English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
cornetcy پرچم داری سواره نظام
Other Matches
marxist economics نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
dragoons سواره نظام
cavalry سواره نظام
horseman سواره نظام
dragoon سواره نظام
horse سواره نظام
yeomanry سواره نظام
phylarch فرمانده سواره نظام
ironside نام سواره نظام
dragonnades بوسیله سواره نظام
equites سواره نظام صاحب امتیاز
bucks دولادولا رفتن سواره نظام
dragoons سواره نظام راهدایت کردن
dragoon سواره نظام راهدایت کردن
yeomanry سواره نظام سرباز داوطلب
buck دولادولا رفتن سواره نظام
chevalier سرباز سواره نظام و مسلح سوار
hussar سرباز سواره نظام سبک اسلحه
petronel یکجور تپانچه بزرگ که سواره نظام شدههای 61و 71بکارمیبردند
sabretache خرجین یاکیسه چرمی پهن که بکمر بند سرباز سواره نظام اویخته است
capitalist system نظام سرمایه داری
horse guards گارد مخصوص سواره نظام گارد سوار نگهبان سوار
dude ranch گله داری واسب سواری وحشم داری
flag پرچم دار کردن پرچم زدن به
flags پرچم دار کردن پرچم زدن به
statecraft کشور داری ملک داری
You deserve it. حق داری ( استحقاق آنرا داری )
halyard ریسمان پرچم طناب پرچم
field colors پرچم رزمی پرچم یکانی
color salute سلام پرچم احترام به پرچم
dress left از چپ نظام یا از راست نظام
collapse capitalism فروپاشی سرمایه داری سقوط سرمایه داری
roadways سواره رو
mounted سواره
roadway سواره رو
flag semaphore سیستم مخابره با پرچم سیستم علایم پرچم
to ride one down سواره بکسی
override سواره گذشتن از
overridden سواره گذشتن از
mounted messenger پیک سواره
dismounted به طورغیر سواره
ride گردش سواره
rides گردش سواره
dismounted غیر سواره
horseback archery تیراندازی سواره
overrode سواره گذشتن از
overrides سواره گذشتن از
foot infantry غیر سواره
cavalcade سواری گردش سواره
joust نیزه بازی سواره
cavalcades سواری گردش سواره
jousts نیزه بازی سواره
jousted نیزه بازی سواره
he rolled them by سواره از پهلوی انها رد شد
jousting نیزه بازی سواره
rangers تفنگ دار سواره هنگ سوار
pindari غارتگر سواره درهندوستان درسدههای 71و 81
ranger تفنگ دار سواره هنگ سوار
stag hunting شکار اهو با حالت سواره وکمک تازیها
mounted به طور سواره سوار شده روی وسیله دیگر
guiden پرچم یکان پرچم نماینده یکان
tilted شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
tilt شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
tilts شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
capitalism کاپیتالیزم سیستم سرمایه داری سیستم سرمایه گرایی سرمایه داری
system نظام
trends نظام
trend نظام
military نظام
chucks سه نظام
systems نظام
chucked سه نظام
chuck سه نظام
left d. نظام به چپ
tensility کش داری
blind man's buff از من داری
wet storage تر داری
grittiness شن داری
bigamy دو زن داری
the military profession کار نظام
caste system نظام کاستی
exemption معافی نظام
system dynamics پویائی نظام
systematization نظام دهی
double standard نظام دو معیاری
centralized system نظام متمرکز
colonial system نظام استعماری
foot infantry پیاده نظام
household system نظام تولیدخانوادگی
incentive system نظام تشویقی
open system نظام باز
social system نظام اجتماعی
communication system نظام ارتباطی
collectivism نظام اشتراکی
household system نظام خانوادگی
cognitive system نظام شناختی
systems analysis نظام شناسی
systems نظام سیستم
tax system نظام مالیاتی
taylorism نظام تیلور
chuck wrench اچار سه نظام
class system نظام طبقاتی
closed system نظام بسته
communist system نظام کمونیستی
communism نظام اشتراکی
chuck صفحه نظام
hand operated chuck سه نظام دستی
phonology نظام صوتی
military مربوط به نظام
serfdom system نظام سرفی
serfdom system نظام رعیتی
serfdom نظام رعیتی
serfdom نظام دهقانی
sensorium نظام حسی
infantry پیاده نظام
agrarian system نظام ارضی
serviced نظام وفیفه
service نظام وفیفه
regulations نظام نامه
banking system نظام بانکداری
capitalist system نظام کاپیتالیسم
price system نظام قیمت
conscription نظام وفیفه
feudalism نظام زمینداری
price system نظام قیمتی
boring chuck سه نظام مته
accounting system نظام حسابداری
biosystem نظام زیستی
biological system نظام زیستی
skirmisher پیاده نظام
binary system نظام دو نمادی
barter system نظام تهاتری
barter system نظام پایاپای
military service نظام وفیفه
action system نظام عمل
modern system نظام نوین
chucks صفحه نظام
dual price system نظام دو قیمتی
system نظام سیستم
cutter chuck سه نظام فرز
credit system نظام اعتباری
landlordism نظام اربابی
dynamic system نظام پویا
economic system نظام اقتصادی
educational system نظام اموزشی
factory system نظام کارخانهای
musculature نظام عضلانی
socialism نظام اشتراکی
drill chuck سه نظام مته
filing system نظام بایگانی
welfare system نظام رفاهی
modern system نظام جدید
code نظام نامه
chuck دستگاه نظام
chucked دستگاه نظام
chucked صفحه نظام
mnemonic system نظام یادیار
mechanism of the organ نظام تشکیلات
mixed system نظام مختلط
conversational system نظام محاورهای
underdetermined system نظام نامعین
market system نظام بازار
order نظام معماری
man power مشمولین نظام
chucks دستگاه نظام
value system نظام ارزشها
delusional system نظام هذیانی
jaw chuck سه نظام فک دار
miniature system خرده نظام
bulkiness جثه داری
abstinence;or abstinency خود داری
bulkiness تنه داری
wake شب زنده داری
waked شب زنده داری
wakes شب زنده داری
vigils شب زنده داری
vigil شب زنده داری
tenancy اجاره داری
capitalism سرمایه داری
tenancies اجاره داری
night waking شب زنده داری
wakefulness شب زنده داری
tenure اجاره داری
leasehold اجاره داری
lucubration شب زنده داری
blind mans buff ازمن داری
treasury خزانه داری
bank protection ساحل داری
thrift خانه داری
pernoctation شب زنده داری
charges عهده داری
serrulation دندانه داری
angularity زاویه داری
angulation زاویه داری
quartermasters سررشته داری
quartermaster سررشته داری
anti capitalist ضد سرمایه داری
self restraint خود داری
leasing اجاره داری
menage خانه داری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com