Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
earth socket
پریز زمین
Other Matches
outlet
پریز
socket
پریز
plug connector
پریز
sockets
پریز
receptacle
پریز
receptacles
پریز
outlets
پریز
plug box
پریز
wall sockets
پریز ها
receptacles
پریز ها
power outlets
پریز ها
outlets
پریز ها
electrical outlets
پریز ها
plug socket
پریز
electric sockets
پریز ها
power outlet
پریز دیواری
plug and socket
دوشاخه و پریز
power socket
پریز برق
wall socket
پریز دیواری
wafer socket
[پریز صفحه ای]
socket coupler
پریز اتصال
sockets
پریز برق
socket
پریز برق
socket box
جعبه پریز
external socket
پریز بیرونی
electrical outlet
پریز دیواری
point
[wall socket]
[British]
پریز دیواری
plug in
به پریز زدن
socket
[wall socket]
پریز دیواری
plug connection
کنتاکت پریز
wall socket
پریز روی دیوار
phonograph connection
پریز مخصوص پیکاپ
wall sockets
پریز های دیواری
power outlets
پریز های دیواری
electric sockets
پریز های دیواری
network socket
پریز شبکه
[کامپیوتر]
timer socket
[پریز زمان سنج]
electrical outlet
پریز روی دیوار
point
[wall socket]
[British]
پریز روی دیوار
power outlet
پریز روی دیوار
utensil socket
[پریز دستگاه برقی]
socket
[wall socket]
پریز روی دیوار
flush receptacle
پریز توی کار
flush socket
[پریز زیر کار]
electrical outlets
پریز های دیواری
wall sockets
پریز های روی دیوار
electric sockets
پریز های روی دیوار
convenience outlet
[American]
پریز
[الکترونیک یا مهندسی برق]
electrical outlets
پریز های روی دیوار
The socket is broken.
پریز برق شکسته است.
power point
[British]
پریز
[الکترونیک یا مهندسی برق]
electrical outlet
پریز
[الکترونیک یا مهندسی برق]
receptacle
پریز
[الکترونیک یا مهندسی برق]
outlet
پریز
[الکترونیک یا مهندسی برق]
power outlets
پریز های روی دیوار
point
[wall socket]
[British]
پریز
[الکترونیک یا مهندسی برق]
numeric coprossor socket
[پریز کمک پردازنده عددی]
power outlet
پریز
[الکترونیک یا مهندسی برق]
socket
[wall socket]
پریز
[الکترونیک یا مهندسی برق]
clowns
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowned
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
geotaxis
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
pancake
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
center field
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
inductive earthing
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
pancakes
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
frost heave
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
nap of the earth
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
off side
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
geognosy
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to break up
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
tellurian
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
perelotok
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
styx
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeants
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeant
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
covenant runing with land
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pervious ground
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
lacrosse
نوعی موشک زمین به زمین
pershing
موشک زمین به زمین پرشینگ
redstone
موشک زمین به زمین رداستون
biosphere
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
talik
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
contour flight
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
drops
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
topography
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
hydrographer
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile
موشک زمین به زمین
ground resolution
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
everglade
قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
He had a nast fall.
بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
surface to surface
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface-to-surface
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction
جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface missile
موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
cinder track
زمین دو
cinder tracks
زمین دو
soiling
زمین
grass roots
کف زمین
norland
زمین
grazes
زمین
globe
زمین
grazed
زمین
soil
زمین
aerospace
جو زمین
graze
زمین
land n
زمین
land
زمین
soils
زمین
ground
کف زمین
ground surface
کف زمین
rooter
زمین کن
ground
زمین
floor
کف زمین
real estate
زمین
floored
کف زمین
domains
زمین
this earthly round
زمین
ground
[British]
[floor]
کف زمین
floor
کف زمین
terrain
زمین
extra terrestrial
زمین
globes
زمین
ground
: زمین
ground line
خط زمین
floors
کف زمین
acre
زمین
geodetically
زمین
earth
زمین
earths
زمین
earthing
زمین
lackland
بی زمین
fielded
زمین
domain
زمین
field
زمین
tellus
زمین
acres
زمین
fields
زمین
subgrade
زمین پی راه
sidelining
خط کنار زمین
sidelines
خط کنار زمین
sidelined
خط کنار زمین
sideline
خط کنار زمین
strake
باریکه زمین
soil strain
فشار زمین
site building
زمین ساختمانی
permeable ground
زمین تراوا
soil creep
زمین خزه
permeable ground
تراوا زمین
soil species
نوع زمین
terrestrial
زمین خاکی
tectonic
زمین ساختی
field hockey
زمین هاکی
landward
بسوی زمین
stamp one's foot
پا به زمین زدن
public domain
زمین خالصه
grounding
ایجاد زمین
parterre
در طول زمین
fault
شکست زمین
faulted
شکست زمین
ground level
تراز زمین
ground level
سطح زمین
faults
شکست زمین
west
مغرب زمین
boggy
زمین باطلاقی
oblique compartment
زمین مورب
grass
زمین چمن
grasses
زمین چمن
open country
زمین باز
orbit of the earth
مدار زمین
landfall
ریزش زمین
landfalls
ریزش زمین
grounding
زمین کردن
parcelling
تفکیک زمین
table land
زمین هموار
paralytic disability
زمین گیری
nutation
اهتزاز زمین
palsy
زمین گیری
original ground
زمین بکر
original ground
زمین طبیعی
tectonic
زمین ساخت
occident
مغرب زمین
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com