه انسان وپایین تنه اسب قنطورس
centaur
حیوان افسانهای با بالاتنه انسان وپایین تنه اسب قنطورس
arabesque
منبت کاری
[تزئین شده با شاخه ها، برگ ها و میوه ها یا صورتک های انسان و حیوان]
sericulture
پرورش کرم ابریشم پرورش نوغان
epistasy
اختفای اثرات یک نژاد بوسیله نژاد دیگری
epistasis
اختفای اثرات یک نژاد بوسیله نژاد دیگری
standardises
بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardised
بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardising
بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardize
بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardizes
بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardizing
بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
pictorial rug
قالیچه های تصویری
[قالیچه های پرتره]
[در اینگونه فرش ها نگاره های معمول فرش ها استفاده نمی شود و در آن از تصاویر انسان، حیوان، طبیعت، بناها و حوادث تاریخی بهره می گیرند. به آن نقش غلط نیز می گویند.]
automatic data processing system
سیستم پرورش خودکاراطلاعات سیستم پرورش اطلاعات کامپیوتری
education
پرورش اموزش و پرورش
anthropo
پیشوند بمعانی >انسان < و > جنس انسان <
anthrop
پیشوند بمعانی > انسان < و > جنس انسان <
artificial intelligence
طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
intelligence
طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
rabbitry
محل پرورش خرگوش اهلی پرورش خرگوش
id
مجموع تمایلات انسان که نفس یا شخصیت انسان و تمایلات شهوانی وجنسی ازان ناشی میشود
anthropography
علم ساختمان بدن انسان رشتهای از علم انسان شناسی که درباره تاثیراوضاع جغرافیایی بر روی نژادها صحبت میکند
In the opposite direction .
درجهت مخالف
downwind
درجهت باد
clockwise
درجهت ساعت
with
بطرف درجهت
counter
درجهت مخالف
countered
درجهت مخالف
countering
درجهت مخالف
on the bow
درجهت سینه
feelings indigenous to man
احساسات طبیعی انسان احساساتی که در انسان بومی یا طبیعی هستند
southwestwards
درجهت جنوب باختری
southwestward
درجهت جنوب باختری
downstroke
ضربه درجهت پایین
lie to
درجهت باد توقف کردن
luff
حرکت کشتی درجهت باد
clockwise
درجهت گردش عقربههای ساعت
slash pocket
جیب عمودی درجهت درزلباس
subcontrary
مغایر درمرحله فرعی درجهت متقابل
counterclockwise
درجهت مخالف حرکت عقربه ساعت
sympodium
منحرف شونده یا ممتد درجهت محوری
kestrel
چرخ یکجوربازکوچک که درجهت مخالف بادپروازکند
omnidirectional
گیرنده یا فرستنده امواج درجهت مناسب
kestrels
چرخ یکجوربازکوچک که درجهت مخالف بادپروازکند
intelligence process
جریان پرورش اطلاعات پرورش اطلاعات
Neanderthal
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
wing heavy
تمایل هواپیما برای گردش درجهت حول محور طولی
branch cutoff
دیواری است که معمولا درجهت عمود بر دیوار سپری ساخته میشود
adjutantship
معینی
adjutancy
معینی معاونت
cost plus
بعلاوه سود معینی
stationed
درپست معینی گذاردن
ageless
بدون عمر معینی
stations
درپست معینی گذاردن
inbound
محصور در حدود معینی
he is at a loose end
کار معینی ندارد
station
درپست معینی گذاردن
standardize
مطابق درجه معینی دراوردن
standardised
مطابق درجه معینی دراوردن
standardizing
مطابق درجه معینی دراوردن
modelled
مطابق مدل معینی در اوردن
standardises
مطابق درجه معینی دراوردن
tonner
کامیون دارای فرفیت معینی
standardizes
مطابق درجه معینی دراوردن
models
مطابق مدل معینی در اوردن
modeled
مطابق مدل معینی در اوردن
model
مطابق مدل معینی در اوردن
orb
بدور مدار معینی گشتن
local option
اختیار تعیین محل معینی
predecease
پیش ازواقعه معینی مردن
orbs
بدور مدار معینی گشتن
standardising
مطابق درجه معینی دراوردن
emplace
در محل معینی قرار دادن
head for
به سمت معینی در حرکت بودن
fosterage
پرورش
floriculture
پرورش گل
culture
پرورش
training
پرورش
breeding
پرورش
pedagogy
پرورش
nourishment
پرورش
cultures
پرورش
nurturing
پرورش
nurture
پرورش
upbringing
پرورش
cultivation
پرورش
nurtured
پرورش
culturing
پرورش
nurtures
پرورش
calibrate
تحت قاعده واصول معینی دراوردن
tonner
کشتی دارای تعداد معینی فرفیت
term insurance
بیمه در موردمخاطره برای مدت معینی
calibrates
تحت قاعده واصول معینی دراوردن
calibrating
تحت قاعده واصول معینی دراوردن
cover drive
ضربه در سمت نیمه معینی اززمین
protraction
نقشه کشی طبق مقیاس معینی
calibrated
تحت قاعده واصول معینی دراوردن
ostreiculture
پرورش صدف
pisciculture
پرورش ماهی
breeding
پرورش حیوانات
body-building
پرورش اندام
p.exercise
پرورش بدنی
mental discipline
پرورش ذهنی
mariculture
پرورش دریازیان
foster
پرورش دادن
character training
پرورش منش
bring up
پرورش دادن
aviculture
پرورش مرغ
fostered
پرورش دادن
fostering
پرورش دادن
fosters
پرورش دادن
body building
پرورش اندام
data processing
پرورش اطلاعات
processes
پرورش دادن
self cultivation
پرورش نفس
silviculture
پرورش جنگل
education
اموزش و پرورش
process
پرورش دادن
ser
پرورش نوغان
unbred
پرورش نیافته
swannery
محل پرورش قو
germiculture
پرورش میکروب
self culture
پرورش نفس
off break
کسب امتیاز معینی در ضربه به سمت راست
the
حرف تعریف برای چیز یاشخص معینی
blood counts
شمارش تعداد گویچههای خون در حجم معینی
section hand
کارگرعضو دسته معینی ازکارگران راه اهن
capias
حکم یا امریه دائر بر توقیف شخص معینی
blood count
شمارش تعداد گویچههای خون در حجم معینی
dimension stock
چوب سختی که به ابعاد معینی تبدیل شده
cover point
محل بازیگر در نقطه معینی دور از توپزن
sibling
هم نژاد
blood
نژاد
siblings
هم نژاد
origin
نژاد
Lurs
نژاد لر
origins
نژاد
stirps
نژاد
race
نژاد
congenerous
هم نژاد
strain
نژاد
strains
نژاد
issues
نژاد
phylum
نژاد
phylon
نژاد
descent
نژاد
descents
نژاد
issued
نژاد
issue
نژاد
races
نژاد
raced
نژاد
animal husband
پرورش جانوران اهلی
f.education
پرورش واموزش دختران
piscicultural
مربوط به پرورش ماهی
child rearing practices
شیوههای پرورش کودک
rosarian
پرورش دهنده گل سرخ
falconer
پرورش دهنده شاهین
educational
مربوط به اموزش و پرورش
ser
پرورش کرم ابریشم
culture of bees
پرورش یا تربیت زنبور
poulterer
پرورش دهنده طور
falconers
پرورش دهنده شاهین
education department
اداره آموزش و پرورش
educationalists
کارشناس اموزش و پرورش
viniculture
پرورش انگور شراب
silviculturist
ویژه گر پرورش جنگل
manpower development
پرورش نیروی انسانی
educationist
کارشناس اموزش و پرورش
calf machine
دستگاه پرورش عضله
nature nurture controversy
مجادله سرشت- پرورش
educationists
کارشناس اموزش و پرورش
guardian by nurture
قیم بعلت پرورش
educationist
متخصص اموزش و پرورش
educationists
متخصص اموزش و پرورش
comparative education
اموزش و پرورش تطبیقی
special education
اموزش و پرورش استثنایی
apiculture
پرورش زنبور عسل
educationalist
کارشناس اموزش و پرورش
time zone
منطقه جغرافیایی دارای ساعت یا نصف النهار معینی
time zones
منطقه جغرافیایی دارای ساعت یا نصف النهار معینی
camporee
اجتماع پسران ودختران پیش اهنگ از ناحیه معینی
phonotypy
چاپ با حروفی که هرکدام نماینده یک صدای معینی است
forty one billiard
بیلیارد کیسه دار که هربازیگر شماره معینی دارد
stage set
تنظیم صحنه برای ایفای نقش معینی از نمایش
mongrel
پست نژاد
mongrels
پست نژاد
eugenics
اصلاح نژاد
the black race
نژاد سیاه
genocide
نژاد ستیزی
genocide
نژاد زدایی
full-blooded
پاک نژاد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com