Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 81 (5 milliseconds)
English
Persian
long term project
پروژه طویل مدت
Other Matches
project
پروژه پروژه افکندن
projects
پروژه پروژه افکندن
projected
پروژه پروژه افکندن
long-drawn-out
طویل
lengthy
طویل
slot
سوراخ طویل
longs
طولانی طویل
longest
طولانی طویل
longer
طولانی طویل
longed
طولانی طویل
long-
طولانی طویل
long
طولانی طویل
slots
سوراخ طویل
slotting
سوراخ طویل
long gallery
راهرو طویل
long gallery
اتاق طویل
wiredrawn
طویل و فریف
long dated
طویل المدت
long term
طویل المدت
lengthens
طویل شدن
lengthening
طویل شدن
lengthened
طویل شدن
lengthen
طویل شدن
majored
طویل ارشد
major
طویل ارشد
majoring
طویل ارشد
draw
طویل کردن کشش
draws
طویل کردن کشش
capital liability
دیون طویل المدت
elongation
قابلیت طویل شدن
investment credit
اعتبار طویل المدت
sustained load
بار طویل المدت
long term interest rate
نرخ بهره طویل المدت
deflection under long term loading
خیز ریز بار طویل المدت
half long
حد فاصل بین جمله طویل وجمله کوتاه
chunking along
عملکرد یک برنامه طویل الاجراو قابل اطمینان
flight arrow
تیر مخصوص تیراندازی باپرواز منحنی و طویل
capital assets
دارایی طویل المده اعم ازمالی واعتباری
scheme
پروژه
project
پروژه
schemes
پروژه
profile of the road
خط پروژه
schemed
پروژه
projected
پروژه
projections
پروژه
projection
پروژه
projects
پروژه
project manager
مدیر پروژه ها
project library
کتابخانه پروژه
project manager
مدیر پروژه
project plan
طرح پروژه
project selection
انتخاب پروژه
to shunt a project
کنارگذاشتن یک پروژه
project control
کنترل پروژه
project appraisal
ارزشیابی پروژه
designs
پروژه طرح
design
پروژه طرح
project technical report
گزارش فنی پروژه
project section
بخش تهیه پروژه ها
project schedule
زمان بندی پروژه
project management system
سیستم مدیریت پروژه
project management program
برنامه مدیریت پروژه
project loans
قرضههای مربوط به پروژه ها
epididymis
زائده طویل و باریک عقب بیضه که شامل مجاری خروجی منی است
water utilization project
پروژه بهره برداری از منابع اب
The project was terminated as of July 1.
پروژه از اول ژولیه به پایان رسید.
projects
ارائه دادن بیرون زدن پیش امدن پروژه
projected
ارائه دادن بیرون زدن پیش امدن پروژه
project
ارائه دادن بیرون زدن پیش امدن پروژه
critical path analysis
استفاده از بررسیهای هر مرحله بحرانی یک پروژه بزرگ برای کمک به گروه مدیریت
to boondoggle
[American English]
پول و وقت تلف کردن
[برای پروژه ای با سرمایه دولت بخاطر انگیزه سیاسی]
When we get this project off the ground we can relax.
وقتی این پروژه پا بگیرد و با موفقیت شروع شود، دیگر خیالمان راحت است.
workgroup
گروه کوچک کاربران که روی یک پروژه کار می کنند یا به یک شبکه محل وصل هستند
latest event time
دیرترین زمانیکه تا ان زمان یک واقعه میتواند اتفاق بیافتد بدون انکه مدت اجرای پروژه طولانی تر گردد
feasibility
بررسی هزینه ها و مزیت برای بررسی شروع مجدد پروژه
optimum schedule
مطلوبترین برنامه اجرائی برنامه ایکه مخارج پروژه رابه حداقل می رساند
outliner
برای اینکه به کاربر کمک کند تا بخش ها و زیربخشهای لیست ای از اشیا را مرتب کند یا بخشهایی از پروژه را
design
پروژه دادن طرح دادن طرح کردن برنامه
designs
پروژه دادن طرح دادن طرح کردن برنامه
pert
Technique Review Evaluationand Program فن ارزیابی و بررسی برنامه Technique Review Evaluationand Project روش مرور و ارزیابی پروژه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com