Dictiornary-Farsi | پرورش یا تربیت زنبور | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
culture of bees	پرورش یا تربیت زنبور


Other Matches

apiculture	پرورش زنبور عسل
apiarist	پرورش دهندهء زنبور عسل
beekeeper	پرورش دهندهء زنبور عسل
apiarian	مربوط به پرورش زنبور عسل
apicultural	مربوط به پرورش و نگهداری زنبور عسل
sericulture	پرورش کرم ابریشم پرورش نوغان
automatic data processing system	سیستم پرورش خودکاراطلاعات سیستم پرورش اطلاعات کامپیوتری
education	پرورش اموزش و پرورش
rabbitry	محل پرورش خرگوش اهلی پرورش خرگوش
well-bred	با تربیت تربیت شده
intelligence process	جریان پرورش اطلاعات پرورش اطلاعات
humble bee	زنبور
wasps	زنبور
wasp	زنبور
hornet	زنبور سرخ
humble bee	زنبور درشت
drone	زنبور عسل نر
droned	زنبور عسل نر
hornets	زنبور سرخ
droning	زنبور عسل نر
vespal	وابسته به زنبور
I was stung by a wasp.	زنبور نیشم زد
bee-keepers	زنبور پرور
bee-keeper	زنبور پرور
vespiary	لانه زنبور
yellow jacket	زنبور زرداجتماعی
honeybee	زنبور عسل
hive	دسته زنبور
drones	زنبور عسل نر
apiphobia	زنبور هراسی
honeybees	زنبور عسل
bumble bee	زنبور درشت
honey bee	زنبور عسل
vespid	زنبور درشت و سرخ
apiculturist	پرورنده زنبور عسل
carpenter bee	زنبور چوب سوراخ کن
bees	مگس انگبین زنبور
bee	مگس انگبین زنبور
waspish	زنبور وار نیش دار
vespiary	اجتماع زنبوران دستهای زنبور
waspishness	زنبور وار نیش دار
apian	وابسته به زنبور عسل یامگس
mason wasp	زنبور غیر اجتماعی لانه زی
bee-keepers	متصدی نگهداری از زنبور عسل
bee-keeper	متصدی نگهداری از زنبور عسل
apivorous	زنبورخوار تغذیه کننده از زنبور عسل
foulbrood	بیماری میکربی ومهلک نوزادکرم زنبور عسل
clochan	[ساختمان مدور ایرلندی که شبیه کندوی زنبور عسل بود.]
culture	پرورش
pedagogy	پرورش
culturing	پرورش
training	پرورش
breeding	پرورش
floriculture	پرورش گل
nurture	پرورش
fosterage	پرورش
cultures	پرورش
nurtures	پرورش
upbringing	پرورش
nurturing	پرورش
nourishment	پرورش
cultivation	پرورش
nurtured	پرورش
mental discipline	پرورش ذهنی
mariculture	پرورش دریازیان
ostreiculture	پرورش صدف
germiculture	پرورش میکروب
processes	پرورش دادن
pisciculture	پرورش ماهی
process	پرورش دادن
fosters	پرورش دادن
fostering	پرورش دادن
fostered	پرورش دادن
foster	پرورش دادن
breeding	پرورش حیوانات
body building	پرورش اندام
body-building	پرورش اندام
p.exercise	پرورش بدنی
unbred	پرورش نیافته
swannery	محل پرورش قو
aviculture	پرورش مرغ
self culture	پرورش نفس
silviculture	پرورش جنگل
bring up	پرورش دادن
self cultivation	پرورش نفس
data processing	پرورش اطلاعات
ser	پرورش نوغان
education	اموزش و پرورش
character training	پرورش منش
calf machine	دستگاه پرورش عضله
educational	مربوط به اموزش و پرورش
f.education	پرورش واموزش دختران
animal husband	پرورش جانوران اهلی
child rearing practices	شیوههای پرورش کودک
comparative education	اموزش و پرورش تطبیقی
silviculturist	ویژه گر پرورش جنگل
piscicultural	مربوط به پرورش ماهی
poulterer	پرورش دهنده طور
rosarian	پرورش دهنده گل سرخ
ser	پرورش کرم ابریشم
viniculture	پرورش انگور شراب
special education	اموزش و پرورش استثنایی
educationalist	کارشناس اموزش و پرورش
educationists	متخصص اموزش و پرورش
educationists	کارشناس اموزش و پرورش
educationist	متخصص اموزش و پرورش
educationist	کارشناس اموزش و پرورش
educationalists	کارشناس اموزش و پرورش
nature nurture controversy	مجادله سرشت- پرورش
education department	اداره آموزش و پرورش
falconer	پرورش دهنده شاهین
falconers	پرورش دهنده شاهین
guardian by nurture	قیم بعلت پرورش
manpower development	پرورش نیروی انسانی
ill bred	بی تربیت
half bred	بی تربیت
mannerliness	تربیت
upbringing	تربیت
ill mannered	بی تربیت
lowbred	بی تربیت
low bred	بی تربیت
churl	بی تربیت
genteelness	تربیت
chuff	بی تربیت
well bred	با تربیت
gentrice	تربیت
unpolished	بی تربیت
unmannerly	بی تربیت
true bred	با تربیت
good breeding	تربیت
caddish	بی تربیت
pedagogy	تربیت
impolite	بی تربیت
mannerless	بی تربیت
ill-bred	بی تربیت
nurturing	تربیت
nurtures	تربیت
nurtured	تربیت
gross	بی تربیت
education	تربیت
barbarous	بی تربیت
gentle	با تربیت
gentler	با تربیت
gentlest	با تربیت
grossing	بی تربیت
grossest	بی تربیت
grosses	بی تربیت
grosser	بی تربیت
grossed	بی تربیت
nurture	تربیت
randy	بی تربیت
manner	تربیت
uncivil	بی تربیت
gentry	تربیت
bearish	بی تربیت
uncivilly	بی تربیت
blowzed	بی تربیت
cultivation	تربیت
incubators	محل پرورش اطفال زودرس
upbringing	روش اموزش و پرورش بچه
sericultural	وابسته به پرورش کرم ابریشم
ranch	در مرتع پرورش احشام کردن
ranches	در مرتع پرورش احشام کردن
haute ecole	پرورش اسب در سطح عالی
sericulturist	پرورش دهنده کرم ابریشم
incubator	محل پرورش اطفال زودرس
hennery	مزرعه یا محل پرورش مرغ
trains	تربیت کردن
train [teach]	تربیت کردن
undisiplined	تربیت نشده
schooling	تربیت اسب
trainable	تربیت پذیر
to bring up	تربیت کردن
teacher training	تربیت معلم
train	تربیت کردن
education	تعلیم و تربیت
cad	ادم بی تربیت
teach	تربیت کردن
instruct	تربیت کردن
abetting	تربیت کردن
abetted	تربیت کردن
abets	تربیت کردن
abet	تربیت کردن
steerage	اداره تربیت
schools	تربیت اسب
school	تربیت اسب
educate	تربیت کردن
give lessons	تربیت کردن
trained	تربیت کردن
cads	ادم بی تربیت
accomplished	تربیت شده
fish culture	تربیت ماهی
rearing	تربیت کردن
boor	ادم بی تربیت
educating	تربیت کردن
reared	تربیت کردن
rear	تربیت کردن
genteely	از روی تربیت
physical education	تربیت بدنی
educative	تربیت امیز