Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 114 (7 milliseconds)
English
Persian
pneumatic riveting
پرچکاری بادی
Other Matches
air bedding
لایههای لاستیکی بادی بالشتکهای بادی
cold riveting
پرچکاری سرد
staggered riveting
پرچکاری یک در میان
flenged beam riveting
پرچکاری لبه دار
cleco fastener
وسیلهای مانند فنر برای محکم کردن صفحات فلزی به یکدیگر تا اتمام مراحل پرچکاری
pneumatic
بادی
flatuous
بادی
body shirt
بادی
blowy
بادی
at first blush
در بادی امر
fly ash
خاکستر بادی
blowtube
تفنگ بادی
air bed
تشک بادی
blowgun
تفنگ بادی
blow pipe
تفنگ بادی
air blast transformer
مبدل بادی
air gun
تفنگ بادی
air hammer
چکش بادی
blow gun
تفنگ بادی
air pump
تلمبهء بادی
air operated horn
شیپور بادی
dune sand
ماسه بادی
airguns
تفنگ بادی
airgun
تفنگ بادی
air rifles
تفنگ بادی
air rifle
تفنگ بادی
wind generator
مولد بادی
wind erosion
فرسایش بادی
wind current
جریان بادی
wind corrosion
ساییدگی بادی
running sand
ماسه بادی
pop gun
تفنگ بادی
pneumatic tools
اسبابهای بادی
pneumatic tire
لاستیک بادی
pneumatic press
پرس بادی
pneumatic hammer
چکش بادی
pneumatic fender
دفرای بادی
marine sand
ماسه بادی
airgun
سلاح بادی
airguns
سلاح بادی
aeromotor
موتور بادی
sailboats
قایق بادی
pneumatic
لاستیک بادی
quicksand
ماسه بادی
lantern
چراغ بادی
sailboat
قایق بادی
hurricane lamp
چراغ بادی
hurricane lamps
چراغ بادی
windmills
اسیاب بادی
lanterns
چراغ بادی
air brake
ترمز بادی
air brakes
ترمز بادی
windmill
اسیاب بادی
sailing
قایقرانی با قایق بادی
riveting hammer
چکش بادی پرچ
popgun
تفنگ بادی بچگانه
sailings
مسافرت با قایق بادی
sailings
شراع کشتی بادی
sail arm
پره اسیاب بادی
wind instrument
الات موسیقی بادی
wind instruments
الات موسیقی بادی
sail
شراع کشتی بادی
sail
مسافرت با قایق بادی
sailed
شراع کشتی بادی
vane of windmill
پره اسیاب بادی
sailed
مسافرت با قایق بادی
self moved
دارای حرکت بادی
square rigger
نوعی کشتی بادی
air operated pendulum type screen wiper
بادامک پاندولی بادی
air operated press
پرس بادی پنوماتیکی
reed
الت موسیقی بادی
auxiliary sailing vessel
کشتی بادی موتوردار
chipping hammer
چکش بادی اهنبر
chipping hammer
چکش بادی اهن بر
eolation
سنگ فرسایی بادی
euphonium
یکجورالت موسیقی بادی
fresh breeze
بادی که ساعتی 23 کیلومتربوزد
schooners
نوعی قایق بادی
schooner
نوعی قایق بادی
windmills
هر چیزی شبیه اسیاب بادی
an off shore wind
بادی که از سوی دریا بوزد
to go for a sail
با کشتی بادی سفریاگردش کردن
saxophones
نوعی الت موسیقی بادی
peabody picture vocabulary test
ازمون واژگان مصور پی بادی
ophicleide
یکجور ساز بادی برنجین
balloon tire
لاستیک بادی عاج دار
primafacie
در بادی امر قابل قبول
saxophone
نوعی الت موسیقی بادی
quartering
بادی که با زاویه کج بطرفی می وزد
windmill
هر چیزی شبیه اسیاب بادی
fugue
نوعی الت بادی موسیقی
reed organ
یکنوع الت موسیقی بادی
fugues
نوعی الت بادی موسیقی
yaghtman's anchor
لنگر قایقهای بادی کوچک
yacht
کرجی بادی یا بخاری مخصوص تفرج
woodwind
موسیقی برای سازهای بادی چوبی
yachts
کرجی بادی یا بخاری مخصوص تفرج
meter rule
مقررات مربوط به ساختن قایقهای بادی
to sail
[for]
با کشتی بادی آغاز به سفر کردن
[به]
reed stop
کلید یا جا انگلشتی الات موسیقی بادی
reed pipe
لوله یا نای الات موسیقی بادی
aeolian harp
آلت موسیقی بادی شبیه به جعبه
fresh gale
بادی که با سرعت ساعتی 93تا 64 میل بوزد
chute
سرسره بادی برای فراراضطراری از هواپیما درروی زمین
chutes
سرسره بادی برای فراراضطراری از هواپیما درروی زمین
fishtail wind
بادی که مداوما به چپ وراست یا جلو و عقب تغییرجهت میدهد
english horn
نوعی ساز بادی چوبی انگلیسی که دارای دوزبانه است
open jet tunnel
تونل بادی که قسما کار ان باز بوده و فاقد دیواره میباشد
closed jet tunnel
تونل بادی نه الزاما با مداربسته بلکه قسمت اصلی ان کاملا بسته است
pneumaticity
خاصیت بادی یا هوایی خاصیت چیزی که با هوای فشرده کار میکند
the wind drowned the strigs
سازهای بادی صدای سازهای سیمی را خفه میکند
sailboats
کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboat
کشتی بادبانی کشتی بادی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com