Dictiornary-Farsi | پر کردن انبار | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 267 (43 milliseconds)

English	Persian
build up	پر کردن انبار
build-up	پر کردن انبار
build-ups	پر کردن انبار


Search result with all words

warehouse	انبار کردن مخزن
warehouse	انبار کردن
warehouses	انبار کردن مخزن
warehouses	انبار کردن
dump	مخزن انبار کردن
tender	لطیف کردن انبار
tendered	لطیف کردن انبار
tenderest	لطیف کردن انبار
tendering	لطیف کردن انبار
stockpile	ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpile	پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpiled	ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiled	پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpiles	ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiles	پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpiling	ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiling	پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stow	انبار کردن بار کردن
stowed	انبار کردن بار کردن
stowing	انبار کردن بار کردن
stows	انبار کردن بار کردن
hoarding	انبار کردن پول
hoardings	انبار کردن پول
external	مشخص کردن انبار کاغذ در خارج از وسیله یا میز
externals	مشخص کردن انبار کاغذ در خارج از وسیله یا میز
yard	انبار کردن
yards	انبار کردن
garner	انبار کردن انباشتن
garnered	انبار کردن انباشتن
garnering	انبار کردن انباشتن
garners	انبار کردن انباشتن
inhibiting	اغشتن سطوح داخلی دستگاه یاماشین با ماده ضدخوردگی قبل از انبار کردن ان
store	اندوختن انبار کردن
storing	اندوختن انبار کردن
store room	جای انبار کردن
store-room	جای انبار کردن
store-rooms	جای انبار کردن
storage	انبار کردن
stash	انبار کردن
stashed	انبار کردن
stashes	انبار کردن
stashing	انبار کردن
administrative storage	انبار کردن به طریق اداری
assignment of space	تخصیص جا برای انبار کردن اماد
bin storage	انبار کردن قطعات بسته بندی نشده در قفسه انبار قطعات روباز
block storing	انبار کردن بارهای قوال
caged storage	انبار کردن به طریقه محصور
ensile	انبار کردن
field storage	انبار کردن کالا در صحرا انبار مهمات در فضای باز کوپه مهمات روباز
honey combing	روش انبار کردن و تخلیه کالاها به طریقه لانه زنبوری و خوشهای
imburse	انبار کردن
lay up	دچار تاخیر کردن یا شدن انبار یاجمع کردن
open storage	انبار کردن کالاها در محوطه باز انبارداری در محوطه روباز
reservedness	انبار کردن
snake out	خارج کردن کالا از انبار ناو
stock piling	انبار کردن
stock piling	ذخیره کردن در انبار
stowage	حق انبارداری انبار کردن کالا در کشتی
to lay down wine	شراب را انبار کردن یا جادادن
ware room	انبار کردن مخزن
x site	سکوی روبازموقت برای انبار کردن مهمات
deep freeze	انبار کردن
deep freezes	انبار کردن
bacteriolysis	مواد شیمایی جهت جلوگیری از رشد باکتری خصوصا برای انبار کردن فرش بیش از سه ما ه
Other Matches

caged storage	قسمتی از انبار که برای نگهداری اقلام مخصوص وخطرناک در نظر گرفته شده انبار محصور
dump	انبار موقتی زاغه مهمات انبار
bin storage space	فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
custodial record	پروندههای سوابق انبار سوابق انبار
stock number	شماره فنی انبار شماره انبار
reservoir	اب انبار
magazines	انبار
storehouses	انبار
depository	انبار
storehouse	انبار
depots	انبار
magazine	انبار
cisterns	اب انبار
room	انبار
rooms	انبار
stock room	انبار
garners	انبار
garnering	انبار
garnered	انبار
lodge	انبار
reservoirs	انبار
reservoirs	اب انبار
repositories	انبار
sluices	انبار
reservoir	انبار
sluiced	انبار
sluice	انبار
storage	انبار
freight house	انبار
store-rooms	انبار
store-room	انبار
store room	انبار
garner	انبار
lodged	انبار
pantechnicon	انبار
storage tank	انبار
barn	انبار
barns	انبار
pantechnicons	انبار
reservedness	اب انبار
reservedness	انبار
storing	انبار
storage bunker	انبار
stock	انبار
cellars	انبار
water reservoir	اب انبار
water storage tank	اب انبار
tower silo	انبار
agglomeration	انبار
entrepot	انبار
store	انبار
seraglio	انبار
storeroom	انبار
cellar	انبار
stocked	انبار
thesauruses	انبار
thesaurus	انبار
repository	انبار
lodges	انبار
depot	انبار
cistern	اب انبار
waste	انبار
warehouses	انبار
almery	انبار
spoil pit	انبار
warehouse	انبار
stockroom	انبار
wastes	انبار
in bond	در انبار
stockrooms	انبار
storeroom	انبار کالا
garnered	انبار غله
filler depot	انبار تکمیلی
woodshed	انبار هیزم
garner	انبار غله
granges	انبار غله
watering place	اب انبار مخزن
lanary	انبار پشم
grange	انبار غله
warehouse	انبار گمرک
core storage	انبار چنبرهای
stockage	ذخیره انبار
stowage	انبار کالا
fuel storage	انبار سوخت
stockists	انبار میکند
the reservoir of a lamp	انبار لامپا
stockist	انبار میکند
toolhouse	انبار ابزار
fruitery	انبار میوه
depot	انبار کالا
abditory	انبار پنهانی
hay loft	انبار علوفه
hay loft	انبار علف
powder magazine	انبار باروت
woodsheds	انبار هیزم
stock room	انبار کالا
filler depot	انبار یدکی
wine cellar	انبار شراب
garnering	انبار غله
garners	انبار غله
shed space	انبار چندراهه
stockage objective	هدف انبار
barns	انبار غله
warehouse receipt	رسید انبار
ware room	انبار گمرک
earth depot	انبار خاک
spoin bank	انبار مازاد
retail bin	انبار جزئی
warehouses	انبار مخزن
turbocharger	انبار اگزوز
storehouses	انبار سر پوشیده
to bunker	در انبار اندوختن
repertory	انبار مخزن
sand store	انبار ماسه
septic tank	گند انبار
warehousing	نگهداری در انبار
warehouse warrant	قبض انبار
warehouse stock	موجودی انبار
storing	انبار ناو
warehouses	انبار کالا
warehouse	انبار مخزن
stock	موجودی انبار
snow drift	برف انبار
stocked	موجودی انبار
claimant stock	انبار امانی
warehouse	انبار کالا
barn	انبار غله
store	انبار ناو
barnyards	حیاط انبار
inventory lot	نوبه انبار
general depot	انبار عمومی
laver	اب انبار حوضچه
job lots	ته مانده انبار
barnyard	حیاط انبار
job lot	ته مانده انبار
warehouses	انبار گمرک
storable	انبار کردنی
stock level	سطح انبار
magazines	انبار مهمات
holds	انبار کشتی
holds	انبار کالا
storehouse	مخزن انبار
storehouse	انبار سر پوشیده
level of supply	سطح انبار
silo	انبار غله
storekeeping	رسیدگی به انبار
store-rooms	انبار خانگی
sail locker	انبار ملوانی
store-room	انبار خانگی
storehouses	مخزن انبار
hold	انبار کالا
magazine	انبار مهمات
bonded ware house	انبار گمرکی
store room	انبار خانگی
ammunition depot	انبار مهمات
ammunition dump	انبار مهمات
mass storage	انبار انبوه
granaries	انبار دانه
bunkers	پرشدن انبار
bunker	پرشدن انبار
bonded store	انبار گمرک
x site	انبار موقت
cellarge	حق انبار داری
shell room	انبار گلوله
beam store	انبار پرتویی
granaries	انبار غله
auxiliary storage	انبار کمکی
bonded warehouse	انبار گمرک
dump	انبار کوچک
granary	انبار غله
mattamore	انبار زیرزمینی
granary	انبار دانه
lime shed	انبار اهک
hold	انبار کشتی
storekeeper	انبار دار
storekeepers	انبار دار
stowing	چیدن در انبار
public warehouse	انبار عمومی
stowed	چیدن در انبار
stows	چیدن در انبار
bins	انبار دغالسنگ
stow	چیدن در انبار
chain locker	انبار زنجیر
basic allowance	شارژ انبار
depots	انبار کالا
in the hold	در انبار کشتی
bin	انبار دغالسنگ
strike below	بردن کالا به انبار
beach dump	انبار موقت ساحلی
haymow	انبار علف خشک
chill space	محوطه سرد انبار
barnyard	محوطهء اطراف انبار
boat awain's locker	انبار خدمه قایق
barnyards	محوطهء اطراف انبار
class ii installation	انبار اماد طبقه 2
salvage	انبار اجسام قراضه
stock level	سطح ذخیره انبار
maximum stock	حداکثر موجودی انبار
material storage area	انبار مصالح ساختمانی
turn in ship	برگ عودت به انبار