Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 90 (7 milliseconds)
English
Persian
knobbly
پر از برجستگی
Search result with all words
lands
برجستگی شیار خانها ریلهای راهنما
joggle
برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
joggled
برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
joggles
برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
joggling
برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
bossiness
دارای برجستگی
bossy
دارای برجستگی
blister
برجستگی دوکی شکل روی اجسام ایرودینامیکی
blistered
برجستگی دوکی شکل روی اجسام ایرودینامیکی
blisters
برجستگی دوکی شکل روی اجسام ایرودینامیکی
land
زمین پیاده شدن برجستگی بین خانها
snob
برجستگی
snobs
برجستگی
stick up
برجستگی داشتن
stick-up
برجستگی داشتن
stick-ups
برجستگی داشتن
curb
برجستگی لبههای داخلی مسیر دو
curbed
برجستگی لبههای داخلی مسیر دو
curbing
برجستگی لبههای داخلی مسیر دو
curbs
برجستگی لبههای داخلی مسیر دو
relieve
تغییر پست دادن برجستگی
relieves
تغییر پست دادن برجستگی
relieving
تغییر پست دادن برجستگی
swell
برجستگی
swell
ورم کردن برجستگی پیدا کردن
swelled
برجستگی
swelled
ورم کردن برجستگی پیدا کردن
swells
برجستگی
swells
ورم کردن برجستگی پیدا کردن
gland
برجستگی
glands
برجستگی
tuber
سیبک برامدگی زگیل مانند برجستگی
tubers
سیبک برامدگی زگیل مانند برجستگی
prominence
برجستگی
thread
شیار برجستگی
threads
شیار برجستگی
eminence
برجستگی
nose
برجستگی
noses
برجستگی
boss
برجستگی
boss
گلمیج برجستگی
bossed
برجستگی
bossed
گلمیج برجستگی
bosses
برجستگی
bosses
گلمیج برجستگی
bossing
برجستگی
bossing
گلمیج برجستگی
acromphalus
برجستگی و زائدهء غیرطبیعی ناف
acrosome
برجستگی قدامی سلول جنسی نر
alto relievo
برجستگی زیاد
apophysis
برجستگی
barrel cam
برجستگی طبلی
colliculus
برجستگی
contour line
خط برجستگی زمین
convexity
برجستگی
crank cheek
برجستگی گونههای میل لنگ
crow steps
لاریز:برجستگی هایی که بشکل پله یاکنگره درسرازیریهای شیروانی م
embossment
برجستگی
eminency
برجستگی
esker
برجستگی باریک و طویلی که ازرسوب سنگ ریزه یا شن درضمن جریان اب یخچال ایجادمیگردد
grossness
برجستگی
height of rise
ارتفاع برجستگی
illustriousness
برجستگی
illustrousness
برجستگی
inferior colliculus
برجستگی زیرین
ness
برجستگی
notability
برجستگی
notbility
برجستگی
outstand
برجستگی داشتن
picturesqueness
برجستگی
pone
برجستگی
pre eminence
برجستگی
prominency
برجستگی
prosiliency
برجستگی
remerkableness
برجستگی
rilievo
برجستگی
salience
برجستگی
saliency
برجستگی
superior colliculus
برجستگی زبرین
surfer's knot
ورم یا برجستگی زیر زانو یابالای پای موج سوار
teethridge
برجستگی استخوان فک که حفرههای دندانها بر ان قراردارد
trippet
زبانه یا برجستگی چرخ که درفواصل معین بچرخ دیگرمیخورد
tubercle
برجستگی روی استخوان
tuberculation
برجستگی یازگیل
tuberculum
برجستگی
codpiece
روکش یا کیسهای که دکمههای جلو شلوار و برجستگی آلت مردانه رامیپوشاند
codpieces
روکش یا کیسهای که دکمههای جلو شلوار و برجستگی آلت مردانه رامیپوشاند
crown-steps
لاریز
[برجستگی هایی که شکل پله یا کنگره در سرازیرهای شیروانی است.]
high relief
برجستگی زیاد
Partial phrase not found.
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com