Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
English
Persian
down
پر دراوردن جوجه پرندگان پرهای ریزی که برای متکابکار میرود
Other Matches
serinette
ارغنوان کوچک دستی که برای سروداموزی به پرندگان بکار میرود
chucked
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
chucks
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
chuck
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
court plume
پرهای شتر مرغ که برای ارایش درموی سر بکار برند
damping vane
پرهای در فلومتر سوخت برای کاهش دادن و گرفتن نوسانات حاصل از جریان متلاطم
small game
پرندگان و حیوانات کوچک که برای تفریح شکار می شوند
broods
کلیه جوجه هایی که یکباره سراز تخم درمیاورند جوجههای یک وهله جوجه کشی
brood
کلیه جوجه هایی که یکباره سراز تخم درمیاورند جوجههای یک وهله جوجه کشی
brooded
کلیه جوجه هایی که یکباره سراز تخم درمیاورند جوجههای یک وهله جوجه کشی
Biomimicry
تقلید از الگوهای طبیعی برای حل مشکلات بشر، مانند گرفتن ایده هواپیما از پرندگان و غیره.
fucus
رنگی که برای زیبایی پوست بکار میرود
wisha
برای بیان تعجب فراوان بکار میرود
bathometer
دستگاهی که برای تعیین عمق اب بکار میرود
boring tubes
لوله هایی که برای حفاری بکار میرود
blacktop
موادی که برای اسفالت خیابان بکار میرود
simplex method
روش سیمپلکس در برنامه ریزی خطی روش سیستماتیک و منظم برای حل مسائل برنامه ریزی خطی
balbriggan
یکنوع پارچهء نخی که برای زیرپوش بکار میرود
hypodermic syringe
کوچکی که برای تزریقات تحت جلدی بکار میرود
inoculum
مادهای که برای مایه کوبی وتلقیح بکار میرود
gasogene
مادهای که برای ساختن اب گاز دار بکار میرود
aquaplane
قطعهء چوبی که برای اسکی ابی بکار میرود
flag stones
تخته سنگهایی که برای سنگ فرش بکار میرود
poetaster is pejorative word
شاعرک واژه ایست که برای تحقیر شاعر بکار میرود
roller bandage
نوار دراز پیچیده که برای زخم بندی بکار میرود
stop bath
ابگونه اسیدی که برای تثبیت عکس وفیلم بکار میرود
drier
ترکیباتی از فلزات که برای تسریع در خشک شدن رنگهابکار میرود
dental floss
نخی که برای پاک کردن فواصل بین دندانهابکار میرود
windlass
ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
bow compass
نوعی پرگار که برای رسم دایرههای کوچک بکار میرود
windlasses
ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
laniard
طناب کوتاهی که برای نگاه داشتن چیزی بکار میرود
hundreds and thousands
یکجور شیرینی که مانند است به ساچمه و برای ارایش بکار میرود
false work
تکیه گاههای موقت که برای قابل بندی بتن یا داربستهابکار میرود
froe
ابزاری شبیه گوه که برای شکاف تخته والوار بار میرود
gluteus
یکی از سه عضله سرینی که برای حرکت دادن ران بکار میرود
dry pack
مخلوطی از سیمان و ماسه که برای مرمت ترکهای بتن بکار میرود
calliper
نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
caliper
نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
splint
نوار یا تراشه ایکه برای بستن استخوان شکسته بکار میرود
bock
یکنوع چرم پوست گوسفند که برای صحافی بکار میرود تیماج
langridge
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
langrage
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
leno
یکجور تور یا گارس که برای پوشش و ارایش کلاه و پرده بکار میرود
land plaster
صخره گچی فریفی که بعنوان کود برای اصلاح خاک بکار میرود
langrel
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
vibrator
منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
coffin
جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
monochord
الت یک سیمه که برای نمایش نسبت میان صداهای موسیقی بکار میرود
coffins
جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
bolstered
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
bolsters
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
vibrators
منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
bolster
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
characters
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
character
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
hyphen
برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
hyphens
برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
opalite
ترکیبی که دارای رنگهای مختلف بوده و برای براق کردن نمای اجری بکار میرود
amalgams
الیاژ جیوه باچند فلز دیگرکه برای پرکردن دندان و ایینه سازی بکار میرود ترکیب مخلوط
amalgam
الیاژ جیوه باچند فلز دیگرکه برای پرکردن دندان و ایینه سازی بکار میرود ترکیب مخلوط
carbon seal
وسیلهای مقاوم در برابرگرما که در موتورهای توربینی برای جلوگیری ازخروج یا نشت روغن ازمحفظه یاتاقان بکار میرود
plato
منطق برنامه ریزی شده برای عملیات خودکار اموزشی
balance
برنامه ریزی برای چیزی با اینکه دو بخش معادل باشند
balances
برنامه ریزی برای چیزی با اینکه دو بخش معادل باشند
calking chisel
نوعی اسکنه برای فاق دراوردن
puncuation
نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
jute
کنف هندی الیاف کنف که برای گونی بافی بکار میرود
rolling press
الت فشاری برای دراوردن نمونههای چاپی
valve gear
مکانیزمی که برای بحرکت دراوردن سوپاپهای موتورپیستونی
eyeleteer
الت برای چشمه دراوردن ازبرودری ومانندان
bottoming tap
وسیلهای برای دراوردن دندانه در یک سوراخ کور
torque
کارایی یک نیرو برای به گردش دراوردن جسم
business
کامپیوتر قوی کوچک که برای امور تجاری مشخص برنامه ریزی شده است
businesses
کامپیوتر قوی کوچک که برای امور تجاری مشخص برنامه ریزی شده است
anti blush tinner
ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
take over bid
پیشنهادخرید برای تحت کنترل دراوردن واحد تجارتی
embolectomy
عمل جراحی برای دراوردن مانع جریان خون
panatrope
اسباب الکتریکی برای دراوردن صدای گرامافون از بلندگو
linear programming
برنامه ریزی خطی طرح ریزی عملیات صنعتی ونظامی برحسب خطوط مشخص ومعین
acrylic lacquer
لاک های اکریلیک که دارای حلال های بسیار فرار بوده و برای پرداخت سطح هواپیما بکار میرود
boost rocket
موتور راکت با سوخت جامد یامایع برای به حرکت دراوردن یک رسانگر
transaction trailing
ایجاد یک فایل کمکی برای پی گیری به روز دراوردن تمام فایلها
predigest
بزبان ساده وقابل فهم دراوردن برای استفاده اماده کردن
sphenoid
شب پرهای
plumage
پرهای زینتی
feathers
پرهای تیر
flights
پرهای تیر
swanskin
پرهای نرم قو
top-knots
پرهای تارکسر
top-knot
پرهای تارکسر
business
مجموعهای از برنامه ها که برای امور تجاری برنامه ریزی شده اند.
businesses
مجموعهای از برنامه ها که برای امور تجاری برنامه ریزی شده اند.
pl/m
زبان برنامه نویسی که برای برنامه ریزی کردن ریزکامپیوترها بکار می رود
Linotype
ماشین حروف ریزی که سطرسطر حروف را میریزد وسطرسطر برای چاپ اماده میکند
aluminum wool
رشتههای تکه تکه الومینوم که برای رفع زنگ زدگی وخوردگی و نیز جلادادن وصیقل دادن خراشهای جزئی روی ورقه ها یا لولههای الومینیومی بکار میرود
one port radial pump
تلمبه شعاعی یک پرهای
bivalve
دارای دو کپه دو پرهای
plumassier
فروشنده پرهای ارایشی
tectrices
شاه پرهای مرغ
plumulate
دارای پرهای فریف و ریز
pterygoid process
زائده نازله استخوان شب پرهای
birds of paradise
یکجور مرغ که پرهای بسیارزیبایی دارد
plumulaceous
دارای پرهای ریز مانندپرهای زیر
bird of paradise
یکجور مرغ که پرهای بسیارزیبایی دارد
robot
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
robots
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
wing covert
پر پوششی روی پرهای مخصوص پرواز پرنده
snow goose
غاز آمریکای شمالی که پرهای سفیدی دارد.
snow geese
غاز آمریکای شمالی که پرهای سفیدی دارد.
catchpenny
تهیه شده برای پول دراوردن تله پول
graphics
شکل برنامه ریزی شده که روی صفحه غیرگرافیکی بجای حرف قابل نمایش است که در سیستمهای ویدیویی برای نمایش تصاویر ساده به کار می رود
unit emplaning
در عملیات حمل و نقل هوایی به طرح ریزی و سازمان دادن یکان برای حمل و نقل اطلاق میشود
apt
یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
ornithic fossils
سنگوارههای پرندگان
ornithography
شرح پرندگان
birdseed
غذای پرندگان
schools
گروه پرندگان
birds of prey
پرندگان شکاری
aviaries
محل پرندگان
fowler
شکارچی پرندگان
aviary
محل پرندگان
school
گروه پرندگان
air sac
بادکنک پرندگان
flocked
جمعیت دسته پرندگان
the proper instinct of birds
غریزه ویژه پرندگان
hard bill
پرندگان سخت منقار
patagium
پرده پای پرندگان
flock
جمعیت دسته پرندگان
wildfowler
شکارچی پرندگان ابی
flocking
جمعیت دسته پرندگان
woodnote
نغعه پرندگان جنگلی
flocks
جمعیت دسته پرندگان
nestlings
بچه پرندگان اشیان گیری
flyway
راه هوایی پرندگان مهاجر
ani
پرندگان سیاهی ازخانوادهء فاخته
nestling
بچه پرندگان اشیان گیری
rookery
زادگاه زاغ ها و پرندگان مشابه
acropodium
سطح فوقانی پای پرندگان
rookeries
زادگاه زاغ ها و پرندگان مشابه
small game
پرندگان وپستانداران شکاری کوچک
moulting
پر ریزی موی ریزی
Birds of a feather flock together .
<proverb>
پرندگان مشابه با یکدیگر پرواز مى کنند .
upland game
پرندگان و حیوانات کوچم شکاری در ارتفاعات
avifauna
کلیه مرغان یک سرزمین پرندگان یک ناحیه
oology
بررسی و جمع اوری تخم پرندگان
guan
جنسی از پرندگان بزرگ ازراسته ماکیان
tertial
مربوط به سومین شاهپر بال پرندگان
popinjay shooting
کمانگیری با تیرهای نوک کندبه پرندگان مصنوعی
glede
انواع پرندگان یامرغان شکاری مخصوصازغن یا چالاقان
loral
وابسته به فاصله میان چشم ومنقار پرندگان
planning comission
هیات برنامه ریزی کمیسیون برنامه ریزی
planning factor
معیارهای طرح ریزی عوامل طرح ریزی
planning directive
دستورالعمل طرح ریزی راهنمای طرح ریزی
jacamar
پرندگان منقار درازبرزیلی و مکزیکی که ازحشرات تغذیه می کنند
longspur
انواع پرندگان پنجه بلند نواحی قطبی وشمال امریکا
broods
جوجه
bird
جوجه
brood
جوجه
squealer
جوجه
chick
جوجه
squab
جوجه
brooded
جوجه
cygnets
جوجه قو
birds
جوجه
cygnet
جوجه قو
flapper
جوجه اردک
chicken
جوجه مرغ
chickens
جوجه مرغ
roosters
جوجه خروس
hatched
جوجه گیر ی
incubation
جوجه کشی
hedgehogs
جوجه تیغی
chicken feed
غذای جوجه
hatches
جوجه گیر ی
owlet
جوجه جغد
duckling
جوجه مرغابی
turkey poult
جوجه بوقلمون
goslings
جوجه غاز
falconet
جوجه باز
dovelet
جوجه کبوتر
hatcher
جوجه گیر
eaglet
جوجه عقاب
rooster
جوجه خروس
hedgehog
جوجه تیغی
nestlings
جوجه اشیانه
hatch
جوجه گیر ی
cockerel
جوجه خروس
cockerels
جوجه خروس
duckling
جوجه اردک
ducklings
جوجه اردک
gosling
جوجه غاز
nestling
جوجه اشیانه
budding poet
جوجه شاعر
peachick
جوجه طاووس
porcupinish
مانند جوجه تیغی
incubators
ماشین جوجه کشی
porcupine ant eater
جوجه تیغی استرالیا
hedge hog
ارمجی جوجه تیغی
porcupiny
مانند جوجه تیغی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com